سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

خطر هولناک مثبت‌اندیشی

خطر هولناک مثبت‌اندیشی

 

دوازده سال از تاریخ انتشار اولین ترجمه‎ی کتاب راز در ایران می‌گذرد، پس از آن هم البته با چندین ترجمه‌ی متفاوت به بازار آمده  و تنها یک نسخه از آن به چاپ هفتاد و هشتم رسیده است. ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شود، از کنار این کتاب کتاب های دیگری زاییده شده: قانون جذب کائنات، راز جذب ثروت، رازهای به بند کشیدن پول و قدرت بیشتر! آنچه در این متن می‌خوانید تنها به کتاب راز خلاصه نمی‌شود، بلکه بررسی روانشناختی خیل کتاب‌های مشابهی را در نظر دارد که با این مضمون نوشته شده‌اند : «مثبت فکر کن تا به هرچه می‌خواهی برسی!»

دوازده سال از تاریخ انتشار اولین ترجمه‎ی کتاب راز در ایران می‌گذرد، پس از آن هم البته با چندین ترجمه‌ی متفاوت به بازار آمده  و تنها یک نسخه از آن به چاپ هفتاد و هشتم رسیده است. ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شود، از کنار این کتاب کتاب های دیگری زاییده شده: قانون جذب کائنات، راز جذب ثروت، رازهای به بند کشیدن پول و قدرت بیشتر! آنچه در این متن می‌خوانید تنها به کتاب راز خلاصه نمی‌شود، بلکه بررسی روانشناختی خیل کتاب‌های مشابهی را در نظر دارد که با این مضمون نوشته شده‌اند : «مثبت فکر کن تا به هرچه می‌خواهی برسی!»

 

 

در صفحات آغازین کتاب راز این جمله‌ها به چشم می‌خورد: « به نظر شما چگونه است که ۱ درصد جمعیت ۹۶ درصد کل درآمدی را که تولید می‌شود نصیب خود می‌کند؟ فکر می‌کنید این تصادفی است؟ نه، اینگونه طراحی  شده است. آن‌ها راز را درک می‌کنند… آن‌ها به فراوانی و ثروت و تنعم فکر کردند و اجازه ندادند اندیشه‌های ضد و نقیض در ذهنشان ریشه بدواند.»

آنچه در ابتدا توی ذوق می‌زند این است که نویسنده‌ی جملات بالا از سازوکار اقتصادی و اجتماعی جامعه انسانی صرف نظر می‌کند و موفقیت را (که در بیشتر جملات کتاب معادل ثروت‌اندوزی فرض شده است) تنها در گرو افکار مثبت می‌داند. باید مثبت بیندیشی، خودت را یک انسان موفق بدانی و هرگز ناامید نشوی. اگر هم طبق ماهیت انسانی، غمگین شوی، ناامید شوی و یا درگیر موانع بشوی دیگر شانسی برای موفقیت نداری.

در دل این ایده‌ی موفقیت، چیز دیگری نیز نهفته است: «ریشه‌ی تمام مشکلاتت را فقط در خودت جستجو کن». فارغ از آنکه فراگیری این ایده (همانطور که اکنون اتفاق افتاده) می‌تواند تا چه حد کنش‌های اجتماعی افراد را اخته کند، وجه روانشناختی قابل توجهی نیز دارد: درونی‌سازی احساس گناه. اگر تا به حال به تمام آنچه خواسته‌ای نرسیده‌ای، مقصر خودت هستی. در این طرز فکر هر ناکامی‌ای با احساس گناه تجربه می‌شود.

تمام عناصر و عواملی که رخداد ناکا‌م‌کننده را رقم می‌زنند نادیده گرفته می‌شوند و تمام مسئولیت آن بردوش خود فرد می‌افتد، کسی که باوجود عیان بودن راه و رسم موفقیت به آن عمل نکرده است.

 

روانشناسی مثبت‌گرا

 

 

مثبت‌اندیشی یا قطع رابطه با واقعیت؟

نظام فکری مثبت‌اندیشی و برخی از نحله‌های روانشناسی مثبت‌گرا خصوصاً آن‌ها که در نوشتن کتاب‌های زرد بازار روانشناسی اهتمام دارند، از میان تمام عواطف انسانی تنها خوشایندهایش را می‌پسندند. انسان را دو شقه می‌کنند و تنها نیمه‌ای را که لذت می‌برد، می‌خندد و آرزومند است تأیید می‌کنند. تاییدی که به معنای نادیده گرفتن و واپس‌رانی نیمه‌ی دیگر آن است.

اما مگر غم و شادی، ناامیدی و امیدواری و به طور کل رنج و لذت جدای از یکدیگر معنا دارند؟ مگر لذت بردن چیزی جز کاهش رنج است؟ چطور می‌توان بدون تجربه‌ی ناکامی از عینیت پیدا کردن آمال و آرزوها لذت برد؟ اصلاً مگر می‌توان کامیابی را بدون طی طریقی که همواره با مانع همراه است به‌دست آورد؟

این ایده که تنها باید مثبت اندیشید، نقض آزادی انسان است. تخیل تنها ساحتی است که در آن انسان آزاد است تا بدون مرز در آن زندگی کند. نظام فکری‌ای که راه تخیل را می‌بندد، برای موفقیت نسخه‌ای از «چطور اندیشیدن» می‌پیچد و بخش اعظمی از تخیلات انسان را نادیده می‌گیرد آزادی انسان را نقض می‌کند. اگر نتوانیم تخیل کنیم، نمی‌توانیم با واقعیت رابطه برقرار کنیم، مادامی که افکار منفی ممنوعه باشند، امکان تجربه‌ی عاطفه‌های منفی نیز مسدود می‌شود.

وقتی ظرفی برای تحمل عواطف تلخ وجود نداشته باشد، مواجهه با واقعیت، تجزیه و تحلیل و سپس عبور از آن را مشکل می‌کند و همین آغاز گره‌ افتادن در نظام روانی است، شروع پدیده‌ای که به مرور با نشانه‌های افسردگی، اضطراب و … خود را نشان می‌دهد.

 

خودشیفتگی پنهان در دل مثبت‌‌اندیشی

در دل این شکل از مثبت‌اندیشی، ایده‌ی خودشیفته‌واری نهفته است. ایده‌ای که در آرزوی لذتی بدون رنج است و خود را در به‌دست‌آوردن آن محق می‌داند. البته که آرزوی کامیابی جزء جدانشدنی انسان است، روان انسان با آرزومندی گره خورده اما احساس استحقاق در به دست آوردن هر آنچه آرزو است، تجلی ساخت خودشیفته‌وار روان است. ساختی که تنها آرزو می‌کند و حاضر نیست در به‌دست‌آوردن آن‌ها ذره‌ای تلاش کند، چرا که ناکامی بخش غیرقابل انکار تلاش در مسیر تحقق آرزوست.

علاوه بر این به چیزی کمتر از آنچه خود می‌پسندد راضی نمی‌شود، چرا که در این نظام فکری موفقیت، پیروزی یک تن است، پیروزی «من»، پیروزی یک نفره بدون نگرانی از اینکه خواست من چقدر با خواست و منافع دیگران در تعارض است.

علاوه بر این، بیش‌ارزنده‌سازی افکار، توهم همه‌توانی را پرورش می‌دهد. «کافیست من بخواهم تا بتوانم» : تجلی دیگری از خودشیفتگی. روان خودشیفته توانایی‌هایش را بیش از آنچه هست برآورد می‌کند، باور دارد که هر آنچه را بخواهد می‌تواند به دست آورد و در شکل بیمارگونه‌ی آن از هیچ کاری برای رسیدن به آنچه بخواهد دریغ نمی‌کند، از زیر پا گذاشتن حقوق افراد دیگر تا بهره‌کشی از آن‌ها. بنابراین نه فقط کتاب راز که ایدئولوژی روانشناسی مثبت‌گرا که غالب بازار کتاب روانشناسی را تسخیر کرده، انگار به رویاهای خودشیفته‌وار خوراک می‌دهد و آن‌ها را پروار می‌کند.

خطر هولناک مثبت‌اندیشی

  این مقاله را ۶۱ نفر پسندیده اند

یک دیدگاه در “خطر هولناک مثبت‌اندیشی

  1. بهمن موسی زاده
    بهمن موسی زاده می گوید:

    عالی بود، ممنون. مرحوم پدرم دهه آخر عمرش شیفته این ژانر کتاب شد به طوری که مثلا چهار اثر اسکاول شین را از بر بود. اما تنها چیزی که جذب کرد تنهایی و افسردگی و مرگ سرطانی بود در حالیکه قبلا زندگی باکیفیت تری داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *