سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

شعر نو، نیمدار، کهنه در وصف انگبین ناموس!

شعر نو، نیمدار، کهنه در وصف انگبین ناموس!

 

ایرج پزشکزاد در سال‌های دهه 30 برای خوانندگان مجله فردوسی و علاقه‌مندان به هنر و ادبیات با مطالب طنزی شناخته‌شده بود که با عنوان «آسمون ریسمون» می‌نوشت و در آن با زبانی طنز آثار ادبی زمان خودش و جریان‌ها و شخصیت‌های فرهنگی را با زبانی طنز مورد انتقاد قرار می‌داد. این نوشته‌ها اوج هزل روزنامه‌ای اوست. پزشکزاد توان بالایی در ایجاد فضای دراماتیک و خلق فضای نمایشی از طریق دیالوگ‌نویسی دارد و آثارش بیشتر گفتگو محور و متکی بر دیالوگ‌های به‌شدت خنده‌آور است که جای تعریف و توصیف می‌نشیند.

ایرج پزشکزاد در سال‌های دهه 30 برای خوانندگان مجله فردوسی و علاقه‌مندان به هنر و ادبیات با مطالب طنزی شناخته‌شده بود که با عنوان «آسمون ریسمون» می‌نوشت و در آن با زبانی طنز آثار ادبی زمان خودش و جریان‌ها و شخصیت‌های فرهنگی را با زبانی طنز مورد انتقاد قرار می‌داد. این نوشته‌ها اوج هزل روزنامه‌ای اوست. پزشکزاد توان بالایی در ایجاد فضای دراماتیک و خلق فضای نمایشی از طریق دیالوگ‌نویسی دارد و آثارش بیشتر گفتگو محور و متکی بر دیالوگ‌های به‌شدت خنده‌آور است که جای تعریف و توصیف می‌نشیند.

 

 

ایرج پزشکزاد را معمولاً به‌عنوان خالق دایی جان ناپلئون می‌شناسند. سایه بلند شخص شخیص دایی جان ناپلئون چنان بر دیگر آفریده‌های او سنگینی می‌کند که آن‌ها هیچ‌وقت چندان‌که سزاوارشان است به چشم نیامده‌اند. بااین‌حال در سال‌های دهه 30 خوانندگان مجله فردوسی و علاقه‌مندان به هنر و ادبیات با آفریده‌های دیگری از پزشکزاد زندگی کردند و همراهشان با شوخی و مزاح سراغ کاستی‌ها و ضعف‌های جریانات ادبی و هنری رفتند! آفریده‌هایی که بعدها در قالب کتاب درآمدند و میان مخاطبان دهه‌های بعد هم جای خودشان را باز کردند.

این شخصیت‌ها را ایرج پزشکزاد در ستون «آسمون ریسمون» مجله فردوسی تحت عنوان «اعضای پیوسته شورایعالی آسمون ریسمون» خلق کرده بود، با اسامی پرطمطراق و دهن پرکن و القاب جعلی استاد و دکتر و علامه که کنایه‌ای بود به مدعیان بی‌سوادی که ظاهراً در هر روزگاری امکان میدان‌داری برایشان فراهم است!

شاعر جوان معاصر الف.پ.آشنا، حضرت استادی رژیستور ممدخان، حضرت علامه استاد سید ابوطالب خان، پروفسور سر استاد اسلام خان و چند شخصیت دیگر، اعضای شورایعالی آسمون ریسمون را تشکیل می‌دادند. کارشان این بود که اثری ادبی و یا هنری را میان خودشان با زبانی طنزآلود و شیرین به بحث و گفتگو بگذارند و  آشفتگی فضای ادبی و هنری روز را با زبان شوخی و مزاح نقد کنند.

نقیضه سازی یکی از پربسامدترین شگردهایی بود که در «آسمون ریسمون» به‌کار می‌رفت. ابتدا یک خبر یا یک اثر ادبی یا هنری نقل می‌شد. سپس اعضا (که در کمیته‌های بی‌شمار شورایعالی از کمیته ترویج تئاتر و سینماتوگراف گرفته تا کمیته تحقیقات علمی و کمیته ترویج هنر و صنعت و کمیته مخصوص حیوان‌شناسی عضو بودند) مأمور می‌شدند که آن را به‌صورت یک سناریو و یا نمایشنامه دراماتیک عشقی-اجتماعی-اخلاقی-موزیکال و… تنظیم کنند یا درباره‌اش انشا بنویسند.

مثلاً وقتی وزارت فرهنگ و وزارت کشور وقت دستور دادند که از انتشار مطالب خلاف عفت عمومی جلوگیری شود، «دانشجو عزیزالله خان» مسئول شد که بر اساس این شعر فریدون مشیری: «بیا در کنارت شبی سر کنم / ز جام لبانت لبی تر کنم/ ببویم رخت را به صد اشتیاق…» نمایشنامه‌ای بنویسد با این شرط که در صورت عدم رعایت اخلاق حسنه از سوی کمیته عفت و عصمت شورایعالی توبیخ شود! نتیجه‌، نمایشنامه‌ای خواندنی و شیرین با عنوان «عفت و ناموس» بود که بخشی از آن چنین است:

شاعر (به دختر): اوه عشق من. دلم می‌خواهد ببویم رُخَت را… (سولفور با عصای خود یک ضربت به استخوان پای او می‌زند) آخ… یعنی ما باید در راه انجام‌وظیفه فداکاری کنیم و دین خود را به مام میهن ادا نماییم… آری عشق به میهن بزرگ‌ترین وظیفه ماست…

(موزیک: ای دشمن ار تو سنگ خاره‌یی من آهنم-جان من فدای خاک پاک میهنم.)

(صدای خور خور تماشاچیان از سالن شنیده می‌شود)…

 البته چنین سربه‌سر گذاشتن‌هایی گاهی موجب رنجش خاطر برخی از نویسندگان می‌‎شد. به‌خصوص این‌که آسمون ریسمون از ستون‌های پرخواننده مطبوعات زمان خودش بود. این‌جا بود که پزشکزاد گاهی در شماره بعد تقصیر را به گردن یکی از اعضای شورایعالی می‌انداخت و از طرف تشکیلات عریض و طویل شورایعالی او را توبیخ می‌کرد! ازجمله کسانی‌که شوخی با آثارشان در این ستون باعث رنجش خاطرشان شد می‌توان از جلال آل احمد و احمد شاملو نام برد.

برای مثال ایرج پزشکزاد در شماره‌‌ای از «آسمون ریسمون» کتاب حافظ شیرازی تصحیح و تلخیص و نقطه گذاری! الف. بامداد (احمد شاملو) را به طنز گرفت و به سبک و سیاق شاملو، آن را با چند بیت از دیوان حافظ به تصحیح و تنظیم و نقطه‌گذاری دانشجو عزیزالله خان همراه کرد که طبعاً بار طنز داشت و گفت که در آخرین جلسه شورایعالی، شاملو را به‌اتفاق آرا به لقب «سر استاد» مفتخر کرده. بخشی از این مطلب چنین است:

اولین جمله‌ای که در مقدمه کتاب جلب نظر می‌کند و از اهمیت آن نباید غافل شد این است: «ملاک کار، زیبایی و درستی بوده است و پس‌ازآن (اگر نیازی پیش‌آمده باشد) اصالت!» ما این فکر محقق گرامی را تأیید و تحسین می‌کنیم واقعاً دلیلی ندارد که ما در زمانی که زبان فارسی به این حد از کمال و زیبایی رسیده است پابند اصالت اشعار و کلمات باشیم.

زیبایی قبل از اصالت فکری قابل‌تحسین است. قرن‌ها پیش یک شیخ آسمان‌جل شیرازی که شاید تصدیق کلاس سوم ابتدایی هم نداشته است اگر شعری گفته است علت ندارد ما که دیپلمه و لیسانسیه هستیم به خاطر اصالت اشعار او را عیناً تکرار کنیم…

گردآوردن چند شخصیت‌ زیر سقف یک ستون یا صفحه طنز، امکانات زبانی فراوانی را در اختیار نویسنده قرار می‌دهد. چرا که می‌توان از این طریق لحن کاراکترهای اثر را تنوع بخشید، فضا را نمایشی کرد و قالب‌های متنوع را به‌کار برد. این شگرد، در طنز مطبوعاتی ما بی‌سابقه نیست.

آغاز آن به ستون چرند پرند مرحوم دهخدا در روزنامه صوراسرافیل برمی‌گردد. دهخدا هم شخصیت‌هایی مثل دمدمی-خرمگس-سگ حسن دله و… را در «انجمن موقتی در اداره صوراسرافیل» گرد هم آورده بود و گه‌گاه سراغ‌شان می‌رفت و از طریق رد و بدل کردن دیالوگ میان آن‌ها یا از زبان آن‌ها سوژه را بسط می‌داد.

در حقیقت این سبک در «آسمون ریسمون» گسترش یافت و تعمیق پیدا کرد؛ سبکی که بعدها توسط کیومرث صابری نیز به کار رفت که در ستون «دو کلمه حرف حساب» روزنامه اطلاعات و بعدها نشریات گل‌آقا، شاغلام-غضنفر-گل‌آقا- ممصادق و عیالش را در آبدارخانه گرد هم آورد و از رهگذر برخورد میان آن‌ها، آثارش را خلق کرد.

می‌توان گفت آثار « آسمون ریسمون» از چند جهت ارزشمند و قابل‌بررسی است. اولاً تصویری را از فضای ادبی زمان خود و بحث‌های مهمی که در آن جریان دارد (مثل دعوای میان شعر نو و سنتی) منعکس می‌کند. ثانیاً آیینه زبان زمانه خودش است و به ثبت زبان و لحن و فرهنگ گفتاری و نوشتاری بخشی از جامعه ادبی ایران معاصر می‌پردازد.

سوم این‌که سبکی جدید را در نقد ادبی و هنری پایه‌گذاری می‌کند که بعدها پیروان خود را پیدا می‌کند و به یاری رشد و اعتلای طنز ادبی و هنری می‌آید. آثار ستون «در کارگاه نمدمالی» خسرو شاهانی در سال‌های دهه 40 در نشریه خواندنی‌ها و آثار «حالا حکایت ماست» نوشته عمران صلاحی در دنیای سخن از آن‌جمله‌اند.

نوشته‌های ایرج پزشکزاد در آسمون ریسمون نشان می‌دهد که چگونه می‌توان یک سوژه را به شیرینی به طنز گرفت. می‌شود گفت پزشکزاد در این آثار هنر نویسندگی و سبک شیرین و خواندنی نوشتنش را یک‌جا به نمایش گذاشت و این نوشته‌ها اوج هزل روزنامه‌ای اوست.

یکی از ویژگی‌های مهم قلم پزشکزاد که به ویژگی سبکی او در آثارش تبدیل‌شده است توان بالای او در ایجاد فضای دراماتیک و خلق فضای نمایشی از طریق دیالوگ‌نویسی است. زبان در آثار پزشکزاد خصلتی نمایشی دارد، آثارش بیشتر گفتگو محور و متکی بر دیالوگ‌های به‌شدت خنده‌آور است که جای تعریف و توصیف می‌نشیند. این توانایی در تمامی آثارش (حتی آن‌ها که قالب نمایشنامه ندارند) مثل داستان‌های کوتاهش و نیز رمان دایی جان ناپلئون به‌روشنی به چشم می‌آید.

نوشته‌های آسمون ریسمون (که نمایشنامه و سناریو بخش مهمی از آن را شامل می‌شود) تجلی روشنی از این توانایی منحصربه‌فرد ایرج پزشکزاد در نوشتن دیالوگ و آفرینش فضای نمایشی طنز است. البته لحن و شخصیت اعضای شورایعالی چندان تفکیک‌شده نیست و شخصیت‌های شورایعالی در قیاس با نمونه‌های مشابه (مثلاً در قیاس با اعضای آبدارخانه گل‌آقا) چندان ساخته‌وپرداخته نیستند.

یا این حال گاهی تفاوت لحن آن‌ها به کمک ایجاد فضای طنز آثار می‌آید. برای مثال تکیه‌کلام حضرت استادی رژیستور ممدخان «فی‌الواقع» است. او با لفظ قلم حرف می‌زند که به شکل طنزآلوده‌‌ای تقلید زبان لفظ قلم و ادیبانه فضای رسمی ادبی است و همین تکیه‌کلام «فی‌الواقع» او (که در نثر ادبی و شعر و زبان روزمره بکار می‌برد) به کمک ایجاد فضای طنز عبارتی می‌آید.

ایرج پزشکزاد در «آسمون ریسمون» استادانه از تمامی شگردهای نگارشی طنز کمک می‌گیرد. شگردهای طنز پزشکزاد در این آثار بسیار است: این نوشته‌ها مثل هر اثر طنز دیگری بر تضاد استوارند که در جای‌جای متن، از نام‌گذاری اعضای شورا و تضاد این نام‌گذاری‌ها با شخصیت‌شان و استفاده از صناعات ادبی ازجمله ذم شبیه به مدح در برخورد با سوژه‌های نقد متجلی است. تعلیل (اقامه دلیل) طنزآمیز، نقل‌قول مستقیم با تک‌مضراب‌های طنزآمیز، وارونگی، بزرگ‌نمایی، کوچک‌نمایی و طعنه،

ازجمله دیگر شگردهای پزشکزاد در این آثارش است. استفاده از بازی‌های زبانی مثل کنایه و یا ایهام (به‌خصوص وقتی بحث به مسائل جنسی کشیده می‌شود) از دیگر شگردهای نگارشی اوست که کاربرد آن بسامد بسیار بالایی در نوشته‌های این ستون دارد. آشنایی پزشکزاد با ادبیات کلاسیک به قلم او ارزش ادبی می‌دهد و آمیختگی آن با طنز شیرین و خواندنی و منحصربه‌فردش باعث می‌شود که نوشته‌های آسمون ریسمون علیرغم این‌که به رویدادهای ادبی زمان خودش ارجاع می‌دهد هنوز برای مخاطب خواندنی و برای طنزنویسان آموختنی باشد.

 

  این مقاله را ۲۴ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *