چرا باید تهرانمخوف را خواند؟
فرشته نوبخت، داستاننویس و منتقد ادبی است و تاکنون آثاری مثل مرغ عشقهای همسایههای روبرویی و کمی مایل به سرخ را منتشر کرده. در پویش «صدسال شمسی، ده داستان فارسی» او جزو کسانی بود که ۱۰ داستان فارسی مورد علاقه خود را برای بردن به قرن بعدی انتخاب کرد. در میان انتخابهای او نام کتاب تهران مخوف به چشم میخورد. از او خواستیم تا برایمان بنویسد که چرا کتاب تهران مخوف را جزو انتخابهایش قرار داده و خواندن آن را مهم میداند.
فرشته نوبخت، داستاننویس و منتقد ادبی است و تاکنون آثاری مثل مرغ عشقهای همسایههای روبرویی و کمی مایل به سرخ را منتشر کرده. در پویش «صدسال شمسی، ده داستان فارسی» او جزو کسانی بود که ۱۰ داستان فارسی مورد علاقه خود را برای بردن به قرن بعدی انتخاب کرد. در میان انتخابهای او نام کتاب تهران مخوف به چشم میخورد. از او خواستیم تا برایمان بنویسد که چرا کتاب تهران مخوف را جزو انتخابهایش قرار داده و خواندن آن را مهم میداند.
چرا باید تهرانمخوف را خواند؟
ادبیات آیینهای تمامنما از شرایط و اوضاع اجتماعی است. حتی وقتی آشکارا از بیان عینیات میپرهیزد و یا میل به نمادپردازی و استعاره میکند. چرا که پرهیز از بیان روشن و صریح و عبور از عینیتها خود نوعی بیان وضعیت بیرونی و شرایط روزگاری است که در آن اثر خلق شده است. نمونهی واضحی از آن را میتوانیم در ادبیاتی بجوییم که محصول دوران خفقان و استبداد یا بر عکس است.
رمان اجتماعی نیز چنین است. قالبا پس از هر دوره مبارزه و تلاش برای کسب آزادیهای فردی و اجتماعی با دورانی مواجه میشویم که در آن رمان میل به نوعی از رئالیسم انتقادی یا اجتماعی دارد. رئالیسم انتقادی پیامد منطقی ناکامیها و تجربهی شکست آرمانخواهی است. مصداق آن توصیفی بود که رنان از سرخوردگی پس از انقلاب کبیر فرانسه داشت و از آن به حقیقت اندهبار یاد کرد.
اما گویاترین مصداق را بایستی در ادبیات جستوجو کرد و در تولد رمانهایی نظیر مادام بوواری، سرخ سیاه، اوژنی گرانده … و از این روست که همواره تاریخ منبع و منشاء الهام رمان رئالیستی بوده است و رمان رئالیستی حتی هنگامی که تاریخ را نفی میکرده در حال نوعی تاریخنگاری بوده است.
در ایران تولد ادبیات به مفهوم مدرن آن مصادف است با جریانات مربوط به مشروطه و اساسا شالودهی رماننویسی و داستانکوتاهنویسی و حتی نمایشنامهنویسی و شعر نو از انقلاب مشروطه تاثیر پذیرفته است. بنابراین ادبیات از بدو شکلگیری خود در ایران با پدیدههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آمیخته است.
به رغم آنچه در غرب شاهد آن هستیم که ادبیات همراه با کشف فردیت طی تحولات فلسفی و فرایندی شاعرانه و رمانتیک بروز مییابد. اولین صورت رئالیسم در ایران نوع انتقادی آن بود. زیرا وقت آن رسیده بود که ما پس از آن پیروزی غریب نگاهی به خودمان بیفکنیم. حالا که محصلانِ به فرنگ فرستاده شده در هیبت تحصیلکردهها و روشنفکرانی به ایران بازگشتهاند و چونان نابینایانی به جهان پیرامون خود چشم باز کرده و مدام در حال مقایسهی خودمان با غرب و به جستجوی ریشهی ناکامیها برآمدهاند….
اولین رمان در چنین فضایی و در چنین زمانهای در ابتدای قرنِ حاضر از سوی یکی از همین از جوانان تحصیل کردهی فرنگ نوشته میشود: تهران مخوف ….
نویسندهی تهران مخوف، مرتضی مشفق کاظمی، روزنامهنگار و دیپلماتی بود که تحصیلات خود را در آلمان و فرانسه به پایان رسانیده بود. رمان با توصیفات بسیار مبسوط و عینی او از اوضاع اجتماعی تهران در اولین دهه از قرن حاضر آغاز میشود و ضمن آن مدام دو شهر تهران و پاریس با یکدیگر قیاس شده و از دل این قیاس تصویری در ذهن مخاطب وضوح مییابد.
مشفق کاظمی که به خوبی از کارکرد استعارهها در ساختن جهان رمان آگاه است از طریق یک داستان خطی معادلاتی میان فضاهای خیالی رمان و واقعیتهای اجتماعی بیرونی برقرار میسازد. در تصویری که او در قالب یک رمانس از تاریخ اجتماعی ایران در آغازین دههی قرن بازنمایی میکند مردمی را میبینیم که بیکمترین درکی از سیاست و تاریخ، و بیکمترین درکی از حقوق شهروندی خود در تهران روزگار میگذرانند.
در حالیکه از آنهمه آرمان و مبارزه و اشک و خون، هیچ نمانده جز لجنزاری که تعفن آن افکار و اندیشهها را از نو آلوده است. نگاه کنید به مرگ مهین در پایان جلد اول رمان که استعارهای از وطن در سراسر رمان است و نیز سرنوشت فرخ در پایان جلد دوم (یادگار یک شب) که چیزی جز کورسویی از امید و چشم دوختن به آیندهی یادگار (فرزند) به جا مانده از میهن برایش باقی نمانده است.
امروز که بحث رمان فارسی پس از یک قرن حیات داغ شده است، شایسته است اثری مانند تهران مخوف را از نو خواند. چرا که در حال گذراندن آخرین ماههای آخرین سال، از قرن حاضر هستیم. قرنی که ادبیات ما در آن با نوشتن رمانی نظیر تهران مخوف، سرگذشت شگفتانگیز و مهجورانهی خود را آغاز کرد و به لحاظ تاریخی تجربههای عمیقی از تنشهای اجتماعی و سیاسی را از سر گذراند.
تهران مخوف یکبار دیگر این گفتهی سوزان سانتاگ را برای من تداعی میکند که اگر قرار باشد چیزی از تاریخ بفهمیم آن را نه در خود تاریخ که بایستی در ادبیات بجوییم….
منابع:
- مکتبهای ادبی، رضا سیدحسینی، جلد اول، انتشارات نگاه
- داستان کوتاه در ایران، محمد بهارلو، دیباچه، انتشارات طرح نو
- علیه تفسیر، سوزان سانتاگ، مجید اخگر، نشر بیدگل
- تهران مخوف، مرتضی مشفق کاشانی، نشر ارغنون
2 دیدگاه در “چرا باید تهرانمخوف را خواند؟”
خواندن این رمان بقول گلشیری به غیر از کشتن وقت چیز دیگری عاید خواننده نمی کند:
فرخ نمودار خدا حافظی با اشرافیت و شروع بورژوازی از طریق حمایت از کودتا چیان است.
از به اشتراک گذاشتن نظرتان ممنونیم