سیمای یک معلم برجسته
ناصر تقوایی خودش معلم درجه یکی است و آثارش مثل کلاس درس سینما هستند. کتاب «سینمای ناصر تقوایی» هم با تحلیل ساختاری فیلم به فیلم کارهای تقوایی و نگاه تیزبین دو نویسنده آن (سعید عقیقی و رضا غیاث) میتواند مثل یک دوره آموزشی فشرده سینما برای خواننده کتاب عمل کند. «سینمای ناصر تقوایی» جای خالی کتابی تحلیلی درباره این فیلمساز بزرگ و قدرندیده را پر کرده است. فیلمسازی که کاش بیشتر ساخته بود.
ناصر تقوایی خودش معلم درجه یکی است و آثارش مثل کلاس درس سینما هستند. کتاب «سینمای ناصر تقوایی» هم با تحلیل ساختاری فیلم به فیلم کارهای تقوایی و نگاه تیزبین دو نویسنده آن (سعید عقیقی و رضا غیاث) میتواند مثل یک دوره آموزشی فشرده سینما برای خواننده کتاب عمل کند. «سینمای ناصر تقوایی» جای خالی کتابی تحلیلی درباره این فیلمساز بزرگ و قدرندیده را پر کرده است. فیلمسازی که کاش بیشتر ساخته بود.
ناصر تقوایی معلم است، نه تنها به دلیل چندین و چند سال تدریس فیلمنامهنویسی در موسسه کارنامه، که بهخاطر اصولی که در نوشتن و ساختن فیلم به کار برده است.
از هر فیلم او میتوان چیزهایی آموخت؛ خیلی ساده بخواهم بگویم از «باد جن» میتوان شگردهای مستندسازی پیشرو را آموخت، از «آرامش در حضور دیگران» میشود اصول سینمای مدرن در بستر فرهنگ ایرانی را یاد گرفت، از «دایی جان ناپلئون» میتوان دانش سریالسازی و روایت قصهای به شکل دنبالهدار را فرا گرفت و از «ناخدا خورشید» میتوان آموخت که چطور اقتباس کرد و اثری کلاسیک در دل سینمای ایران ساخت، حتی در میانه دهه شصت.
این جمله بسیار کلی است و بدون هیچ استدلالی در اینجا بیان شده، میشود به آن خرده گرفت، باکی نیست، اما اگر پیگیر هستید کتاب سینمای ناصر تقوایی نوشته سعید عقیقی و رضا غیاث (چاپ نشر گیلگمش) درباره ناصر تقوایی و کارنامهاش را بخوانید.
این کتاب بدون اینکه قرار بوده باشد پاسخ ادعای من را بدهد، به شکلی تحلیلی، دقیق و مفصل فیلمهای ناصر تقوایی را بررسی کرده است و هر فصل آن میتواند مانند یک مقاله راهنما کار کند برای درک بهتر دنیای سینمایی ناصر تقوایی.
کتاب نزدیک به 400 صفحه و حاوی یک فیلمشناسی جامع است که نویسندگان در نوشتن آن دقت خاصی به خرج دادهاند – مثلاً در مدخل «رقص شمشیر» درمورد اختلاف نظر عباس گنجوی و تقوایی درمورد یکی دو کار فیلمساز توضیحات روشنگر و جالبی ارائه دادهاند – کتاب شامل یک پیشگفتار، یک مقاله مختصر درباره موضوع مولف و ضدمولف، یک متن مفصل درباره رابطه تقوایی با مقوله اقتباس و ده فصل درمورد فیلمهای فیلمساز و یک پینوشت است به علاوه فیلمشناسی و منابع و نمایه.
عقیقی در پیشگفتار کتاب سینمای ناصر تقوایی توضیح داده است که هر فصل را چه کسی نوشته و چطور دو فصل «ناخدا خورشید» و «رهایی» محصول مشترک دو نویسنده است. راستش این که کتابی درباره یک فیلمساز را دو نفر بنویسند آدم را با شک و تردید مواجه میکند. سابقه دو نویسنده هم به شکلی است که شاید خواننده با خودش بگوید، وزنه کیفی کار به سمت چهره باسابقهتر سنگینی میکند؛ اما بدون تعارف این کتاب به شکل جالبی یکدست و همگن از آب درآمده است.
به نظر میرسد دو نویسنده مدت طولانی را صرف مطرح کردن ایدهها و نظراتشان با یکدیگر کرده باشند و فیلمهای تقوایی را چندین بار در خلوت و همراه هم تماشا کرده باشند.
اگر دو نویسنده، آدمهای تنبلی بودند احتمالاً این کتاب به شکل یک مصاحبه بسیار طولانی منتشر میشد اما دو نویسنده مسیر دشوارتر را در پیش گرفتهاند و در مقالههایی گاه خیلی مفصل – مثلا متن «ناخدا خورشید» تقریبا هفتاد صفحه است و فصل اقتباس و «آرامش در حضور دیگران» بالای چهل صفحه هستند – و گاه کوتاهتر – مثل مقاله تقریبا بیست صفحهای «ای ایران» – و بهندرت خیلی کوتاه – مثل متن پنج صفحهای درباره «رهایی» – سعی کردهاند با اتکاء به دنیای فیلمها و مواد خامی که فیلمها در اختیار آنها قرار دادهاند، متنهایی استاندارد و تحلیلی درمورد ساختار فیلمها بنویسند و آنها را تجزیه و واکاوی کنند.
نوشتن این شکل از مقاله تحلیلی که دنبال رویکردهای پدیدارشناسانه و آکروباتهای روانکاوانه نیست، اغلب منتج به نوشتارهایی خشک و عبوس میشود.
اما اینجا این اتفاق رخ نداده است. شاید بخشی به این دلیل باشد که دو نویسنده هرچند با فیلمها و ساخت و شکل آنها سروکار داشتهاند، اما بیتوجه به موقعیت فیلمها در زمان ساخت آنها و جایگاهشان در دنیای امروز نبودهاند و زبان گاه کنایی آنها اغلب کار خودش را کرده – این کنایهها البته هیچکدام درمورد اشخاص نیستند و رویکردها و زمانهها را هدف قرار دادهاند.
برای نمونه دو صفحه نهایی متن «ناخدا خورشید»، به شکلی درخشان و مثالزدنی زندگی شخصیت اصلی فیلم را با زندگی و سرنوشت فیلمساز گره میزند، و چه سرنوشتی که خورشید و تقوایی در جایی مشابه یکدیگر را ملاقات کنند.
رویکرد تحلیل ساختاری کارها به همراه نگاه تیزبین دو نویسنده به دنیای پیرامون آثار، وجه تمایز کتاب با کتابهای دیگری است که درمورد ناصر تقوایی نوشته و منتشر شده است. این به معنای زیر سوال بردن کیفیت دیگر کتابها نیست، چه بسا که دو نویسنده از برخی از این کتابها هم بهره بردهاند و به آنها ارجاع دادهاند. بیشتر منظورم توضیح این است که خواننده موقع خواندن «سینمای ناصر تقوایی» با چه کتابی روبرو است. اگر به دنبال کتابی با ویژگیهای سینهفیلی و روایت تاریخی هستید، این کتاب به کار شما نمیآید.
این کتاب از طرفی برای افرادی نوشته شده که با فیلمهای تقوایی آشنایی کاملی دارند و از تحلیلهای کتاب برای درک بهتر دنیای فیلمسازی تقوایی استفاده میکنند و از طرف دیگر برای افرادی جوینده نوشته شده که از کتاب به عنوان یک راهنمای آموزشی استفاده میکنند.
مثلا فصل «صادق کرده» برای درک اینکه چرا تقوایی برای تکرار فرمول «قیصر» فرد مناسبی نبوده و چطور فیلمش بیانگر تضاد نگاه او با آن شکل فیلمهاست، میتواند برای هر هنرجویی که در فکر ساختن فیلمی تجاری با رویکرد آنتونیونی است، مفید باشد و فصل «دایی جان ناپلئون» برای هر فردی که بارها و بارها سریال را دیده و حس میکند آن را از بَر است، مملو از غافلگیری و ریزبینی است و به خواننده بهشکلی ملموس و روشن توضیح میدهد این سریال برای این ماندگار شده که میزانسن در آن نقش مهمی داشته و توضیح میدهد هدایت بازیگران و تغییر قاب چطور در یک اثر کمدی میتواند همانقدر حیاتی باشد که در فیلمی موسوم به «هنری»!
و بعد مقایسه این فصل با فصل «ای ایران» توضیحدهنده چرایی عدم موفقیت فیلم دوم است. درواقع این کتاب، مثل یک کتاب درسی است برای آموختن بایدها و نبایدهای سینما با محوریت یکی از برجستهترین چهرههای سینمای ایران که از قضا خودش معلم درجه یکی است.
از میان فصلهای کتاب سینمای ناصر تقوایی به نظرم دو فصل «از داستان به فیلم: فراسوی اقتباس» و «ناخدا خورشید: کلاسیک ایرانی» بهترین فصلهای کتاب هستند.
این دو فصل را میشود همراه با تماشای فیلمهایی که دربارهشان صحبت میشود و متونی که مورداقتباس قرار گرفتهاند کنار هم گذاشت، و یک دوره فشرده اما مفید آشنایی با سینما را گذراند. شاید به نظرتان این سخن گزاف باشد، اما کافی است امتحان کنید: داستان «آرامش در حضور دیگران» غلامحسین ساعدی را بخوانید، فیلم تقوایی را ببینید و بعد بخش اول متن «از داستان به فیلم» را بخوانید. کاملاً با جنبه آموزشی جاری در این کتاب آشنا میشوید و درک میکنید چرا تقوایی فیلم را با تصویر آن حشرهکش شروع کرده و شروع کتاب را انتخاب نکرده.
«سینمای ناصر تقوایی» جای خالی کتابی تحلیلی درباره این فیلمساز بزرگ و قدرندیده را پر کرده است. فیلمسازی که کاش بیشتر ساخته بود، ناصر تقوایی هر چه باشد برخلاف گفته خودش آدم زیادی نبوده اما آدمهای زیادیِ زیادی فضا را برای او مسموم کردند و انگار کسی نبود تا حشرهکشی به دست بگیرد.