هنر ظریف ترجمهی عنوانهای بیادبی
یکی از عوامل فروش کتابهای خودیاری در کشورهای غربی استفاده از واژههای بیادبانه است. مترجمان و ناشران ایرانی برای تطبیق این گونه عنوانها با شرایط فرهنگی و ممیزی کشور، ابتکاراتی به خرج میدهند. اما نکته این است که این واژهها در زبان مبدا آن قدر هم که به نظر میرسد بیادبانه نیستند.
یکی از عوامل فروش کتابهای خودیاری در کشورهای غربی استفاده از واژههای بیادبانه است. مترجمان و ناشران ایرانی برای تطبیق این گونه عنوانها با شرایط فرهنگی و ممیزی کشور، ابتکاراتی به خرج میدهند. اما نکته این است که این واژهها در زبان مبدا آن قدر هم که به نظر میرسد بیادبانه نیستند.
هنر ظریف ترجمهی عنوانهای بیادبی
یکی از عوامل موفقیت کتابهای پرفروش در دیار فرنگ، ظاهراً عنوانهای عامیانه و محاورهای و حتی لاتی و گاهی تینایجری آنهاست. عنوان اصلی دو مورد از کتابهای خودیاری self-help پرفروش سالهای اخیر بازار کتاب خودمان، گویای این مطلب هست. منظور عنوانهای اصلی دو کتاب بیشعوری و هنر ظریف بیخیالی است.
تصویر بالا مارک منسون نویسندهی کتاب هنر ظریف بیخیالی را با روی جلد کتاب اصلی نشان میدهد. جالب است که ناشران و مترجمان ایرانی نه تنها به عنوان کتاب شکل آبرومندانهتری میدهند، بلکه طراحی روی جلد آن را هم طوری تغییر میدهند که کتاب جدیتر و گاهی روشنفکرانهتر از آن چه هست به نظر بیاید. نگاهی به جلدهای کتاب مشهور مارک منسون خالی از لطف نیست.
همان طور که میبینید ناشرهای مختلف هریک به سلیقه و ذوق خود طرحی زدهاند. ترجمهی عنوان اصلی روی کتاب چهار ناشر از پنج ناشر به شکل واحد، نشان میدهد که آنها عنوان را از روی یکدیگر برداشتهاند و گرنه بسیار بعید است که چهار مترجم، همه عنوان کتاب را دقیقاً به «هنر ظریف بیخیالی» ترجمه کرده باشند.
انگیزهی این کار هم یقیناً فروش خوب ترجمهی نخست و طمع ناشران دیگر به بهرهبرداری از این موفقیت و اقدام به ترجمههای جدید یا «ویراستاری» ترجمه اول است. این ماجرای ترجمههای متعدد از کتابهای پرفروش روز به زبانهای غربی، البته داستان دیگری است که جای دیگری باید به آن پرداخت.
نکتهی جالب در طراحی جلد کتاب بیشعوری استفاده از تابلوی جیغ اثر مشهور ادوارد مونک هنرمند مدرن و نوگرای نروژی است که اساساً با حال و هوای کتاب نمیخواند، اما میتواند در ترغیب گروههای نخبهتر و هنردوستتر به خرید کتاب موثر باشد.
نگاهی به کتابهای دیگری که مشتریان کتاب مارک منسون در سایت آمازون نگاه کردهاند، اهمیت استفاده از لغات بیادبی در عنوان کتابهای مدعی آموزش راه و رسم زندگی درست و شاد را نشان میدهد. البته این را هم باید اضافه کرد که این عنوانها آن قدر هم که برای خواننده فارسی زبان (و احیاناً همهی خوانندگان خارجی) بیادبانه به نظر میرسند، چنین نیستند.
مثلاً همین کلمهی asshole را که معنای دقیقش سوراخ مقعد است، اگر در یک دیکشنری انگلیسی نگاه کنید به معنای آدم خرفت و اعصابخُردکن هم هست. معنای این واژه در فرهنگ انگلیسی به فارسی هزاره «الاغ، عوضی، گُه» آمده است. در همین فرهنگ not give a f**k به معنای «اصلاً اهمیت ندادن» است.
و در برخی از فرهنگها، معناهای اخیر که به تدریج از زبان محاورهای و کوچهبازاری به زبان رسمیتر و ادبیتر راه گشودهاند، مقدم بر معنای دقیق کلمه آمدهاند. به عبارت دیگر، در آن زبانها این واژهها تا در مقایسه با فارسی بار بینزاکتی خود را از دست دادهاند و بنابراین ترجمهشان به واژههایی چون «بیخیالی» و «بیشعوری»، چندان بیراه نیست.
ترجمه