لباس پوشاندن به تن کتابها
کتاب جامه کتابها در واقع یک مقاله یا جستار است درباره جلد کتاب. در واقع گفتگوی درونی نویسنده است در مورد وجهی از کتاب که کتابخوانها و نویسندهها مدام با آن درگیراند، اما شاید برای بسیاری از آدمها به سرعت از آن بگذرند، هرچند هرکسی حداقل یکبار در زندگیاش به احتمال خیلی زیاد به جلد کتابی فکر کرده است، از لمس آن لذت برده یا خوشش نیامده، توجهش را جلب کرده، به شگفتیاش انداخته و یا مشمئز کننده و اعصاب خورد کن بوده است، بسیار بیربط به نظر رسیده و گاهی الهام بخش شده، و در اکثر اوقات هم وصفی بسیار ساده داشته است: زشت یا زیبا.
جامه کتاب ها
نویسنده: جومپا لاهیری
مترجم: پرتو شریعتمداری
ناشر: جهان کتاب
تعداد صفحات: ۵۶
شابک: ۹۷۸۶۰۰۶۷۳۲۹۷۸
کتاب جامه کتابها در واقع یک مقاله یا جستار است درباره جلد کتاب. در واقع گفتگوی درونی نویسنده است در مورد وجهی از کتاب که کتابخوانها و نویسندهها مدام با آن درگیراند، اما شاید برای بسیاری از آدمها به سرعت از آن بگذرند، هرچند هرکسی حداقل یکبار در زندگیاش به احتمال خیلی زیاد به جلد کتابی فکر کرده است، از لمس آن لذت برده یا خوشش نیامده، توجهش را جلب کرده، به شگفتیاش انداخته و یا مشمئز کننده و اعصاب خورد کن بوده است، بسیار بیربط به نظر رسیده و گاهی الهام بخش شده، و در اکثر اوقات هم وصفی بسیار ساده داشته است: زشت یا زیبا.
جامه کتاب ها
نویسنده: جومپا لاهیری
مترجم: پرتو شریعتمداری
ناشر: جهان کتاب
تعداد صفحات: ۵۶
شابک: ۹۷۸۶۰۰۶۷۳۲۹۷۸
لباس پوشاندن به تن کتابها
کتاب جامه کتابها در واقع یک مقاله یا جستار است درباره جلد کتاب. در واقع گفتگوی درونی نویسنده است در مورد وجهی از کتاب که کتابخوانها و نویسندهها مدام با آن درگیراند، اما شاید برای بسیاری از آدمها به سرعت از آن بگذرند، هرچند هرکسی حداقل یکبار در زندگیاش به احتمال خیلی زیاد به جلد کتابی فکر کرده است، از لمس آن لذت برده یا خوشش نیامده، توجهش را جلب کرده، به شگفتیاش انداخته و یا مشمئز کننده و اعصاب خورد کن بوده است، بسیار بیربط به نظر رسیده و گاهی الهام بخش شده، و در اکثر اوقات هم وصفی بسیار ساده داشته است: زشت یا زیبا.
من مدتهاست به طرح روی جلد کتابها چندان نگاه نمیکنم، اگر بخواهم درباره کتابی فکر کنم و آن را پیدا کنم رنگ جلدش بیش از هر چیزی پای کتابخانه به کمکم میآید. در واقع عطف کتابها مهمترین بخش از جلد آنهاست، شاید چیزی مثل چشمهای آدمیزاد.
جومپا لاهیری در این جستار با دقت به مساله جلد کتاب پرداخته و نقش آدمها و سازوکارهایی را که در طراحی آن شریکند با تجربه شخصی خودش شرح میدهد. او بخش بزرگی از ماجرا را در میدان ناشر میبیند و چنین میگوید:
«به نظر من امروزه ناشران جلدها را آکنده از انتظارات غیرمنطقی کرده اند. جلد باید توجه کسانی را که در کتاب فروشیهای بزرگ با سردرگمی به براندازکردن کتابها مشغولند بیدرنگ جلب کند تا آنها این کتاب را، و فقط هم این کتاب را، از میان قفسههای لبریز از کتاب یا میزهای پوشیده از کتاب انتخاب کنند و بردارند. آن همه انرژی و راهبردی که در پس جلد کتاب نهان است گویای واقعیتی غم انگیز است: شمار سرسامآور کتابهایی که هر سال در جهان منتشر میشوند و تعداد انگشتشماری که خریداری و خوانده میشوند.» (صفحه 25)
جومپا لاهیری از آنجا که میخواهد یک نویسنده محبوب باشد جلد کتاب را به عنوان ویترین کتابش برای بهتر شناخته شدن و خریده شدن میشناسد. شاید حتی در این مورد کمی افراط هم میکند و خودش را با جلد کتابهایش، خیلی بیش از آنکه یک خواننده چنین کند، پیوند میزند: «خوب که دقیق میشوم میبینم جلد کتابهایم هویت دوگانه، دوپاره شدن و مورد سوال قرار گرفته خودم را منعکس میکنند. از این رو این جلدها غالبا فرافکنانه و دوپهلو هستند.»
روزگاری که جلد کتابها دیگر لباس آنها نیست
جامه کتابها با تمام در 56 صفحه، در 7 بخش و یک پسگفتار نوشته شده است و شاید این مقدار پرداختن به موضوع جلد کتابها، آنهم از منظر شخصی به راستی زیاد باشد، هرچند لاهیری خوش صحبت است و با زبانی شیرین درباره چیزی به این سادگی نوشته است. اما من وقتی با چنین عنوانی روی جلد مواجه میشوم «جامه کتابها» دلم میخواهد دادههای بیشتری دریافت کنم، چیزهایی بیشتری از کشورهای مختلف بخوانم و حتی شاید اگر از نتایج تحقیقات و نظرسنجیها هم نکتههایی به دست بیاورم بسیار برایم مفیدتر جلوه کند.
هرچند در دنیای امروز و با عوض شدن رسانهی خرید کتاب و تغییر مواد تشکیل دهنده آن و دیجیتالی شدن همه چیز، احتمالا جلد کتابها هم به روش دیگری باید خودشان را نشان دهند و یا حتی اهمیت آنها تغییر جدی کند.
قدمزدنهای طولانی در کتابفروشیها، برداشتن کتابها، لمس جلدشان، تورق و خواندن چند جمله، شنیدن نظر کتاب فروش یا یک پرسه زن دیگر در کتاب فروشی درباره کتابی که در دست داریم، بررسی قیمتش و حساب و کتاب درباره مانده موجودیمان، همه اینها تبدیل میشود به فرآیندی آنلاین که وبسایت خرید از رفتار ما تعبیر و تفسیر کرده و کتابهایی را برای خرید پیشنهاد میدهد و یا یک بلاگر حوزه کتاب چیزی را تبلیغ میکند یا دوست خوبی که در شبکههای اجتماعی نکتهدان و مطلع است یک ریویو مناسب درباره کتاب مینویسد و بعد ما با چند کلیک آن را میخریم.
و بعد معلوم نیست چه روزی و کجا کتاب را در نرم افزار کتابخوان باز میکنیم، به محض لود شدن محتوا خیلی سریع ورق میزنیم یا اسکرول میکنیم تا به متن کتاب برسیم.
در واقع جلد و جامه کتابها موضوع جالبی است که در این کتاب آنچه میخواستم را در موردشان به دست نیاوردم اما قطعا جذابیت این موضوع را از خواندن این جستار لاهیری متوجه شدم و از این به بعد با دقت بیشتری آنها نگاه خواهم کرد و حتی شاید از دیگران در موردشان سوالهایی بپرسم.
یک دیدگاه در “لباس پوشاندن به تن کتابها”
درود بر شما
نقد خوب و درخور توجهی بود. کتابهای جومپا لاهیری جالب است و با قلم زیبایشان مخاطب را جذب اثر می کنند. اکثر کتابهای خانم لاهیری را آقای امیر مهدی حقیقت ترجمه کردند. انتظار می رفتکه “کتاب جامه ی کتابها” را هم ایشان ترجمه می کردند.
ممنون از نقد و بررسی خوب تان