«پدر» در دو شعر از دو شاعر آمریکایی
شاعران بسیاری «پدر» را در اشعارشان آوردهاند؛ هر یک به فراخور تجربه و خاطرهای که از چنین مفهومی در ذهن داشتهاند. فریده حسنزاده دو شعر از دو شاعر آمریکایی رابرت هیدن و می سوانسن با مضمون «پدر» را انتخاب و ترجمه کرده است که در ادامه میخوانید.
(مترجم)
(مترجم)
شاعران بسیاری «پدر» را در اشعارشان آوردهاند؛ هر یک به فراخور تجربه و خاطرهای که از چنین مفهومی در ذهن داشتهاند. فریده حسنزاده دو شعر از دو شاعر آمریکایی رابرت هیدن و می سوانسن با مضمون «پدر» را انتخاب و ترجمه کرده است که در ادامه میخوانید.
عاشقانهای برای پدرم
از : رابرت هیدن Robert Hayden (-1913-1980)
ترجمه: فریده حسنزاده
نیز یکشنبهها صبحِ زود برمیخاست پدرم
و در آن سرمایِ استخوانسوز ، کُت بر دوش
با آن دستانِ ترکخورده از کارِ طاقتفرسای هفته
آتش میافروخت در هیزمِ خواب آلودِ بخاریِ دیواری.
کسی تشکر نمیکرد. هیچکس.
میانِ خواب و بیداری
میشنیدم صدایِ رمیدنِ سرما را
شکستنِ مقاومتاش را در شعلههای آتش.
وقتی گرما اتاقها را پُر میکرد
پدرم صدایم میزد،
و من آرام برمیخاستم و لباس میپوشیدم،
مقهورِ صلابتِ غریبِ آن خانه،
پاسخش را با کلماتی کوتاه میدادم
با لحنی سرد
بیاعتنا به گرمایِ خانه
و کفشهای واکسزده و برّاقام در دستهای او.
چه میدانستم من؟
کجا خبر داشتم
از تنهاییِ ژرف و زهدِ زلالِ عشق؟
بذرِ پدرم
از: می سوانسن (1913-1989) May Swenson
ترجمه: فریده حسن زاده
بر شانهاش نشستم. ماه را نشانم داد.
نامش را در گوشم گفت همراهِ بوسهای.
گفتم :”ماهِ من”. آن را به من بخشید :”ماهِ تو”.
و در طولِ راه، ماه همراهِ ما بود تا خانه.
دستم را در دستش گرفت، درختی را نشانم داد،
و هلویی چید. آن را به من بخشید.
به نوبت از هلوی من چشیدیم،
یک گاز من و یک گاز او.
پرسیدم : “مالِ ما”؟. “آری. درختِ ما”
درختمان را آب داد و خیس شد خاکِ پایِ درختمان.
باغی ساخت آباد و بذرِ مرا در آن کاشت.
آن گاه خورشید و ماه را رسماً به اسم من کرد.
آب و آتش را آفرید، مرا آفرید،
هست کرد نیستام را: من بذرِ پدرم هستم.
نفسش را در من دمید، شب و روز را عطا کرد به من.
با خشتِ جانش ساخت دنیای خود را در من.
و سیرابم کرد ازمیوهی پر آبِ درختِ جاودانهی جانش.
هر شعری که میکارم، بذریست از همان درخت.
بذرِ پدرم را میکارم من با سرودنِ هر شعر.
مِی سوانسن (1913-1989) May Swenson از سال 1954 که نخستین کتاب شعرش با عنوان”حیوانی دیگر” انتشار یافت، سیلِ جوایز معروفِ شعر به سویش سرازیر شد. در زندگینامهی او بیش از پنج صفحه به شرح جوایزی اختصاص دارد که او از آمریکا و دیگر کشورهای جهان نصیب خود کرد.
بعد از مرگ، انبوه شعرهای جنجالی عاشقانهاش منتشر شد وجلوهی دیگری ازخلاّقیتِ او را برای طرفدارانش آشکار کرد. اما نامههای متعددی که این شاعر برای مادر و پدرش نوشته نشان میدهد هیچ عشقی در زندگی نتوانسته جای پدر و مادرش را برای او بگیرد.
در این نامهها او با صمیمانهترین لحنِ ممکن و در کمالِ احترام، مادر و پدرش را هنرمندان واقعی مینامد؛ بینیاز از سرودن شعر یا روی آوردن به هر خلاقّیت دیگر زیرا آنها عشق را کشف کرده بودند و شفقّت به انسان و رعایتِ طبیعت و همهی مظاهرِ آن را.