سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

ذبیح‌الله منصوری؛ ترجمه کردن، همین و تمام؟!

ذبیح‌الله منصوری؛ ترجمه کردن، همین و تمام؟!

 

اسماعیل جمشیدی داستان‌نویس و روزنامه‌نگار کهنه‌کار در کنار آثار ادبی و مقالات انتقادی-تحلیلی‌اش به زندگی و مرگ چند ادیب ایرانی نیز در قالب کتاب پرداخته است؛ صادق هدایت، غلامحسین ساعدی، صمد بهرنگی، حسن مقدم و بالاخره ذبیح‌الله منصوری در کتاب حاضر. کتاب مشتمل بر سه بخش است؛ بخش اول: وصف ذبیح‌الله منصوری از زبان اسماعیل جمشیدی؛ بخش دوم: سه مصاحبه با ذبیح‌الله منصوری و بخش پایانی تحت عنوان ذبیح‌الله منصوری آن‌طور که من شناختم به قلم علی بهزادی مدیر مجله‌ی سپید و سیاه که هم منصوری و هم جمشیدی هر دو در مجله‌اش قلم می‌زده‌اند.

 

اسماعیل جمشیدی داستان‌نویس و روزنامه‌نگار کهنه‌کار در کنار آثار ادبی و مقالات انتقادی-تحلیلی‌اش به زندگی و مرگ چند ادیب ایرانی نیز در قالب کتاب پرداخته است؛ صادق هدایت، غلامحسین ساعدی، صمد بهرنگی، حسن مقدم و بالاخره ذبیح‌الله منصوری در کتاب حاضر. کتاب مشتمل بر سه بخش است؛ بخش اول: وصف ذبیح‌الله منصوری از زبان اسماعیل جمشیدی؛ بخش دوم: سه مصاحبه با ذبیح‌الله منصوری و بخش پایانی تحت عنوان ذبیح‌الله منصوری آن‌طور که من شناختم به قلم علی بهزادی مدیر مجله‌ی سپید و سیاه که هم منصوری و هم جمشیدی هر دو در مجله‌اش قلم می‌زده‌اند.

 

 

 

 

 

ذبیح‌الله منصوری؛ ترجمه کردن، همین و تمام؟! 

(نگاهی به کتاب دیدار با ذبیح‌الله منصوری اثر اسماعیل جمشیدی)

 

 

 

اسماعیل جمشیدی نویسنده‌ی کتاب، داستان‌نویس و روزنامه‌نگار کهنه‌کار در کنار آثار ادبی و مقالات انتقادی-تحلیلی‌اش به زندگی و مرگ چند ادیب ایرانی نیز در قالب کتاب پرداخته است؛ صادق هدایت، غلامحسین ساعدی، صمد بهرنگی، حسن مقدم و بالاخره ذبیح‌الله منصوری در کتاب حاضر.

 

کتاب مشتمل بر سه بخش است؛ بخش اول: وصف ذبیح‌الله منصوری از زبان اسماعیل جمشیدی؛ بخش دوم: سه مصاحبه با ذبیح‌الله منصوری و بخش پایانی تحت عنوان ذبیح‌الله منصوری آن‌طور که من شناختم به قلم علی بهزادی مدیر مجله‌ی سپید و سیاه که هم منصوری و هم جمشیدی هر دو در مجله‌اش قلم می‌زده‌اند.

 

مسعود برزین، اولین دبیر سندیکای مطبوعات، لوحه ذبیح‌الله منصوری را رونمایی می‌کند.
مسعود برزین، اولین دبیر سندیکای مطبوعات، لوحه ذبیح‌الله منصوری را رونمایی می‌کند.

 

بخش اول) ذبیح‌الله منصوری فراتر از مدح و ذم در این بخش نویسنده به انتقادهایی می‌پردازد که در طول سال‌های فعالیت منصوری و پس از آن در کتاب‌ها و نشریات و مجامع ادبی در مورد وی شده، و از انتقادهای هانری کربن گرفته تا رضا براهنی و کریم امامی هیچ‌یک را صحیح نمی‌شمارد و وارد نمی‌داند، چرا که به باور وی منصوری یک استاد و یک پدیده‌ی بی‌نظیر در تاریخ نشر این مرزوبوم است که پیش از ظهور و بروزش کسی کتاب نمی‌خوانده و تیراژ کتاب‌ها متجاوز از چندصد جلد نبود.

بعد از انتشار کتاب‌های منصوری بوده که تیراژ کتاب به چندهزار جلد رسیده و از آن‌جا که او جمع کثیری از مردمان به قول خودش و خودشان لاکتاب را کتاب‌خوان کرده انتقادهای امثال براهنی‌ها و امامی‌ها محلی از اعراب نداشته و قابل‌اعتنا نیست. لذا این بخش نه وصف بی‌طرفانه و واقع‌بینانه‌ی زندگی یک مترجم-روزنامه نگار که مدح یک همکار و یک محبوب و معبود است.

 

بخش دوم) پای صحبت مؤلف-مترجم-روزنامه‌نگار در این بخش سه مصاحبه‌ی نسبتاً کوتاه آمده که چون فاصله‌ی زمانی بین تهیه و تنظیم‌شان چند سال بوده مطالب تکراری فراوانی در آن‌ها به چشم می‌خورد که شایسته بود از ذکر مطالب تکراری پرهیز شود و قسمت‌های تکراری حذف شوند، با وجود این مطالب جالب‌توجه در این گفت‌وگوها کم نیست‌.

از جمله این‌که عشق به یادگیری زبان خارجی و مطالعه در دوران کودکی در منصوری شکل گرفته و او یادگیری زبان فرانسه را از کودکی شروع کرده و به گفته‌ی خودش تمامی مترجمان فرانسه‌ی مطبوعات و نشریات مستقیم و غیرمستقیم به دست او مورد تعلیم و تربیت قرار گرفته‌اند، موضوع جالب دیگر که در این گفت‌وگوها از سوی منصوری به آن اشاره شده این بوده که وی زحمت تألیف و ترجمه‌ی دانشنامه و کتاب برای چندین و چند پزشک را بر عهده گرفته است که البته از ذکر نام این اشخاص به‌رغم اصرار نگارنده خودداری کرده است.

دیگر این‌که بنا به ادعای ذبیح‌الله منصوری وی با نام ذبیح‌الله حکیم‌الهی دشتی اولین قهرمان مسابقات بوکس کشوری است و چندبار در طی این سه مصاحبه بنیه‌ی بالایش برای سیزده الی هجده ساعت کار روزانه را ناشی از پرداختن به ورزش حرفه‌ای در ایام جوانی می‌داند. همچنین وی خود را هرگز فردی ثروت‌اندوز و مال‌دوست ندانسته و اظهار داشته که علاوه‌بر سرپرستی خانواده پس از فوت زودهنگام پدر، مخارج عده‌ای از بستگان بی‌بضاعت خود را نیز به این امید که مبادا از سر فقر و نداری به راه خلاف بیفتند بر عهده گرفته است. موضوع دیگری که در این مصاحبه‌ها به آن اشاره شده پیش‌بینی مرگ ذبیح‌الله منصوری از سوی خودش بوده که البته درست از آب درنیامده.

 

ذبیح‌الله منصوری

 

بخش سوم) ذبیح‌الله منصوری که می‌نوشت علی بهزادی در این بخش به شرح خاطراتی که از منصوری به یاد داشته پرداخته است؛ این‌که منصوری فردی نجیب، افتاده و متواضع بوده و  در تمام سال‌ها جز نوشتن به کار دیگری نپرداخته و در هیچ مهمانی‌ای حضور نیافته و حتی در محل کار از خوردن چای هم پرهیز می‌کرده است.

نکته‌ی جالبی که در این بخش و سایر بخش‌های کتاب به طور پراکنده به آن اشاره شده این بوده که ذبیح‌الله منصوری به تنها چیزی که وفادار بوده قرارداد و قول‌وقرارش با کارفرما بوده و خود نیز با ذکر این نکته که ترجمه‌ی اثر داستانی و تاریخی با سند و قرارداد فرق می‌کند و ترجمه برای روزنامه و مجله با کتاب متفاوت است، دست خود را در اعمال هرگونه اضافات و کسورات به و از متن باز گذاشته و این کار را به نوعی حق مترجمی از نوع خودش دانسته.

خصوصاً دو مورد که در کتاب هم به آن‌ها اشاره شده: یکی در مورد کتاب خداوند الموت که هر چه گشته‌اند شخصی به نام پل آمیر نویسنده‌ی کتاب نیافته‌اند و نسخه‌ی اصلی کتاب خاطرات تیمور لنگ به قلم خود او سی الی چهل برابر کوتاه‌تر از مجموع پاورقی‌هایی بوده که وی برای مجله تهیه کرده است!

 

 

نویسنده صاحب زمانی

ترجمه

  این مقاله را ۰ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *