5 کتاب دربارهی مادری
میخواهم پنج کتاب با محوریت مادر بودن را معرفی کنم. مادر بودن چنان شگفت و پیچیده است که گاهی بچه برایتان تبدیل میشود به آن مونس جان و آرام قلب رمیدهتان، آن مه عاشقکش عیار. و گاهی چنان تیرهشبهایی برایتان میسازد که جان بر لب آمدهتان را فقط میتوانید با یک می صوفیافکن التیام بخشید. اگر تازهمادر هستید یا در اطرافیانتان مادرهای نو دارید، این کتابها میتوانند نسیمی باشند و تنفسی برای این روزهای بلند و سالهای کوتاه. کتابهایی که مادران و نویسندگان و نمایشنامهنویسها و روانشناسان نوشتهاند. کتابهایی از گوشه کنار دنیا؛ آمریکا، ایران، فرانسه و انگلیس.
میخواهم پنج کتاب با محوریت مادر بودن را معرفی کنم. مادر بودن چنان شگفت و پیچیده است که گاهی بچه برایتان تبدیل میشود به آن مونس جان و آرام قلب رمیدهتان، آن مه عاشقکش عیار. و گاهی چنان تیرهشبهایی برایتان میسازد که جان بر لب آمدهتان را فقط میتوانید با یک می صوفیافکن التیام بخشید. اگر تازهمادر هستید یا در اطرافیانتان مادرهای نو دارید، این کتابها میتوانند نسیمی باشند و تنفسی برای این روزهای بلند و سالهای کوتاه. کتابهایی که مادران و نویسندگان و نمایشنامهنویسها و روانشناسان نوشتهاند. کتابهایی از گوشه کنار دنیا؛ آمریکا، ایران، فرانسه و انگلیس.
می صوفی افکن کجا میفروشند؟
من یک مامان کلیشهای هستم. از همانهایی که احتمالاً بارها این جمله را به بچه و اطرافیانشان خواهند گفت: «مادر نشدی که بفهمی»
من یک مادر کلیشهای هستم و در جستوجوی مادرهای کلیشهای همچون خودم؛ مادرهایی که از کلیشههای مستور و نامکشوفِ فراوان سخن میگویند، میخواهم پنج کتاب با محوریت مادر بودن را معرفی کنم. مادر بودن.
این اتفاق و این مواجهه با جهان چنان شگفت و پیچیده است که گاهی بچه برایتان تبدیل میشود به آن مونس جان و آرام قلب رمیدهتان، آن مه عاشقکش عیار. و گاهی چنان تیره شبهایی برایتان میسازد که جان بر لب آمدهتان را فقط میتوانید با یک می صوفیافکن التیام بخشید.
من برای گذر کردن از این شبهای تاریک و بیم امواج و گردابهایی چنین هایل به خواندن و یافتن سایر همسفرانم در این قایق کهنِ مادربودگی روی آوردهام. اگر تازهمادر هستید یا در اطرافیانتان مادرهای نو دارید، این کتابها میتوانند نسیمی باشند و تنفسی برای این روزهای بلند و سالهای کوتاه. کتابهایی که مادران و نویسندگان و نمایشنامهنویسها و روانشناسان نوشتهاند. کتابهایی از گوشه کنار دنیا؛ آمریکا، ایران، فرانسه و انگلیس.
بچه/ ماری داریوسک/ انتشارات دیدآور
«در ماه نخست تولدش نیمی از من در این دنیا بود. حرفها را نصفه نیمه میشنیدم. آدمها را نصفه نیمه میدیدم و کتابها را سرسری میخواندم. نیمی از مغزم متعلق به او بود؛ به بچه. سردش نباشد. درست نفس میکشد؟ صدای ناله او بود؟ با هرکسی که حرف میزدم از احساسم میگفتم. اما جدیاش نمیگرفتند. گمان میکردند ادا و ژست یک مادر جوان است یا سانتیمانتالهای ذهن یک نویسنده. نوعی از دیوانگی بود دقیقاً.
من در دنیای دیگری سیر میکردم. انگار موجودی فرازمینی بودم؛ مدام درحال آگاهی از آنچه داخل جمجهاش است و پیوسته هم انعکاس صدای خودش را میشنود.»
کتاب توسط نویسنده و روانشناسی نوشته شده که به تازگی مادر شده است. این کتاب یادداشتهای پراکنده و بریده نوشتههاییست از روزها و هفتهها و ماههای ابتدایی مادر شدن. فهرست این کتاب شامل سوالهایی میشود از این قبیل: نوزاد چیست؟ چرا در ادبیات نوزادان کم هستند؟ با حرفهایی که درباره ی نوزادان زده میشود چه باید کرد؟ چرا همهی نوزادان را یکی میبینیم؟ مادر چیست؟ چرا زنان بیشتر از مردان مادرند؟
خواندن این کتاب، بیش از اندازه به من چسبید. ساده و صمیمی و پر از ظرافتها و جزییات ریز مادرانگی. اگر مادر هستید قطعاً حس میکنید بخشهایی از کتاب را خودتان نوشتهاید. مثلاً این بخش را انگار من نوشتهام:
«بچه غلتیدن یاد گرفته است. مدام تکرارش میکند. به پشت دراز میکشد. پاهایش را تاب میدهد. شانهاش را خم میکند. گردنش را بلند میکند. باسنش چندمتر بلند میشود. تلاشش متحیرش میکند. لاکپشتیست که از لاکش سربر میآورد. روی شکم که میگذاریمش لگنش میلرزد و به یکباره میچرخد. درهمان حال متوقف میشود و دستش زیرش باقی میماند.
اما صدایمان نمیکند. حضورمان را از یاد برده. به تنهایی در مقابل کوه میایستد. در وان، روی تختش، در کالسکهاش، روی زانوهای ما همهی دغدغهاش این است که تمرین کند. خندههای سرخوشانهی ما دیگر سرگرمش نمیکند. او کار مهمتری دارد.»
کوچک و سخت/ ریوکا گالچن، ترجمهی رویا پورآذر / نشر اطراف
«گاهی فکر میکنم بچه یک جور داروست. یک افیون که مرا با احساس عمیق خوشبختی پر میکند. احساسی که به هیچ دستاورد یا ویژگی ذاتی ربطی ندارد و به قدری کیف آور است که حاضرم در جستوجوی دائمیاش تمام زندگی به هم بریزد..»
این کتاب جستارهای کوتاه و بریده نوشتههایی دربارهی نوزاد است که توسط نویسندهی آمریکایی-کانادایی نوشته شده است. تحصیلات نویسنده در رشته پزشکی و ادبیات انگلیسی و هنرهای زیباست. نویسنده هم اکنون در دانشگاه کلمبیا نیویورک مشغول تدریس است.
نکتهای که در این یادداشتهای بسیار کوتاه و پراکنده برای من جذابیت داشت، اضطراب و هراسی است که در نوشتهها موج میزند. نوعی ترس از اینکه ممکن است همین حالا بچه بیدار شود و این یادداشت همینجا نصفهکاره بماند.
خط آبی کمرنگ / شیوا علینقیان / نشر جاوید
روایتی بازاندیشانه از تجربه مادری در ایران مدرن
کتاب خط آبی کمرنگ را به دلیل اسم دلپسندش خواندم. اسمی که نشان از شروع سلسلهی حوادث دارد: خط آبیای که روی کیت پلاستیکی ظاهر میشود و نشان میدهد شما دیگر یک انسان تنها نیستید. از همین حالا تا دویست و هفتاد روز دیگر -کم و بیش- دوجان هستید. کتاب مواجههی یک مادر است در شهر تهران با مساله بارداری و کلاسهای دسته جمعی یوگا، بیمارستان و پزشکان و تصمیم بین دو انتخاب زایمان طبیعی و سزارین و…
توجه به نکاتی مثل: بسترهای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی تا چه میزان میتواند بر تجربه و زیست مادرانه افراد تاثیر بگذارد؟ زن تحت سیطرهی گفتمانی تخصص پزشک و سرمایهی شوهر قرار میگیرد.
برخورد دکتر وقتی همسر حضور نداشت در مقایسه با زمانی که او بود، ثبتنام دسته جمعی در کلاسهای بارداری و یوگا، مقایسهی وضعیت واقعی بارداری با شرایط زنان باردار در عکسهای فانتزی، شرایط سونوگرافی و نبودن توالتهای اضافه و جمع زنان با شکمهای برآمده در مطب دکتر، پوشش زنان در اتاق زایمان و…
بخش دیگری از کتاب به مادرانی میپردازد که از طبقهی متوسط نیستند و سفری است به حکایت مادری که در منطقهی دروازهی غار تهران زندگی میکند. شروع کتاب با شعری از حسین منزوی است: «تو ترجمان جهانی. بگو چه میبینی؟» کتاب در چهار فصل نوشته شده است: 1. نگاه خیره به خود 2. در آینهی دیگران 3. نگریستن به دیگری 4. ملاحظاتی پیرامون ما
مادر کافی/ جو فراست، ترجمهی مهبد ابراهیمی/ نشر زوار
این کتاب بیشتر از اینکه جنبهی روایی و داستان و ناداستان داشته باشد جنبهی آموزشی دارد و اگر در دوران بارداری یا ماههای اول مادر شدن به سر میبرید خواندنش بسیار کارآمد است و میتواند اندکی برزخ و مسیر مه آلود فرزندپروری را برایتان روشن کند. مراحل رشد را در پنج سال اول زندگی توضیح داده و مادر را در چگونگی گذران این مراحل حساس و کلیدی راهنمایی خواهد کرد.
کودک در این دوره به نظارت و همراهی بدون اضطراب مادر نیاز دارد تا آموزشهای مستقیم او. نویسندهی کتاب جو فراست یکی از متخصصان برجسته مراقبت از کودکان و نوزادان در انگلستان است. او برنامه تلویزیونی (پرستار بچه فوق العاده) Supernanny را اجرا میکند.
دکتر محمدولی سهامی، فوق تخصص روانپزشکی کودک و خانواده، مدرس سابق کالج سلطنتی روانپزشکان انگلیس دربارهی این کتاب معتقد است: میشد نام این کتاب را مادر عالی، مادر کامل، مادر برتر یا مانند آنها گذاشت. اما تعجب نکنید اگر به شما بگویم مادر کامل نه تنها مادر مفیدی نیست، بلکه شاید مضر نیز باشد و آنچه فرزندانتان – بهویژه در سالهای ابتدایی زندگی – به آن احتیاج دارند مادریست با آموزشهای غیرمستقیم و بدون استرس.
ممکن است که رویدادهای طبیعی در جریان رشد و تکامل کودک از قبیل شیر خوردن، آشنا شدن با غذای سفره، راه افتادن، کنترل ادرار و مدفوع، خوابیدن، لباس پوشیدن و حتی رفتن به مهد کودک یا کودکستان بیدردسر سپری شوند و شما از آنها لذت ببرید اما در عین حال هر کدام ممکن است به مشکل و نگرانی والدین تبدیل شوند. بدون تردید شما نیز میتوانید از مراحل رشد و نمو فرزندتان لذت ببرید به شرطی که بدانید باید چه کاری را انجام دهید و از آن مهمتر که از انجام چه اعمالی بپرهیزید.
هفته ی چهل و چند/ گردآورنده: فاطمه ستوده/ نشر اطراف
این کتاب، بیست روایت از مادران تحصیلکرده و طبقهی روشنفکر دربارهی دغدغهی تربیت کودک و آگاهی بخشیدن به آنها، احساسات غلیظ و گاه متناقض است. هر روایت دریچهایست به دنیای یک مادر.
یکی از ویژگیهایی که این کتاب را خواندنی میکند اسم هریک از روایتهاست: «دیوار چین قد دلتنگی من است» «از چشمهای پشت پیکسلها دلم میریزد» «من و مف دماغ پسر خانم سانتاگ» «قصه نوح و زرتشت پلاستیکی»، «آمادهام نورا سوال موعود را بپرسد.» «گوگل مام»، «دیالکتیکی سر میز شام» و…
همچنین در توضیحات ناشر درباره این کتاب آمده است که هدف این کتاب ارائهی الگویی برای مادر نمونه نیست. روایت هر یک از این مادرها که در پستوهای ذهنیشان در جستجوی هویت انسانی و مستقل خود هستند، داستان شکلگیری سبکی از مادرانگی است که حاصل ارتباط دو انسان منحصربهفرد و تکرارناپذیرند؛ داستان شیرینی که قصهی مادری در هیاهوی عصر حاضر را روایت میکند.
کسانی که در هفتهی چهلوچند قلم زدهاند، دانشآموختهگانی در رشتههای فیزیک، کامپیوتر، تئاتر، حسابداری، جامعهشناسی، شهرسازی، زبانشناسی، روزنامهنگاری، مدیریت منابع انسانی، علوم ارتباطات، گرافیک، روانشناسی، الکترونیک، ادبیات، محیطزیست و علومتربیتی هستند که بیش و پیش از آنکه مهندس، نویسنده، ویراستار، مترجم، طلبه، مدرس، کارمند، خانهدار و روانشناس باشند، مادرند.
َ