سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

آفرینشی الهی و همزمان شیطانی

آفرینشی الهی و همزمان شیطانی

 

فرشته ساز اثر استفان برایس نویسنده بلژیکیِ هلندی‌زبان، رمانی است درباره‌ی مذهب، خرافه، هویت، اخلاق، تعلیم و تربیت، و چالش‌های اخلاقی پیشِ روی انسان در مواجهه با فناوری و به‌خصوص فناوریِ ژنتیک. عنوانِ رمان ساخته‌ی استفان برایس نیست. فرشته سازها وجود داشتند؛ آن‌ها کسانی بودند که آدم‌ها، کودکانِ عمدتاً نامشروع خود را، به آن‌ها می‌سپردند. اما این فرشته سازها می‌ماندند و کودکان معصومی که نبودشان برای فرشته سازها می‌توانست پول بسازد.

فرشته ساز اثر استفان برایس نویسنده بلژیکیِ هلندی‌زبان، رمانی است درباره‌ی مذهب، خرافه، هویت، اخلاق، تعلیم و تربیت، و چالش‌های اخلاقی پیشِ روی انسان در مواجهه با فناوری و به‌خصوص فناوریِ ژنتیک. عنوانِ رمان ساخته‌ی استفان برایس نیست. فرشته سازها وجود داشتند؛ آن‌ها کسانی بودند که آدم‌ها، کودکانِ عمدتاً نامشروع خود را، به آن‌ها می‌سپردند. اما این فرشته سازها می‌ماندند و کودکان معصومی که نبودشان برای فرشته سازها می‌توانست پول بسازد.

 

 

استفان برایس نویسنده‌ی بلژیکیِ هلندی زبان، از بیشترِ معایب دیر به دنیا آمدن نصیبی برده است (هلموت کُهل صدراعظم اسبق آلمان گفته‌ی مشهوری دارد درباره‌ی مزایای دیر به دنیا آمدن)؛ شاید اگر نویسنده‌ای قرن نوزدهمی بود می‌توانست در رده‌ی کلاسیک‌ها جای بگیرد و به نامش آکادمی، خیابان، یا جایزه‌ی ادبی نامگذاری شود. اما چون معاصر است و چون به‌جای آن‌که فرانسوی یا آمریکایی باشد، بلژیکیِ هلندی‌زبان است، فقط جایزه‌هایی مثل «جغد طلایی» نصیبش می‌شود که بعید است در خود بلژیک هم آدم‌های زیادی اسمش را شنیده باشند. 

 او از بعضی مزیت‌های دیر به دنیا آمدن هم برخوردار شده است؛ مثلا این‌که به‌عنوان یک نویسنده‌ی بلژیکیِ هلندی‌زبان، به عنوان گونه‌ای نادر از نویسنده‌ها، می‌تواند طعمی جدید از رمان برای آن دسته از مخاطبان که از خواندنِ فهرست‌های ده تایی و صد تایی و هزارتایی که باید خواند خسته شده‌اند، پیشنهاد کند.

 برایس دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی تعلیم و تربیت است و پیش از آن‌که نویسنده‌ای تمام‌وقت شود معلم بود و مقاله و رمان هم می‌نوشت. در سال 1999 به‌صورت حرفه‌ای به رمان‌نویسی روی آورد. فرشته ساز، شاهکارِ او تا به این‌جای کار نویسندگی‌اش، رمانی است با لایه‌های معنایی متعدد.

رمانی درباره‌ی مذهب، خرافه، هویت، اخلاق، تعلیم و تربیت، و چالش‌های اخلاقی پیشِ روی انسان در مواجهه با فناوری و به‌خصوص فناوریِ ژنتیک. عنوانِ رمان ساخته‌ی استفان برایس نیست. فرشته سازها وجود داشتند؛ آن‌ها کسانی بودند که آدم‌ها، کودکانِ عمدتاً نامشروع خود را، به آن‌ها می‌سپردند. بیشتر این کودکان در معرض بدرفتاری و کودک‌آزاری بودند.

در اروپا و در اواخر قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم تعداد زیادی از این مراکز وجود داشت. از آن‌جا که کمتر پیش می‌آمد والدینِ این کودکان به آن‌ها سر بزنند، مدیران بعضی از این مراکز کم کم متوجه شدند که حتی می‌توانند از مُرده‌ی این کودکان هم پول در بیاورند: بسیاری از این کودکان بر اثر بدرفتاری و گرسنگی یا حتی قتل عمد می‌مردند، اما این مراکز تا وقتی که مرگ‌شان را به سرپرستان‌شان اعلام نمی‌کردند می‌توانستند از آن‌ها شهریه دریافت کنند.

بعدها به این مدیرها لقب فرشته ساز را دادند؛ شاید به این خاطر که بانیِ مرگ کودکان می‌شدند؛ کودکانی بی‌گناه همچون فرشته‌ها.

 

فرشته‌ساز شیطانی

 

فرشته ساز رمان استفان برایس، پزشکی بلژیکی است به اسم دکتر ویکتور هوپپه. او مدیر یک مرکز نگهداریِ کودکان نیست؛ نابغه‌ای است در پزشکی که به شیوه‌ای نامعمول و از طریق علم ژنتیک سه پسر «به‌دنیا» آورده است. این سه پسر به‌گونه‌ای توامان هم نامشروع هستند و هم آسمانی: نامشروع هستند چون پدر و حتی مادری به معنای طبیعیِ کلمه ندارند و آسمانی هستند چون بی‌واسطه‌ی پدر و مادری زمینی متولد شده‌اند.

  ماجرا در میانه‌ی دهه‌ی هشتاد میلادی و در روستایی به نام وولفهایم در نزدیک «سه مرز» اتفاق می‌افتد: مرز زمینیِ سه کشور هلند و آلمان و بلژیک. وولفهایم روستایی کوچک است در نقطه‌ی اتصال سه فرهنگ و سه زبان. بچه‌ها سه تا هستند: گابریل، میکاییل و رافائل. سه اسمِ مشخصا مسیحی و آسمانی: فرشتگان مقرب بارگاه الهی.

 او با چمدانی که حاوی این سه پسر است، بعد از سال‌ها به زادگاهش بر می‌گردد، در خانه‌ی پدری مستقر می‌شود و کم‌کم آزمایشگاه و مطبش را تجهیز می‌کند، ساکنان روستا در ابتدا به او بدگمان هستند اما به تدریج روابط‌شان به توازنی شکننده می‌رسد. در حینی که به مرور چیزهای بیشتری درباره‌ی دکتر هوپپه، خانواده‌اش، بافتِ اجتماعی روستا، فضای علمیِ دانشکده‌های پزشکیِ اروپای مرکزی در دهه‌ی هشتاد میلادی می‌فهمیم، کم‌کم متوجه می‌شویم که رمان حال عادی ندارد.

چیزی هم‌زمان الهی و شیطانی در رمان جاری است؛ شاید یک پروژه‌ی علمیِ جاه‌طلبانه. برایس که خود متخصص تعلیم و تربیت است توجه ویژه‌ای به مراحل رشد این سه کودک دارد، کودکانی که نام فرشته‌ها را دارند و آن‌قدر که به هم شبیهند فقط کسی که رفتار آن‌ها را شناخته باشد می‌تواند آن‌ها را از هم تشخیص دهد.

 برایس در شرح عملیاتِ پزشکی و استفاده از واژگانِ تخصصی اغراق نمی‌کند و به این ترتیب رمان خوش‌خوان و فروتنانه‌ باقی می‌ماند و به بیانیه‌ای جاه‌طلبانه در قالب رمانی علمی و تخیلی تبدیل نمی‌شود؛ همین‌که دستاوردهای علمیِ دکتر هوپپه به‌لحاظِ منطق روایی قانع‌کننده به نظر برسد کافی است. برایس معنا را پنهان نمی‌کند، رمزآلود نمی‌کند، هیچ چیز غیرقابل‌فهمی برای خواننده باقی نمی‌گذارد. رمانی است سراپا مدرن و به همین دلیل قابل فهم.

با بُن‌مایه‌ی قصه‌های عهد عتیق و جدید خُرده‌پیرنگ‌هایی معاصرانه در رمان می‌سازد و هر حرفی را که دارد صریح و بی‌پرده از زبان شخصیت‌ها یا راوی دانای کل بیان می‌کند. اگر به رسمی که در مواجهه با آثار سترگِ ادبی برخورد می‌کنند، با فرشته ساز مواجه شویم، یعنی نقاط قوت‌اش را با بزرگ‌نمایی چندبرابر ببینیم و چشم بر نقاط ضعف‌اش ببندیم، یکی از آن ده، بیست، صد، یا هزار رمانی است که باید خواند.

 تردیدی نیست که فرشته ساز بسیاری از مولفه‌های رمانی علمی- تخیلی را دارد، اما نمی‌توان آن را علمی-تخیلی دانست. من تخصصی در پزشکی و ژنتیک ندارم و نمی‌دانم فعالیت‌های علمی دکتر هوپپه تا چه حد ممکن یا ناممکن است. من که توی قفسه‌ی رمان‌های خوش‌خوان قرارش داده‌ام؛ الماسی است که شاید به هر دلیلی گیر کسانی بیفتد که عادت به استفاده از بدلیجات دارند؛ مفت چنگش‌شان. 

 

 

 

 

 

  این مقاله را ۵۵ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *