خاطرات تن
نویسنده: احلام مستغانمی
مترجم: رضا عامری
ناشر: افراز
نوبت چاپ: ۴
سال چاپ: ۱۴۰۰
تعداد صفحات: ۳۹۸
شابک: ۹۷۸-۹۶۴۲۴۳۲۳۶۳
خاطرات تن، هم از بدن به عنوان یک کالبد جسمی صحبت میکند و هم از بدن به معنایی غیرفیزیکی در پیوند با وطن بهمثابه مادر.
در روایتی ساده کتاب خاطرات تن داستان مردی از مبارزان دوران استقلال الجزایر است که دست خود را در کشمکشها از دست داده، بعداز پیروزی میفهمد که انقلابشان آهسته آهسته از مسیر اصلی دور شده و حالا خودش در جایگاهی جدید تبدیل به سانسورچی شده است. او که در بحران فقدان دستش به سفارش یک پزشک به نقاشی روی آورده، از کشور خارج میشود و در فرانسه جایگاهی به عنوان یک نقاش به دست میآورد.
سالها بعد در افتتاحیه یکی از نمایشگاههایش در پاریس دختر جوانی را میبیند که میفهمد فرزند همرزمش بوده، همرزم شهیدی که آخرین وصایایش را به او کرده بود، از جمله نامگذاری روی همین دختر.
دیدن دختر حس غریبی در خالد ایجاد میکند، حسی از وطن، حسی از گذشته و تکانی از عشق. خالد درگیر این احساسات مختلف میشود. از طرفی احساس عاشقانهای که نسبت به دختر دوست شهیدش پیدا کرده شرمگینش میکند و از سوی دیگر عشق به این دختر او را به طرز غریبی با همه چیزهایی که روزی در وطن برایش معنادار و عمیق بودند پیوند میدهد. احساساتش با سرگشتگی، بیقراری و حسادت آمیخته میشوند.
از طرفی دختر نیز عمیق و البته اغواگر است، حداقل آنگونه که از نگاه خالد دیده میشود. و به تمامی فرزند امروز است، گذشته برایش چیزی بیشتر از یک ماجرای کنجکاوی برانگیز نیست که میخواهد بشنود و برای زندگی آیندهاش واقعبینانه برنامه میچیند.
خالد گویا در وجود دختر، وطن گمشده را میبیند. وطنی که میخواست مهربانتر باشد، وطنی که با جایی خالی در تنش پیوند خورده، با آستینی فاقد دست که زندگی نیمه و تکه تکه شده خالد را در کشوری غریب نشان میدهد.
نکته جالب کتاب خاطرات تن انتخاب راوی مرد از طرف نویسنده کتاب است که خود زنی الجزایری است. احلام مستغانمی از زبان یک مرد به بیان حالات و افکار و شوریدگیهای او در مقابل یک زن جوان میپردازد. اما کتاب ورای این داستان #عاشقانه، تاریخ سیاسی الجزایر را هم مرور میکند. از مردانی میگوید که صادقانه و خالصانه برای برپایی الجزایر آزاد تلاش کردند و جان باختند و مردانی که بعد مناصب قدرت را گرفتند و از امتیازات استفاده کردند و کشوری دیگر ساختند.
مرور خاطرات خالد، مرور آنچه است که در طی این سالها بر الجزایر گذشته. کشوری مسلماننشین در شمال آفریقا که بعداز رهایی از یوغ استعمار فرانسه، گرفتار مصائب دیگری شد. خاطرات تن در این میان اطلاعاتی هم از هنر نقاشی و ویژگیهای اجتماعی و اخلاقی الجزایر هم میدهد.
احلام مستغانمی که خود سرنوشتی تاحدودی مشابه شخصیت دختر جوان داستانش دارد، دوران مدرسه را در الجزایر پس از استقلال گذراند. از دوران دانشگاه نوشتن را آغاز کرد. کمی بعد برای تحصیل در رشته جامعهشناسی به فرانسه رفت و بعداز ازدواج با یک روزنامهنگار لبنانی ساکن بیروت شد.
او نخستین زن نویسنده عرب زبان است که آثارش به زبان انگلیسی ترجمه شد. کتاب خاطرات تن جایزه ادبی نجیب محفوظ را در سال 1998 و جایزه برترین اثر ادبی زنانه عرب را در سال 1996 گرفت. منتقدان این اثر را یکی از برترین رمانهای عرب قرن بیستم مینامند.
از مستغانمی غیر از این کتاب، «سیاه برازنده توست»، «آشوب حواس» و «دریغا عشق و دیگر هیچ» نیز به فارسی ترجمه شده است.
خاطرات تن هم از جنبه تاریخ مشابه بسیاری از انقلابهای منطقه و هم شخصیتهای بسیاری از انقلابیون الجزایر که در سالهای ابتدای انقلاب ایران در اینجا مطرح شدند، برای خواننده ایرانی میتواند جذاب و آشنا باشد.
بخشی از کتاب خاطرات تن
حس میکردم در حال فروش کنسروهای فاسدشدهای هستم که زمان مصرف آنها تمام شده است. خود را به شکلی مسئول این نابسامانی سالمت اندیشهی مردم میدانستم، در حالیکه در حال تلقین دروغها به آنان بودم، بعداز آنکه از یک روشنفکر به یک مفتش حقیر بذل شده بودم که حروف و نقاط را بررسی میکرد، تا اینجا و آنجا کلمهای را حذف کند… من به تنهایی مسئولیت نوشتههای دیگران را بر دوش داشتمو
درحالیکه به دفترم دعوتشان میکردم از خودم خجالت میکشیدم که میخواهم آنها را قانع کنم که فکر و اندیشهای را که خودم هم به آن معتقد بودم از نوشتهشان حذف کنند.
تا آن که یک روز زیاد به دیدنم آمد…همان شاعر فلسطینی که دربارهاش با تو صحبت کردم. تا آن زمان او را ندیده بودم.
با او تماس گرفته بودم تا از او بخواهم که برخی کلمات را که در کتاب شعرش آمده بود، حذف کند یا تغییر دهد، کلماتی که به نظرم برای بعضی از سازمانها مشکلزا بود…همینطور برای برخی از حاکمان عرب، که با تلمیحی واضح دربارهی آنها سخن گفته بود و به آنها القاب گوناگونی داده بود.