گفتوگو با نویسندگان معاصر
وینش در سالی که گذشت بهتدریج مجموعهای از گفتوگوها را شکل داده تا در کنار معرفی و نقد جدیدترین کتابها به مخاطب تصویر روشنتری از وضعیت ادبیات داستانی کشورمان ارائه کند. گفتوگو با نویسندگان معاصر ایرانی پروژهای است که تازه در وینش شروع شده و به محض فراهم شدن دوبارهی شرایط گفتوگو، از سر گرفته خواهد شد. بهانهی هر مصاحبه چاپ کتاب جدیدی از نویسنده بوده در کنار توجهی که به موقعیت ادبی او داشتهایم.
وینش در سالی که گذشت بهتدریج مجموعهای از گفتوگوها را شکل داده تا در کنار معرفی و نقد جدیدترین کتابها به مخاطب تصویر روشنتری از وضعیت ادبیات داستانی کشورمان ارائه کند. گفتوگو با نویسندگان معاصر ایرانی پروژهای است که تازه در وینش شروع شده و به محض فراهم شدن دوبارهی شرایط گفتوگو، از سر گرفته خواهد شد. بهانهی هر مصاحبه چاپ کتاب جدیدی از نویسنده بوده در کنار توجهی که به موقعیت ادبی او داشتهایم.
از نویسندگان معاصرمان چه کسانی را میشناسیم و دنبال میکنیم؟ وضعیت ادبیات داستانی ایران را به چه صورت میبینیم؟ آیا در میان نویسندگان داخلی کسی هست که به محض انتشار کتاب جدیدی از او به کتابفروشی برویم یا در جشن امضای کتابش شرکت کنیم و مشتاق خواندن اغلب کتابهایش باشیم؟
وینش در سالی که گذشت بهتدریج مجموعهای از گفتوگوها را شکل داده تا در کنار معرفی و نقد جدیدترین کتابها به مخاطب تصویر روشنتری از وضعیت ادبیات داستانی کشورمان ارائه کند. گفتوگو با نویسندگان معاصر ایرانی پروژهای است که تازه در وینش شروع شده و به محض فراهم شدن دوبارهی شرایط گفتوگو، از سر گرفته خواهد شد. بهانهی هر مصاحبه چاپ کتاب جدیدی از نویسنده بوده در کنار توجهی که به موقعیت ادبی او داشتهایم.
مصاحبهی اول را با رضا جولایی شکل دادیم در لواسان و به دور از هیاهوهای تهران. پیش از مصاحبه در وینش کتاب شکوفههای عناب آقای جولایی را معرفی و نقد کرده بودیم و در روز مصاحبه هم که مصادف بود با انتشار کتاب جدید ایشان به اسم پاییز ۳۲، دربارهی این کتاب تازه هم حرف زدیم. رضا جولایی کارش را از سال ۱۳۶۲ شروع کرده، با سوء قصد به ذات همایونی در میان اهل کتاب مطرح شده و مشخصهی مهم کارهایش پیوند تاریخ با ادبیات است.
گفتوگو با رضا جولایی
نویسندهی دومی که به سراغش رفتیم هادی معصومدوست بود با رمان تازهاش به نام عیار ناتمام که بر روی جلدش نام دو نویسنده را یدک میکشید. معصومدوست این کتاب را بر اساس طرحی از خسرو شکوریفر نوشته و علاوهبر ادبیات دستی هم در سینمای مستند دارد. عیار ناتمام سومین رمان هادی معصومدوست است. رمانی پانصد صفحهای با طرحی بلندپروازانه که روایت زندگی آمیخته با سیاست سه نسل را در برمیگیرد. داستان پدرهاست و پسرها.
نسلی که اگر آب نمیآورد، کوزهای هم نمیشکند
سومین مصاحبه را بر خلاف معمول با سایهاقتصادینیا شکل دادیم که اگرچه رماننویس نیست و مجموعه داستانی ندارد اما نشست دوم وینش بر مبنای زندگی و شخصیت فروغ فرخزاد با کتاب تازهای که از او منتشر شده بود، سنخیت زیادی داشت. کتاب بحثبرانگیز بود و اقتصادینیا هم اهل گفتوگو. این شد که تصمیم گرفتیم لینک این مصاحبه را هم در این پرونده منتشر کنیم.
تقدیم به فروغ، با عشق و گلایهی بسیار
رماننویس بعدی عطیه عطارزاده بود که آخرین کتابش یعنی راهنمای مردن با گیاهان دارویی، علاوه بر استقبال خوب مخاطبان جوایز متعددی از جمله جایزهی احمد محمود، جایزهی ادبی هفت اقلیم و جایزهی ادبی واو را گرفته بود. عطارزاده هم علاوه بر داستاننویسی در شعر، نقاشی و مستندسازی فعال است. از او هم علاوه بر کتابش سئوالاتی دربارهی شیوهی کار و نیز علایق خواندنیاش پرسیدهایم.
گاهی به درون نگاه کن
دعوت میزبانهای اصفهانی از روبرت صافاریان، سردبیر وینش، برای تشکیل یک جلسهی ادبی پیرامون کتاب خانهی دو طبقهی خیابان سنایی، امکانی فراهم کرد برای شکلگیری گفتوگوی پنجم ما با علی خدایی، نویسندهی تهرانیِ به اصفهان دلدادهای که کتاب آخرش را بهانهی گفتوگو قرار دادیم. آدمهای چهارباغ، به نوعی چهارباغ ذهنی خدایی است با قصهی آدمهای مختلفش که در جریان پیادهرویهای شبانهی علی خدایی در چهارباغ شکل گرفته. علاوه بر صحبت دربارهی این کتاب از آقای خدایی هم در پایان گفتوگو درمورد عادتهایشان موقع نوشتن پرسیدهایم.
چهارباغ ذهنی من پر از این آدمهاست
آخرین مصاحبهی سال ۹۸ با سیامک گلشیری بود که در دو دههی اخیر بسیار پرکار بوده. او هشت رمان نوشته، چندین مجموعه داستان کوتاه دارد، در حوزهی ادبیات نوجوان نوشته و ترجمه کرده و همچنین گزیدههایی از متون کهن را هم تدوین کرده است. نقد و معرفی رمان آخرش، تصویر دختر در آخرین لحظه، از اولین نوشتههایی بود که در وینش کار کردیم. مجموعه داستان جدید او با عنوان میدان ونک، یازده و پنج دقیقه، کتابی بود که به بهانهی آن با او پای صحبت نشستیم و ضمن سئوال دربارهی آن، با آقای گلشیری دربارهی مفهوم نویسندگی هم گفتوگو کردیم.
درباره هر خانهی تهران میتوان رمانها نوشت