عاشقانهی دویست سالهی ایتالیایی
علاقهمندان ادبیات با یک نگاه به روی جلد این کتاب متوجه اعتبار پدیدآورندگان آن میشوند. مانزونی نویسنده و شاعر معروف ایتالیایی است و توانسته اثر عاشقانهای خلق کند که بعد از گذشت سالها ماندگار شود. امبرتو اکو منتقد ادبی، نشانهشناس و نویسنده و در اینجا بازنویس ایتالیایی نبض مخاطب در دستانش است.
دلدادگان
نویسنده: اومبرتو اکو
مترجم: غلامرضا امامی
رده بندی سنی کتاب: 9+
ناشر: پرتقال
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۴۰۰
تعداد صفحات: ۱۰۰
شابک: ۹۷۸۶۲۲۲۷۴۰۲۸۳
علاقهمندان ادبیات با یک نگاه به روی جلد این کتاب متوجه اعتبار پدیدآورندگان آن میشوند. مانزونی نویسنده و شاعر معروف ایتالیایی است و توانسته اثر عاشقانهای خلق کند که بعد از گذشت سالها ماندگار شود. امبرتو اکو منتقد ادبی، نشانهشناس و نویسنده و در اینجا بازنویس ایتالیایی نبض مخاطب در دستانش است.
دلدادگان
نویسنده: اومبرتو اکو
مترجم: غلامرضا امامی
رده بندی سنی کتاب: 9+
ناشر: پرتقال
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۴۰۰
تعداد صفحات: ۱۰۰
شابک: ۹۷۸۶۲۲۲۷۴۰۲۸۳
آلساندرو مانزونی، نویسندهی اصلی دلدادگان، بیست سال برای نوشتن این داستان تلاش کرده است. اصل داستان طولانیتر است و خواندنش صبوری بیشتری میخواهد اما امبرتو اکو آن را به شکل خلاصهتر بازنویسی کرده است. این اثر در سال 1821 منتشر شده و امسال دویست ساله میشود. دلدادگان را اولین داستان مهم ایتالیا به شمار میآورند و که بر نویسندگان زیادی در ایتالیا و کشورهای دیگر تاثیر گذاشته است.
ماجرا در قرن شانزدهم میلادی در استان لومباردی ایتالیا میگذرد. در آن زمان بخش بزرگی از لومباردی تحت فرمان اسپانیا بود. حاکمان اسپانیا زورگو بودند، اشراف ایتالیا به آنها کمک میکردند و تبهکاران ایتالیایی حافظان قلعههای اسپانیاییها بودند.
دو تا از تبهکاران از طرف دن رودریگو مامور میشوند و دن آبوندیو، کشیش ترسو را تهدید میکنند که نباید عقد دو جوان دلداده را بخواند. دن رودریگو قبلاً مزاحم لوچیا، معشوقهی لورنزو، شده بود و حالا میخواهد از او انتقام بگیرد.
فردایش کشیش عقد را نمیخواند و لورنزو، پسر عاشقپیشهی داستان، متوجه ماجرا میشود. لورنزو میخواهد به قصر دن رودریگو برود و خون به پا کند اما به پیشنهاد مادر لوچیا به سراغ وکیل که به آن شارلاتان میگفتند میرود. وکیل چون مشاور دن رودریگو بود او را از اتاقش بیرون میکند.
لورنزو پیش کشیش منصفی به نام پدر کریستوفرو میرود. از او میخواهند به دن رودریگو بگوید دست از سر لوچیا بردارد. کریستوفرو در مقابل رفتار حقارتآمیز حاکم بر سر او فریاد میزند اما حاکم او را از قصر بیرون میاندازد.
مادر لوچیا میداند اگر دختر و پسر بله بگویند زن و شوهر میشوند. قرار میگذارند شبانه پیش کشیش ترسو دن آبوندیو بروند اما از آن طرف دن آبوندیو عقد را نمیخواند. از طرف دیگر کریستوفرو باخبر میشود حاکم تبهکارانی را فرستاده تا لوچیا را بدزدند. کشیش شجاع به لورنزو میگوید باید به شهر دیگری فرار کند و لوچیا به مدرسه شبانه روزی برود تا از خطر دور شوند.
از آنجایی که این داستان خلاصه شده است، از جزئیات زندگی و عشق دو جوان چندان آگاه نیستیم و میدانیم آنها میخواهند به همدیگر برسند و هر دو از خانوادهی دهقان هستند، البته قصههای کلاسیک هم معمولاً چنین است و بیشتر از متمرکز شدن روی شخصیتپردازی، اتفاقات را روایت میکند. حتماً اگر بیشتر در مورد دوست داشتنشان و نه فقط تلاش برای ازدواج با یکدیگر میخواندیم بهتر میتوانستیم با رمان ارتباط برقرار کنیم.
خواندن یک رمان عاشقانهی کلاسیک که کشمکشهای زیادی دارد و موانع گوناگونی بر سر راه دو عاشق وجود دارد جذاب است. هر چند دلیل دن رودریگو برای مانع گذاشتن بر سر راه لوچیا و لورنزو چندان باورپذیر نیست، آیا او واقعاً عاشق لوچیاست که نمیگذارد به عشقش برسد؟ فقط اینکه مزاحم او شده و حالا میخواهد انتقام بگیرد یک دلیل کافی برای کنش این حاکم ظالم است یا اتفاقات دیگری هم وجود دارد اما داستان دلدادگان را با سانسور منتشر کردهاند؟
به جز دنبال کردن ماجرای دو عاشق در میان جدال بین خیر و شر، میتوانیم اوضاع اجتماعی ایتالیا در قرن شانزدهم میلادی را ببینیم، مثل شیوع طاعون و ناتوانی در کنترل آن. وقتی لورنزو به لومباردی میرود، جنگ میان اسپانیاییها و آلمانیها با فرانسویها در گرفته بود که به آن جنگهای سی ساله میگویند. ماجرای داستان در زمانی میگذرد که باورهای دینی کلیسا در جامعه حاکم است و تاثیرات آن را در اتفاقات و تصمیمات شخصیتها میتوان دید.
نویسندهی داستان سعی کرده شخصیتها تکبعدی نباشند. مثلا اگر یک شخصیت نیکوکار و یا ظالم است، سرگذشتش را تعریف کرده تا برای مخاطب منطقی و ملموس باشد. اینکه کریستوفرو چرا از محرومان حمایت میکند خودش ماجرایی دارد که به گذشته برمیگردد و برای مخاطب نوشته شده است.
بخشی از فصل پایانی کتاب شبیه پند و اندرز شده و وجودش شاید لازم نباشد، البته اطلاعات مهمی در مورد این داستان به مخاطب میدهد مانند اینکه این داستان بارها بهصورت فیلم و کتابهای مصور منتشر شده است. تصویرگریهای کتاب هم خواننده را به دوران قرن شانزدهم ایتالیا میبرد، شکل لباسها و نحوهی آرایش موها به ارتباط بهتر با داستان کمک میکند.
علاقهمندان ادبیات با یک نگاه به روی جلد کتاب دلدادگان متوجه اعتبار پدیدآورندگان آن میشوند. مانزونی نویسنده و شاعر معروف ایتالیایی است و توانسته اثر عاشقانهای خلق کند که بعد از گذشت سالها ماندگار شود. امبرتو اکو منتقد ادبی، نشانهشناس و نویسنده و در اینجا بازنویس ایتالیایی نبض مخاطب در دستانش است. این فیلسوف و رئیس دانشکده نشانهشناسی و استاد دانشگاه بولونیا میداند چگونه قصه بگوید تا چه مخاطب کودک و نوجوان و چه مخاطب بزرگسال از خواندن لذت ببرد.
غلامرضا امامی، مترجم، نویسنده، پژوهشگر و سرویراستاری است که سالهاست مینویسد و از زبان ایتالیایی آثار ادبی را به فارسی ترجمه میکند. امامی این کتاب را با نثر یکدستی ترجمه کرده و روایت روانی را عرضه کرده است. در بخشی از داستان میخوانیم: «کشیش که از ترس نصفه عمر شده بود به خانهاش برگشت و ماجرا را برای خدمتکارش، پیتوا، تعریف کرد. پریتوا به کشیش توصیه کرد که ماجرا را با اسقف میلان در میان بگذارد. معروف بود که اسقف میلان حامی بینوایان است و گره از کارها باز میکند، اما کشیش حق نداشت حتی به او خبر بدهد. شب وحشتناکی را گذراند. صبح روز بعد، لورنزو برای آمادهسازی برنامهی ازدواج نزد کشکش آمد، اما کشیش با کلماتی قلمبه سلمبه، بهانههای بیمعنایی آورد که داماد از آنها سردرنیاورد. بالاخره کشیش با زبان بیزبانی به او فهماند که بهتر است از خیر ازدواج با لوچیا بگذرد.»
همانطور که اصل داستان برای بزرگسالان نوشته شده، بزرگترها هم میتوانند از دلدادگان لذت ببرند. انتشارات پرتقال در سایت خود گروه سنی مخاطب را 7-12 معرفی کرده است، حال باید پرسید چگونه یک کودک 7 ساله که تازه خواندن و نوشتن یاد گرفته را باید مخاطب چنین رمانی با این گونهی ادبی و با 100 صفحه در نظر گرفت؟ بیشتر بهنظر میآید در نظر گرفتن این محدودهی سنی گسترده برای فروش بیشتر کتابهاست و مخاطب را گمراه میکند.