کتابفروشیهای مستقل مثل یوز ایرانی در حال انقراضند
روزهای نمایشگاه کتاب، روزهای رونق فروش کتاب در پایتخت است. اما برای کتابفروشها، نمایشگاه کتاب یعنی بهترین زمان رونق را از تو بگیرند و خودشان اقدام به فروش کتاب کنند. کتابفروشان سالهاست به نمایشگاه کتاب معترضند. بهخصوص کتابفروشان مستقل. یعنی آن دسته از مغازههای کتابفروشی که متعلق به یک نشر نیستند و شخصی اداره میشوند. در این زمینه پای صحبت محسن بهشتیان، صاحب کتابفروشی لارستان، نشستیم.
روزهای نمایشگاه کتاب، روزهای رونق فروش کتاب در پایتخت است. اما برای کتابفروشها، نمایشگاه کتاب یعنی بهترین زمان رونق را از تو بگیرند و خودشان اقدام به فروش کتاب کنند. کتابفروشان سالهاست به نمایشگاه کتاب معترضند. بهخصوص کتابفروشان مستقل. یعنی آن دسته از مغازههای کتابفروشی که متعلق به یک نشر نیستند و شخصی اداره میشوند. در این زمینه پای صحبت محسن بهشتیان، صاحب کتابفروشی لارستان، نشستیم.
کتابفروشیهای مستقل مثل یوز ایرانی در حال انقراضند
روزهای نمایشگاه کتاب، روزهای رونق فروش کتاب در پایتخت است. اما برای کتابفروشها، نمایشگاه کتاب یعنی بهترین زمان رونق را از تو بگیرند و خودشان اقدام به فروش کتاب کنند.
کتابفروش تمام سال با صرف هزینه و وقت و سرمایه فراوان، عامل فروش تولیدات ناشرهاست. اما ده روز در سال ناشران، کتابفروش را حذف میکنند و به این ترتیب با کم شدن سهم کتابفروشی و پخش میتوانند کتابهایشان را با تخفیف بفروشند و از جمعیت انبوه نمایشگاه استفاده کنند. مثل آن است که خردهفروشها را از بازار شب عید محروم کنند.
کتابفروشان سالهاست به نمایشگاه کتاب معترضند. بهخصوص کتابفروشان مستقل. یعنی آن دسته از مغازههای کتابفروشی که متعلق به یک نشر نیستند و شخصی اداره میشوند. در این زمینه پای صحبت محسن بهشتیان، صاحب کتابفروشی لارستان، نشستیم. او کتابفروشی نسبتاً کوچکی در ابتدای خیابان لارستان تهران دارد اما همیشه مشتریان خاص خود را داشته است.
آقای بهشتیان، اعتراض اصلی کتابفروشیها به نمایشگاه کتاب تهران چیست؟ چرا معتقدند نمایشگاه راه درستی برای فروش کتاب نیست؟
معتقدیم نمایشگاه جای عرضه و نمایش کتاب است، نه فروش کتاب. کتابفروشی که هزینه ملک و مالیات و و عوارض مختلف میدهد، ماهیانه حق عضویت اتحادیه میدهد و جواز این کار را گرفته است، به این ترتیب از چرخه فروش کتاب حذف میشود.
متاسفانه بیشتر فروش توسط کسانی است که فاقد این جواز هستند. از کنار خیابانها تا متروها همه جا به کتابهایی برمیخورید که با تخفیف غیرعادی عرضه میشوند و داستان این قبیل کتابها خود حکایتی است. اما دشمن کتابفروشیها در درجه اول ارشاد است با این نمایشگاهی که راه میاندازد و شهرداری با امکاناتی که به عرضهکنندگان کتابهای تقلبی ارائه میدهد.
متاسفانه کتابفروشیهای مستقل مثل یوز ایرانی در حال انقراض هستند. سمینار و هماندیشی و برنامههای زیادی برای رفع این معضلات ترتیب داده میشود اما عملا کاری صورت نگرفته.
چه کتابفروشیهایی را مستقل قلمداد میکنید؟ چقدر از کتابفروشیهای ما کتابفروشی یک ناشر خاص هستند و چقدر بیارتباط با نشر؟
در شهرستانها که اکثر کتابفروشیها مستقل از نشرند. مگر نشر چشمه که اخیرا در شهرستانها شعباتی ایجاد کرده است. در تهران بیشتر کتابفروشیهای مستقل کمکم دارند تعطیل میشوند. بعضی مثل ما مقاومت میکنند و تن به فروش محصولات جنبی نمیدهند اما برخی دیگر تبدیل به محل فروش لوازم تحریر میشوند و…
در این خصوص، نقش اتحادیه کدام است؟ اتحادیهای که طبق اسم خود هم اتحادیه ناشران و هم کتابفروشان است.
اتحادیه، تا حالا بیشتر اتحادیه ناشران بوده. امکاناتی که توسط ارشاد و از طریق اتحادیه داده میشود، بیشتر مخصوص ناشران است. از تخفیف بیمه که به کارمندهای نشر تعلق میگیرد نه کتابفروشها گرفته تا امکانات به مراتب سادهتری مثل طرح ترافیک. سهم کتابفروشیها همان معافیتهای مالیاتی محدود است.
هیچ کتابفروش مستقلی در اتحادیه نداشتهایم. اما اندیشه حمایت از کتابفروشها در مصاحبه بهمن ماه آقای هومان حسنپور رییس جدید اتحادیه فوقالعاده بود و همه آنچه میخواستیم و بارها بر سر آن کلنجار رفته بودیم در حرفهای ایشان شنیده میشد.
کتابفروشیها مثل دریاچه ارومیه در حال آب رفتن هستند. حالا خداوند عنایتی کرد و با بارندگیهای اخیر بخشی از آب دریاچه ارومیه دوباره تامین شد اما برای کتابفروشیها هنوز عنایتی در کار نیست. خیلی از همکاران و دوستان میگویند تو هنوز سنتی هستی و مدرن نشدهای و دوره کتابفروشیها سرآمده. برای همه این انتقادات جواب دارم. ما سختی آنچنانی نداریم و ملک کتابفروشی متعلق به خودمان است، اما خیلی از همکاران و کتابفروشان مستقل به من میگویند خرجمان با دخلمان جور نیست و دیگر نمیتوان ادامه داد.
این حجم عظیم فروش که در طول مدت نمایشگاه به دست میآید، باید در طول سال و از دریچه کتابفروشیهای سراسر کشور صورت بگیرد. اما مشاهده میکنید که در یک دوره زمانی فشرده ده روزه و با هزار جور تبلیغی که در ایام عادی سال از آن خبری نیست، خود ناشرها دست به فروش کتاب میزنند.
حالا با عادتی که ناشرها کردهاند و این نقدینگی که دستوپایشان را شل کرده، چه کار میشود کرد؟ چطور میشود به ناشران فهماند که با برقرار شدن نظمی در چرخه تولید و پخش و عرضه کتاب، این نقدینگی در طول سال پخش میشود و از مجرای درستش به دست آنها خواهد رسید؟