سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

سفری به سوی پذیرش مرگ

سفری به سوی پذیرش مرگ


تاکنون 5 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

سه ماه بود که هر روز آرزو می‌کردم کاش فرصت این را داشتم تا به بابا پیش از مرگش چیزی بگویم. بهش بگویم که عاشقش بودم، بهش احتیاج داشتم. به او که پل بین من و مامان بود بگویم که نبودنش من را می‌ترساند. آن روز بد فقط بابا را از من نگرفته بود، مامان را هم گرفته بود

آوای پیانو زیر چترهای رنگی

نویسنده: سیندی بالدوین

مترجم: سارا عاشوری

رده بندی سنی کتاب: 12+

ناشر: پرتقال

نوبت چاپ: ۲

سال چاپ: ۱۳۹۹

تعداد صفحات: ۲۷۰

شابک: ۹۷۸۶۰۰۴۶۲۹۶۲۱

سه ماه بود که هر روز آرزو می‌کردم کاش فرصت این را داشتم تا به بابا پیش از مرگش چیزی بگویم. بهش بگویم که عاشقش بودم، بهش احتیاج داشتم. به او که پل بین من و مامان بود بگویم که نبودنش من را می‌ترساند. آن روز بد فقط بابا را از من نگرفته بود، مامان را هم گرفته بود

آوای پیانو زیر چترهای رنگی

نویسنده: سیندی بالدوین

مترجم: سارا عاشوری

رده بندی سنی کتاب: 12+

ناشر: پرتقال

نوبت چاپ: ۲

سال چاپ: ۱۳۹۹

تعداد صفحات: ۲۷۰

شابک: ۹۷۸۶۰۰۴۶۲۹۶۲۱

 


تاکنون 5 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

 

تهیه این کتاب

کتاب آوای پیانو زیر چترهای رنگی، رمان نوجوانی است درباره‌ی سوگواری و از مسیری می‌گوید که آدم‌ها طی می‌کنند تا به پذیرش برسند. مرگ برای بازماندگان هم یک جور سفر است و در این داستان، سفری است به سوی شفا و بهبودی بعد از تحمل یک فقدان بزرگ. چیزی که هر کسی محتاج یادگیری آن است و کوچک و بزرگ هم ندارد. گاهی بزرگ‌تر‌ها فرایند سوگواری در کودکان و نوجوانان را به رسمیت نمی‌شناسند، با آن‌ها حرفی از مرگ نمی‌زنند، چون نمی‌دانند چه بگویند یا می‌ترسند حال آن‌ها را بدتر کنند و این‌طوری از هم فاصله می‌گیرند.

آنی‌لی، شخصیت نوجوان کتاب آوای پیانو زیر چترهای رنگی و مادرش هم کمی از هم فاصله می‌گیرند، طوری که آنی‌لی فکر می‌کند شاید کسی که آن‌ها را به هم پیوند می‌داد پدر بود که حالا رفته است. ماجرا از هشتاد و سه روز بعد از مرگ پدر آنی‌لی شروع می‌شود و او هر روز و همه جا ردی از پدرش می‌بیند، بوی عطرش در حمام پیچیده است، تلویزیون بازی مورد علاقه‌ی او را پخش می‌کند و و به‌طرز عجیب و غریبی آهنگ مورد علاقه‌ی پدر در خانه به گوش می‌رسد و شماره‌ی تلفن پدر را روی صفحه‌ی گوشی تلفنش می‌بیند که به او زنگ زده است.

 

اتفاقاتی که تا انتهای کتاب هم خواننده را در این تردید باقی می‌گذارد که آیا حضور روح پدر حاصل تخیل آنی‌لی و مادرش است یا بخشی از کتاب است که از واقع‌گرایی دور می‌شود و فضایی فراواقعی را ترسیم می‌کند؟

به غیر از این اتفاقات، داستان در دنیای امروز و در فضایی واقع‌گرایانه رخ می‌دهد و نویسنده با لحنی ساده و صمیمی، پی‌تی‌اس‌دی یا اختلال اضطراب پس از حادثه را شرح می‌دهد. یادآوری مکرر مرگ پدر آنی‌لی را اذیت می‌کند و دیگر نمی‌تواند به محلی که آن‌جا پدر حالش بد شد و مُرد، برود. مادر مدام او را کنترل می‌کند و نگرانش است،

او می‌ترسد آنی‌لی را هم از دست بدهد. این رفتار رایجی بعد از سوگ است، همه‌ی ما می‌ترسیم دوباره عزیز دیگری را از دست بدهیم و می‌خواهیم از قرار گرفتن در موقعیت‌های خطرناک دوری کنیم.‌ ذهن‌مان همه چیز را ترسناک و کشنده می‌داند و این زندگی را سخت می‌کند.

زندگی بعد از مرگ پدر آنی‌لی خیلی سخت می‌گذرد و مادر مجبور است تمام وقت کار کند و مدام نگران آینده است. آن‌ها بسیار تنها شده‌اند، مجبور شده‌اند خانه‌شان را عوض کنند و به دلیل مشکلات اقتصادی به آپارتمان کوچک‌تری نقل مکان کنند، آنی‌لی از دوستان صمیمی‌اش جدا شده است. این مساله‌ای است که در فرایند سوگ اتفاق می‌افتد، بسیاری از روابط قبلی از دست می‌روند و انسان‌ها خود را از دنیا جدا می‌بینند. آنی‌لی دوست دارد نامرئی شود، دوست دارد کسی او را نبیند و به این شکل می‌خواهد از خودش محافظت کند.

 

گاهی ما بعد از تجربیات سختی که از سر می‌گذرانیم، فکر می‌کنیم شاید اگر از آدم‌های دیگر دور باشیم کمتر آسیب می‌بینیم. دوست داریم به حال خودمان باشیم و کسی کاری به ما نداشته باشد. شاید این احساس تا مدتی طبیعی باشد و حتی به ما کمک کند‌ خودمان را پیدا کنیم، اما زندگی را نمی‌توان متوقف کرد و همیشه تجربیات جدیدی پیش روی ما قرار می‌دهد. از این‌رو شاید مهم‌ترین راه روبه‌رویی با مرگ و پذیرش آن، این باشد که قلب‌مان را به روی موقعیت‌های جدید باز کنیم.

آنی‌لی و مادرش هم با چالش‌های پیش روی‌شان با صداقت و شجاعت روبرو می‌شوند و راه جدیدی را به سوی آینده پیش می‌گیرند. آنی‌لی روابط جدیدی می‌سازد و دوباره دوست پیدا می‌کند و این بدین معناست که دوباره به دنیا و آدم‌های آن اطمینان می‌کند. او شروع می‌کند به یادگیری پیانو که همیشه ساز موردعلاقه‌ی پدرش بوده، پدری عاشق موسیقی که دوست داشته دخترش نوازندگی را یاد بگیرد. یادگیری فعالیت جدید راه مناسبی برای ارتباط دوباره با زندگی و آدم‌ها است و کمک زیادی به شخص سوگوار می‌کند.

 

مادر آنی‌لی هم در انتهای کتاب به سراغ علاقه‌ای که هیچ وقت فرصت پرداختن به آن را نداشت، می‌رود و در این مسیر متوجه بهبود حالش می‌شویم. کتاب آوای پیانو زیر چترهای رنگی، داستانی دردناک را به شکلی لطیف بیان می‌کند،‌ رنج بازماندگان و یافتن راهی برای ادامه‌ی زندگی را در این کتاب به شکلی ملموس می‌‌بینیم. این‌که زندگی حتی در سخت‌ترین روزها باز هم در جریان است و هر روز یک شروع دوباره است و ما باید تلاش کنیم که با آدم‌ها در ارتباط باشیم، حتی اگر باز هم صدمه ببینیم.

شخصیت‌های کتاب باورپذیر هستند و مخاطب احساساتشان را واقعی می‌پندارد و رنج آن‌ها را درک می‌کند. آنی‌لی و مادرش در راه آرزوها و علائق‌شان قدم می‌گذارند و این تلاش، پایان کتاب را بسیار امیدوارانه می‌کند. خیال‌مان راحت می‌شود که مادر و آنی‌لی از سوگ عبور کردند، در حالی‌که هنوز و همیشه به یاد پدر، شوخی‌هایش و انرژی تمام نشدنی‌اش هستند. داستان بسیار الهام‌بخش نوشته شده است و برای هر کسی درس‌های زیادی دارد.

نویسنده‌ی کتاب، خانم سیندی بالدوین، مقاله‌نویس و شاعر است و داستان را با لحنی تاثیرگذار و صمیمانه نوشته است و ترجمه‌ی روان خانم سارا عاشوری، کتاب را جذاب‌تر کرده است.

 

  این مقاله را ۷ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *