سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

سیاست ورزی روسی

سیاست ورزی روسی


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

مولانا در دفتر اول مثنوی، بیتی دارد در تاکید بر اینکه تمجید بزرگان وقتی از قول اطرافیانشان شنیده شود، جذاب‌تر است تا از زبان خود آن شخص: “خوش‌تر آن باشد که سِر دلبران، گفته آید در حدیث دیگران.” مضمون این بیت مولانا را می‌توان مهمترین ویژگی کتاب «روسیه در خاورمیانه چه می‌خواهد؟» دانست.

روسیه در خاورمیانه چه می خواهد؟

نویسنده: دمیتری ترنین

مترجم: خشایار رحمانی, مرضیه جوادی ارجمند

ناشر: موسسه فرهنگی هنری جهان کتاب

نوبت چاپ: ۳

سال چاپ: ۱۴۰۲

تعداد صفحات: ۱۰۴

شابک: ۹۷۸-۶۰۰۸۹۶۷۹۱۰

مولانا در دفتر اول مثنوی، بیتی دارد در تاکید بر اینکه تمجید بزرگان وقتی از قول اطرافیانشان شنیده شود، جذاب‌تر است تا از زبان خود آن شخص: “خوش‌تر آن باشد که سِر دلبران، گفته آید در حدیث دیگران.” مضمون این بیت مولانا را می‌توان مهمترین ویژگی کتاب «روسیه در خاورمیانه چه می‌خواهد؟» دانست.

روسیه در خاورمیانه چه می خواهد؟

نویسنده: دمیتری ترنین

مترجم: خشایار رحمانی, مرضیه جوادی ارجمند

ناشر: موسسه فرهنگی هنری جهان کتاب

نوبت چاپ: ۳

سال چاپ: ۱۴۰۲

تعداد صفحات: ۱۰۴

شابک: ۹۷۸-۶۰۰۸۹۶۷۹۱۰

 


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

سیاست ورزی روسی

 

مولانا در دفتر اول مثنوی، بیتی دارد در تاکید بر اینکه تمجید بزرگان وقتی از قول اطرافیانشان شنیده شود، جذاب‌تر است تا از زبان خود آن شخص: خوش‌تر آن باشد که سِر دلبران گفته آید در حدیث دیگران. مضمون این بیت مولانا را می‌توان مهمترین ویژگی کتاب «روسیه در خاورمیانه چه می‌خواهد؟» دانست.

«دمیتری ترنین»، نویسنده این اثر، 21 سال در ارتش شوروی و ارتش فدراسیون روسیه خدمت کرده است. سرهنگ سابق بخش ضد اطلاعات ارتش روسیه بوده و سال 1994 در شعبۀ مسکو «بنیاد کارِنگی برای صلح بین‌الملل» مشغول به‌ کار شده است. این بنیاد «یک مؤسسه غیرانتفاعی خصوصی آمریکایی است که اندرو کارنگی میلیونر آمریکایی در سال ۱۹۱۰ برای گسترش همکاری بین‌المللی و درگیری فعال آمریکا در امور بین‌المللی تأسیس کرد». ترنین در دسامبر 2008 مدیریت این مرکز را به عهده می‌گیرد؛ ولی در اوایل سال 2022 به ‌دلیل جانبداری از حملۀ نظامی روسیه به اوکراین، برکنار می‌شود. او اکنون عضو شورای سیاست خارجی و دفاعی روسیه است.

همین توضیحات کوتاه درباره پیشینه کاری او کافی است تا بدانیم آنچه در این کتاب می‌گوید بسیار نزدیک به سیاست‌های خارجی کاخ کرملین است و البته مطابق با رویاهای جاه‌طلبانه «ولادیمیر پوتین» رئیس‌ جمهور روسیه. دمیتری ترنین نه با لحنی سیاستمدارانه که به شیوه‌ای تحلیلگرانه روایتی تاریخی از مناسبات خارجی روسیه با شرق و مشخصا خاورمیانه ارائه می‌دهد؛ روایتی از آغاز دوران امپراتوری روسیه. ولی بخش اصلی کتاب، پرداختن به عصر پساشوروی است. عصری که روسیه با حفظ برخی ویژگی نگاه امپراتورمآبانه روسی، به سمت دوری از تعهدات ایدئولوژیک و اتخاذ یک رویکرد کاملا مصلحت‌گرایانه و طبعا منفعت‌طلبانه حرکت کرده است.

تاریخ، جنگ، دیپلماسی و تجارت عنوان چهار فصل این کتاب است. نویسنده تلاش می‌کند در فصل اول با مروری تحلیلی بر سرگذشت سیاست‌های خارجی امپراتوری روسیه، شوروی و روسیه پساشوروی، فحوای سیاست‌گذاری‌های حال حاضر این کشور را رمزگشایی کند. مهمترین مباحث این فصل عبارتند از: تجاوز امپراتوری روسیه به خاک ایران و اشغال بخش‌هایی از آن و حمایت از تجزیه ایران، حمایت از انقلاب‌های ملی‌گرایانه شبه‌سوسیالیستی عربی و چهره‌هایی همچون «جمال عبدالناصر»، حمایت اتحاد جماهیر شوروی از تشکیل کشور اسرائیل، پشتیبانی از «سازمان آزادی‌بخش فلسطین»، جنگ ده ساله شوروی در افغانستان، جنگ ایران و عراق، برنامه هسته‌ای ایران، 11 سپتامبر و حمایت پوتین از حملۀ آمریکا به عراق، بهارعربی و بحران لیبی و سوریه.

عصاره این مباحث در پایان فصل، یک جمله کلیدی است: «معمولا خاورمیانه محل هماورد روسیه با ابرقدرت‌های خارجی بوده است». جمله‌ای که به سادگی می‌تواند تناقض‌های ظاهری در سیاست خاورمیانه‌ای روسیه را حل کند و نشان دهد از نظر روس‎ها «هیچ متحدی پایدار و هیچ دشمنی ابدی نخواهد بود».

پرداختن به سوریه و نقشی که روسیه در آن ایفا کرد، موضوع فصل دوم این کتاب است. نقشی که به زعم نویسنده، بر آنچه پوتین در کودکی و در لنینگراد آموخته است، مبتنی ست: «اگر نبردی ناگزیر است، برای حمله پیش‌قدم باش». جایگاه سوریه برای روسیه مانند دیگر کشورهای عرب منطقه خاورمیانه نبوده است. سوریه متحدی در دوره شوروی بود که اکنون نیز مشتری تسلیحات روسی است، برخی پایگاه‌های نظامی و اطلاعاتی خاورمیانه‌ای روسیه از دوره شوروی در این کشور پابرجا مانده است و «بسیاری از افسران ارتش سوریه در شوروی تعلیم دیده و برخی از آن‌ها همسرانی روس اختیار کرده بودند».

البته دلایل روسیه برای حضور در جنگ داخلی سوریه و حمایت از دولت «بشار اسد» ابعادی متفاوت داشته است. تجربه پوتین در جریان مقابله با حمله نیروهای چچنی به داغستان، به او آموخته بود که: «نفوذ آن‌ها می‌تواند به عنوان عاملی تنش‌زا باعث بروز اعتشاشاتی در سراسر مناطق مسلمان‌نشین روسیه شود». کاخ کرملین به روشنی می‌خواست مانع از بازگشت حدود هفت هزار نیروی جهادی اهل روسیه و جمهوری‌های شوروی سابق پس از جنگ سوریه شود و پیش‌دستانه ثبات مناطق تحت اداره و نفوذ خود را تضمین کند.

پس بر قاعده دشمنِ دشمنِ ما، دوست ماست؛ کمک‌های تسلیحاتی به نیروهای اسد را افزایش داد و با متحدان بالقوه در جبهه‌های مختلف ارتباط برقرار کرد، از جمله با جمهوری اسلامی ایران. متحدی که نویسنده به روشنی دربارۀ تفاهم‌ها و اختلاف نظرها و تضادها و همسویی‌های عملکرد و منافع‌اش با روسیه در جنگ سوریه، سخن می‌گوید.

ترنین، درباره این عملیات نظامی ارتش روسیه معتقد است که: «نه‌تنها بزرگترین به‌کارگیری نیروهای نظامی روسی در مرزهای خارجی این کشور از زمان جنگ افغانستان است، بلکه مبین سبکی از جنگاوری به شمار می‌رود که روسیه تا آن زمان هیچ‌گاه تجربه نکرده بود» زیرا روسیه هیچ مرز مشترکی با سوریه ندارد و حملات بیشتر متکی بر نیروی هوایی روسیه بود. حملاتی هوایی که باید مورد بهره‌برداری نیروهای نظامی غیر روسی قرار می‌گرفت و همین مسئله جنگ سوریه را به نبردی اتحادمحور و محدود و البته بسیار نزدیک به فرایند دیپلماتیک، بدل می‌ساخت.

در فراسوی منافع کوتاه‌مدت و میان‌مدت روسیه از مشارکت در جنگ سوریه و حفظ دولت بشار اسد، دمیتری ترنین، این جنگ را محقق کننده هدفی مهمتر برای روس‌ها می‌داند: «مسکو به ‌دنبال راهی برای بازگشت به عرصۀ جهانی به عنوان یک قدرت بزرگ بود. هر کشوری که در پیچیده‌ترین و آشفته‌ترین منطقۀ جهان، مانند خاورمیانه، از طریق روش‌های نظامی و دیپلماتیک قادر به دنبال کردن سیاستی مستقل باشد و بتواند موفقیت‌هایی کسب کند، شایسته تعریف قدرت بزرگ خواهد بود».

فصل سوم کتاب روسیه در خاورمیانه چه می‌خواهد؟ تبیین‌گر راهبردهای سیاسی این کشور در ارتباط با دولت‌های خاورمیانه است. نویسنده در «قالب مطالعات موردی خُرد، به روش‌های مذاکراتی روسیه حول محور منازعات درون منطقه‌ای در بخش‌های مختلف خاورمیانه می‌پردازد». بررسی نقش و جایگاه روسیه در مناقشۀ تاریخی فلسطین و اسرائیل، یکی از موضوعاتی است که آن پرداخته می‌شود.

با اینکه «در طول جنگ سرد، اتحاد جماهیر شوروی کاملا در جبهۀ فلسطین و کشورهای عرب قرار داشت؛ اسرائیل یک دشمن قلمداد می‌شد و با صهیونیست‌ها به‌مثابه هم‌پیمان امپریالیسم آمریکا برخورد می‌شد»؛ ولی این سیاست پس از آن دوران تدوام نیافت. «میخائیل گورباچف» به سیاست رسمی یهودستیزی پایان داد و «بوریس یلتسین» روابط خود با اسرائیل را احیا کرد و پوتین نیز بیشترین حمایت‌ها از اسراییل و یهودیت را انجام داد.

جنگ چچن نقطه عطفی برای این تغییر رویکرد روسیه بود. «روس‌ها و اسرائیلی‌ها دریافتند که هر دوی آن‌ها با یک شکل از دشمن روبه‌رو هستند: مسلمانان رادیکالی که به تندوری‌هایی همچون تروریسم روی آورده‌اند». اگرچه روسیه در حمایت از دولت سوریه وارد جنگ در این کشور شد؛ ولی باز هم تلاش کرد روابط نزدیک خود با اسرائیل را حفظ کند و با نگرانی‌های امنیتی اسرائیل همراهی کند. این همراهی تا آنجا ادامه پیدا کرد که نسبت به، حملات هوایی اسرائیل برای هدف قرار دادن مواضع حزب‌الله لبنان، واکنش تندی نشان نداد.

البته این اتفاق باعث نشد روسیه نقش خود را به‌عنوان میانجی میان فلسطینیان و اسرائیل رها کند و اتفاقا در راستای سیاست‌های راهبردی‌اش در سال‌های اخیر می‌کوشد جایگاهی مهم در مذاکرات صلح در خاورمیانه بیابد و این عرصه را به آمریکا واگذار نکند.

در آن سوی ماجرا روسیه تلاش می‌کند روابط خود را با دیگر نقش‌آفرینان خاورمیانه، حفظ کند. ایران، ترکیه، کردها، کشورهای عرب همچون مصر و لیبی و البته کشورهای حوزه خلیج فارس، دیگر طرف‌های روابط خاورمیانه‌ای روس‌ها ‌هستند. طرف‌هایی که گاه به نفع آنان عمل می‌کند و گاه نیز به نفع رقبای منطقه‌ای آنها؛ چرا که «مسکو که زمانی بازیگری انعطاف‌ناپذیر، و از حیث ایدئولوژی و ژئوپلتیک طرفدار بازی با جمع صفر بود، اخیرا به نمونۀ کاملی از واقع‌گرایی تبدیل شده است. این بدان معناست که روسیه هیچ متحد ابدی یا دشمن ابدی در هیچ‌جای منطقه ندارد».

اقتصاد پایان‌بخش مباحث مطرح شده در این کتاب است. «اقتصاد روسیه نسبتا کوچک است، به‌طوری که درآمد ناخالص داخلی آن تنها معادل 5/1 تا 2 درصد از کل جهان است». اقتصادی که بر سه زمینه انرژی، تسلیحات و غلات استوار است و سه زمینه‌ای که یکی از مهمترین دلایل تعاملات خاورمیانه‌ای این کشور است. ایران، مصر، عراق، سوریه، الجزایر، لیبی، کشورهای حوزه خلیج فارس و حتی عربستان سعودی و ترکیه، مشتریان سلاح‌ها و جنگ‌افزارهای روسی هستند. مشتریانی که موجب می‌شوند، خاورمیانه تبدیل به بازاری پرسود برای اقتصاد روسیه شود.

در یک جمع‌بندی، اگرچه پرداختن به تمامی مباحث و تحلیل‌های کتاب، در چارچوب این یادداشت ممکن نبود، ولی می‌توان روسیه در خاورمیانه چه می‌خواهد؟ را کتابچه راهنمای آشنایی با سیاست‌ورزی روسی، دانست. اثری که در صفحاتی محدود و با بیانی فشرده و بدون حاشیه‌‎پردازی، برای مخاطب خود روشن می‎سازد، روس‌ها در تلاشند حضوری دوباره در صحنه جهانی پیدا کنند؛ حضوری پس از بیست و پنج سال غیبت ناشی از دوران افول قدرت جماهیر شوروی و فروپاشی‌اش و تلاشی که خاورمیانه را بهترین منطقه برای تثبیت اعتبار بازیافتۀ یک ابرقدرت، می‌داند.

 

  این مقاله را ۳ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *