مژده به زنهای معمولی
«دوشیزه میلدرد لتبری»، شخصیت اصلی کتاب «زنان فوق العاده»، چیزی است شبیه به «مادام بوواری» فلوبر؛ کسی که در آینده همیشه میتوان به او ارجاع داد و او را مثال زد. از آن شخصیتها که به سادگی خلق نمیشوند. شبیه بقیه نیستند و به شدت شبیه ما هستند. شاید وجه مشترک اما بوواری و میلدرد لتبری همین آینه شدنشان باشد. اینکه بیرون از مناسبات پذیرفته و حک شدهی ادبیات داستانی، شعر، سینما، تئاتر و غیره، روح دارند و خون و شبیه به ما هستند به آدمهای واقعی و نه آرزوهای دست نیافتنی یا دورشان.
«دوشیزه میلدرد لتبری»، شخصیت اصلی کتاب «زنان فوق العاده»، چیزی است شبیه به «مادام بوواری» فلوبر؛ کسی که در آینده همیشه میتوان به او ارجاع داد و او را مثال زد. از آن شخصیتها که به سادگی خلق نمیشوند. شبیه بقیه نیستند و به شدت شبیه ما هستند. شاید وجه مشترک اما بوواری و میلدرد لتبری همین آینه شدنشان باشد. اینکه بیرون از مناسبات پذیرفته و حک شدهی ادبیات داستانی، شعر، سینما، تئاتر و غیره، روح دارند و خون و شبیه به ما هستند به آدمهای واقعی و نه آرزوهای دست نیافتنی یا دورشان.
سالهای سال ادبیات در تمام شکلهای خود، دنیایی ساخته از خوبها، درستها، مطلوبها و خط داستانی مورد توافق، ساده و سرراستش را به عنوان حقیقت به نسل پشت نسل ما خورانده است. شاید قرار بوده همهی اینها مثل یک مسکن قوی، درد مشترک خوانندگان سرخورده را التیام بدهد.
یا شاید قرار بوده آن زن باهوش و جسور که به قواعد جامعه تن نمیدهد، امیدوار باشد که در جهانی دیگر، «آقای دارسی» منتظر اوست! اما این مسکن، چه تعداد آدم سرخورده و سودازده ساخته باشد خوب است و چه تعداد آدم دلزده از داستانهای تکراریِ به وضوح دروغ؟ کتاب «زنان فوقالعاده» نوشتهی «باربارا پیم»، همان چیزی است که مقابل تمام آن تصویر زیبا میایستد و مخاطب دو هزار و بیست و دویی خود را شگفتزده میکند.
زنی در سال 1953، درست همان وقتی که جنگ تمام شده و مردان دلاور باید در خانههای گرم و زیبا با همسران به شدت آراسته، تحصیلکرده اما مطیع، خانهدار و خوشسلیقه استراحت کنند و بزرگ شدن فرزندانشان را شاهد باشند، داستانی مینویسد که هیچ چهرهی آرمانی و تبلیغاتی در آن نیست و تا آخر، ملموس و عین واقعیت است.
«زنان فوقالعاده»، برخلاف عنوان غلطاندازش، دربارهی زنی معمولی است که به عنوان دختر یک کشیش، خودش را چندان برخوردار از جذابیت جنسی نمیداند. به کلیسا کمک میکند، کارمند دونپایه یک خیریه است که به زنان «محترم» خدمترسانی میکند. برای شوهر و برادر و معشوق این و آن خیرخواهی میکند. نامهای مینویسد، پیامی میرساند، فنجانی چای درست میکند و کم و بیش اوضاع زندگی دیگران را آرام نگه میدارد.
گاهی به مردها فکر میکند. گاهی رویایی میبافد. حتی شاید پیش بیاید که ناپرهیزی کند و لباسهای ساده و قهوهای همیشگی را با کلاهی تازه یا رژ لبی بیپروا، تزیین کند. اما هیچ وقت نمیشود که خودش را سوژهی اصلی ماجرایی بداند.
عنوان کتاب، ترجمهای است از «Excellent Women» که با توجه به توضیح پشت جلد، این زنها
«زنهایی هستند که مردها وجودشان را نادیده میگیرند. در کارهای کشیشنشین کمک میکنند، چای درست میکنند. در کلیسا گلآرایی میکنند و با اعضای کسالتآور جماعت عبادتکنندگان، که خود کشیشها حوصلهشان را ندارند، همصحبت میشوند. یا حتی در ادارهها، آنها باز هم چای و قهوه درست میکنند و کارهای خستهکنندهای مثل تهیهی نمایهی کتاب و نمونهخوانی و بایگانی را انجام میدهند. نیازهای جنسیشان را پنهان میکنند و معتقدند نباید اجازه داد چنین احساساتی خودشان را نشان بدهند.»
در واقع این عنوانی است که مردها به این زنان دادهاند: زنان فوقالعادهی بیدردسر، زنان خوب، زنان درستکار.
چیزی که کتاب باربارا پیم را اثری ویژه میکند اما، بیرون آمدن از مسیر تیپسازی و توصیف درونیات چنین زنانی است. زنانی که همیشه شخصیت دوم بودهاند. دوست زن قهرمان بودهاند، در کنار ستاره بودهاند و … . همین است که افتادن به دام ساختن تیپ، بسیار ساده است. گذشته از این که این شخصیتها هیچگاه آنقدر جذاب نبودهاند که توصیف شوند.
احتمالاً کسی هم دوست ندارد آنقدر دقیق توصیفشان کند که به نظر بیاید او خود تجربهای مشابه از زندگی داشته است! اما این کتاب، نویدی است به تمام زنها و مردهای معمولی، که تجربهی کنار گذاشته شدن، خاکستری بودن، سرخوردگی، در حاشیه بودن و بیاهمیت جلوه داده شدن را از سر گذراندهاند.
«جان آپدایک» دربارهی کتاب زنان فوق العاده گفته است: «اثری یادآور اینکه میتوان آفرینش رمانی زنده و پرتحرک را به تمامی به قلمرو آن فضیلت ارتجاعی، یعنی بردباری زنانه، محدود کرد.»
و واقعاً هم همینطور است. شاید با توصیفات بالا به نظر برسد که با کتاب خستهکنندهای طرف هستید. اما به هیچوجه اینطور نیست. تمام مدتی که کتاب را میخوانید، جادوی کتاب رهایتان نمیکند. چون اصلاً مهم نیست که چه اتفاقی خواهد افتاد. بلکه جمله به جملهی کتاب است که با تزریق حال و هوای خود، پیوندی ناگسستنی با شما ایجاد میکند. «زنان فوقالعاده» از آن کتابهایی است که تا مدتها همراهتان میماند. مسائل روزمرهی پیرامون را از دریچهی نگاه خود نشانتان میدهد و حتی نثرتان را متاثر میکند.
«دوشیزه میلدرد لتبری»، شخصیت اصلی کتاب، چیزی است شبیه به «مادام بوواری» فلوبر؛ کسی که در آینده همیشه میتوان به او ارجاع داد و او را مثال زد. از آن شخصیتها که به سادگی خلق نمیشوند. شبیه بقیه نیستند و به شدت شبیه ما هستند. شاید وجه مشترک اما بوواری و میلدرد لتبری همین آینه شدنشان باشد. اینکه بیرون از مناسبات پذیرفته و حک شدهی ادبیات داستانی، شعر، سینما، تئاتر و غیره، روح دارند و خون و شبیه به ما هستند به آدمهای واقعی و نه آرزوهای دست نیافتنی یا دورشان.
تا صفحات پایانی کتاب زنان فوق العاده، شاید منتظر باشیم که ناگهان همه چیز تمام شود و داستان روی روال معمول بیفتد. البته که پیم هم به اندازهی کافی برای گمراه کردنمان، شیطنت میکند. او در تمام طول مسیر، نشانههایی برای تبدیل کتاب به یک اثر معمولی میگذارد. اما کتاب که تمام میشود، میتوانیم یک نفس راحت بکشیم. باربارا پیم، زن عجیب و جالبی که به تایید شاعران و نویسندگان همعصرش، دستکمگرفتهشدهترین نویسندهی قرن نام گرفته است، ناامیدمان نمیکند.