سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

صمد طاهری؛ سی سال بعد

صمد طاهری؛ سی سال بعد

 

تهیه این کتاب

خیانت/بی‌وفایی، خشونت و عشق. سه مشخصه‌ی پررنگ مجموعه داستان شکار شبانه که صمد طاهری در اوایل دهه هفتاد نوشته بود، ولی آن‌طور که باید قدر ندید و این روزها بعد از موفقیت مجموعه زخم شیرِ او دوباره به بازار عرضه شده است. با وجودِ گذشت سه دهه از زمان نگارشِ شکار شبانه انگار داستان‌های این مجموعه تازه نوشته شده‌اند.

سال چاپ: ۱۳۹۹

تعداد صفحات: ۱۲۷

خیانت/بی‌وفایی، خشونت و عشق. سه مشخصه‌ی پررنگ مجموعه داستان شکار شبانه که صمد طاهری در اوایل دهه هفتاد نوشته بود، ولی آن‌طور که باید قدر ندید و این روزها بعد از موفقیت مجموعه زخم شیرِ او دوباره به بازار عرضه شده است. با وجودِ گذشت سه دهه از زمان نگارشِ شکار شبانه انگار داستان‌های این مجموعه تازه نوشته شده‌اند.

سال چاپ: ۱۳۹۹

تعداد صفحات: ۱۲۷

 

 

تهیه این کتاب

مجموعه داستان شکار شبانه نوشته‌ی صمد طاهری شامل دوازده داستان است که در دهه‌ی هفتاد نوشته شده‌اند. این کتاب با همین عنوان پیش از این دو بار توسط دو انتشاراتِ مختلف به چاپ رسیده، ولی آن‌طور که باید دیده نشده و قدر ندیده بود. در مقایسه با مجموعه داستان زخم شیر، اثرِ همین نویسنده، که جوایز متعددی را به دست آورد، شکار شبانه از فضاسازی، خلق شخصیت‌هایی منحصربه‌فرد، و لحنی که می‌توان آن را سبکِ صمد طاهری دانست، پا فراتر می‌گذارد و به‌واسطه‌ی تلخی‌ و گزندگی‌ای به یادماندنی موضوعاتی مهم را مطرح و داستان‌هایی تأثیرگذار را روایت می‌کند که تا مدت‌ها پس از پایانِ کتاب در ذهن مخاطب می‌مانند.

 

با وجودِ گذشت سه دهه از زمان نگارشِ شکار شبانه انگار داستان‌های این مجموعه تازه نوشته شده‌اند. این ماندگاری، به زعم من، مربوط به یکی از تم‌های اصلی‌ای است که در بیشتر داستان‌های مجموعه به چشم می‌خورد؛ خشونت. موضوعی که سی سال قبل مهم بوده و نویسنده‌ای همچون صمد طاهری بر آن شده که در داستان‌هایش آن را، در حد نهایت، به تصویر بکشد، همچنان یکی از موضوعات مهم اجتماعی است که به شکل‌های مختلف نقشی اساسی در روابط انسانی دارد.

 

 

از آن‌جایی که داستان‌های مجموعه داستان شکار شبانه بر روابط بین انسان‌ها و به تصویر کشیدنِ وضعیت‌های مختلف بشری تمرکز دارند، نویسنده توجهی ویژه به خشونت حاکم بر این روابط دارد و با نگاهی تیزبین و نقادانه، و البته بدونِ قضاوت، این خشونت را ترسیم می‌کند. این بی‌طرفی در نمایش خشونتِ حاکم بر داستان‌ها و روابط بین شخصیت‌ها از چشمگیرترین نقاط قوت مجموعه داستان «شکار شبانه» است، که نویسنده برای دست یافتن به آن از دیالوگ‌ استفاده کرده است؛ دیالوگ‌هایی بی‌نظیر که بارِ اصلی بیشتر داستان‌ها را با قدرت بر دوش می‌کشند. نویسنده همچون ناظری بی‌طرف، بدونِ قضاوت به تماشا و روایت کردنِ داستانِ آدم‌های داستان‌هایش می‌نشیند؛ انگار نه اینکه داستان‌ها را طراحی کرده باشد. دیالوگ‌های آن‌قدر دیالوگ‌ها باورپذیرند که گویی نویسنده کناری نشسته و هرچه را شخصیت‌های داستان‌هایش می‌گویند، می‌نویسد.

 

البته خشونت موضوع اصلیِ داستان‌ها نیست و می‌توان گفت عشق است که نقشِ محوری را در داستان‌های این مجموعه بازی می‌کند؛ هرچند عشق‌هایی نافرجام. عشق‌هایی که نه آغازشان معلوم است و نه انجام‌شان روشن. انگار فقط هستند تا سرپناهی باشند برای انسان‌هایی رنجور و دردکشیده. شاید همین تصویر نه‌چندان زیبا ولی واقعی‌ای که نویسنده از عشق ارائه می‌کند، باعث می‌شود که خشونت نقشی چنین پررنگ در داستان‌ها داشته باشد. مثل عشقِ شخصیتِ بهروز در داستانِ «جیرجیرک‌ها و مجسمه‌ها» به دختر همسایه؛ همه به‌جز خودِ بهروز که نقصِ حرکتی دارد، این عاشقی را غیرممکن و این عشق را مثلِ خود بهروز معلول قلمداد می‌کنند. وقتی بهروز از رابطه‌ی برادرش با همان دختر خبردار می‌شود، چاره‌ای جز خشونت نمی‌بیند. البته خشونت علیه خود.

 

موضوع مهم دیگری که در بیشتر داستان‌ها مورد توجه نویسنده بوده، خیانت است. البته با توجه به نگاه بی‌طرفِ طاهری که به آن اشاره شد، در داستان‌ها به این واژه برنمی‌خوریم. از این رو شاید بهتر باشد به نگاهِ نویسنده احترام بگذاریم و بدونِ قضاوت بگوییم بی‌وفایی. فارغ از هر نامی که دارد، این موضوع در داستان‌های مجموعه‌ی شکار شبانه، با ظرافت، همچون پلی بین عشق و خشونت عمل می‌کند و از عهده‌ی ایفای این نقش به‌خوبی برمی‌آید. ولی هنر نویسنده، در ادامه‌ی روندِ بی‌طرفی و البته نمایش دادن و قصه‌گویی، به جای بیانگریِ صرف و دخالت کردن در روندِ داستان‌ها، خلق موقعیت‌ها و شرایطی است که به نظرِ من در آن‌ها مخاطب حتی به‌سختی می‌تواند عملی که از شخصیت سر زده را «بی‌وفایی» بداند، چه برسد به «خیانت»؛ موقعیت‌هایی که در آن‌ها شخصیت‌ها چاره‌ای جز تصمیم‌گیری، به‌منظور بقا، ندارند و گاهی ناچارند دست به کارهایی بزنند که جامعه بر اساس سنت‌هایی که به آن پایبند است، تمایل دارد برچسبی بر آن بزند و مثلاً آن شخص را خیانت‌کار بداند؛ عملی که بسیار محتمل است در نهایت حاصلی جز خشونت نداشته باشد. ولی گاهی خستگی و استیصال با انسان کاری می‌کند که گویی این حرف‌ها دیگر اهمیت ندارند. مثل شخصیتِ داستانِ «بچه‌ی مردم» که در پایانِ داستان احساس خود را این‌طور بیان می‌کند: «حالا بگذار هر زنیکه‌ای بنشیند و هرچه دلش می‌خواهد پشت سرم بگوید. دریا که به دهن سگ نجس نمی‌شود.» (صفحه ۵۰)

 

         

مجموعه داستانِ زخم شیر و رمان کوتاه برگ هیچ درختی حاکی از تسلطی‌اند که صمد طاهری در خصوصِ ساختن فضای جنوب ایران دارد، و در آن دو کتاب شرجی و گرمای طاقت‌فرسا در بندبند داستان‌ها حس می‌شود. در شکار شبانه هم در بیشتر داستان‌ها فضا و حال‌وهوا همان فضای جنوب ایران است، به‌جز داستان «پنجشنبه‌های بارانی» که در شهری سردسیری روایت می‌شود و سرما و برف نقشی اساسی در آن بازی می‌کنند، و داستانِ «سکوت» که در آن توپخانه و تجریش در مقامِ پایین‌شهر و بالاشهر اهمیت دارند، و شاید به همین دلیل نویسنده مکان داستان را تهران انتخاب کرده است. البته در مقایسه با آثار دیگرِ نویسنده در شکار شبانه، تمرکز طاهری بیشتر بر موضوع و مضمون داستان‌هاست و مکان و فصاسازی در درجه‌ی چندم اهمیت قرار دارند.

 

کاری که شکار شبانه می‌کند درست همان کاری است که از هنر و ادبیات انتظار می‌رود؛ نمایشِ اعمال و رفتارِ شخصیت‌ها بدونِ قضاوت کردن و برچسب زدن. طوری که مخاطب را به چالش بکشد. کاری که صمد طاهری در این مجموعه با دقت تمام انجام می‌دهد، و به‌جای صدور حکم نهایی برای شخصیت‌های داستان‌هایش، از آن‌ها مراقبت و حمایت می‌کند و مخاطبانش را مدام به تأمل و سؤال کردن وامی‌دارد.

 

پردیس جلالی سال گذشته در سایت وینش نقدی بر مجموعه داستان زخم شیر صمد طاهری نوشته بود که با کلیک روی زخم شیر می‌توانید بخوانید.

 

 

 

 

  این مقاله را ۲۶ نفر پسندیده اند

یک دیدگاه در “صمد طاهری؛ سی سال بعد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *