پراکندهها و از یادرفتهها
مجموعهای از منتشرنشدههای غلامحسین ساعدی در سه مجلد «محال ممکن»، «در سراچه دباغان» و «محاکمهی میرزارضای کرمانی» به بازار کتاب عرضه شدهاند. این کتابها تا به حال کجا بودهاند؟ آیا دریچه جدیدی به شناخت کتابخوان ایرانی از ساعدی میگشایند؟ و اینکه آیا به عنوان پیشنهادی برای «ساعدیخوانی» مناسبند؟
مجموعهای از منتشرنشدههای غلامحسین ساعدی در سه مجلد «محال ممکن»، «در سراچه دباغان» و «محاکمهی میرزارضای کرمانی» به بازار کتاب عرضه شدهاند. این کتابها تا به حال کجا بودهاند؟ آیا دریچه جدیدی به شناخت کتابخوان ایرانی از ساعدی میگشایند؟ و اینکه آیا به عنوان پیشنهادی برای «ساعدیخوانی» مناسبند؟
اخیرا مجموعه کتابی سه جلدی توسط «بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه» با عنوان «پراکندهها و از یادرفتهها» به کتابفروشیها راه یافته است که میتواند با این ادعا که آثار منتشر نشدهای از نویسندهای بزرگ را ارائه میدهد برای علاقهمندان به ادبیات معاصر ایران بسیار جذاب و وسوسهانگیز باشد.
طبق توضیح ناشر در پشت جلد کتاب، این مجموعه مشتمل بر آثاری است که غلام-حسین-ساعدی در اختیار نشریات مختلف قرار میداده و از آنجا که برخی از آنها گمنام، کمنامونشان یا متعلق به شهرهای دور از مرکز، مشخصاْ تبریز، بودهاند، تاکنون از نظرها دور مانده و در هیچ کتابی منتشر نشده بودند و به گفتهی حمید تبریزی، گردآورندهی این مجموعه، پیش از این در هیچ شناختنامهای اشارهای به این آثار نشده است.
به این ترتیب میتوان گفت که از این نظر، کلیت مجموعه، حداقل برای پژوهندگان ادبی ارزشمند و برای علاقمندان ساعدی میتواند جالب و خواندنی باشد. با این حال این مجموعه نمیتواند برای کسانی که با خواندن آثار ساعدی تاکنون غریبه بودهاند، انتخاب مناسبی برای شروع باشد. البته احتمالا خود این مجموعه هم چنین ادعایی ندارد.
راستش را بخواهید با خواندن اولین کتاب این مجموعه آتش تندوتیزی در من زبانه کشید که با حسی نظیر فریبخوردگی آمیخته بود. کتاب اولی که از این مجموعه خواندم، با عنوان اصلی محاکمهی میرزارضای کرمانی دربرگیرندهی تعدادی از نمایشنامهها و یادداشتهای تئاتری ساعدی بود. از همین عنوان کتاب شروع میکنیم که برای خود من شاید علت اصلی انتخاب این کتاب خاص به عنوان کتاب نخست از این مجموعه بود. حقیقا نمایشنامهای با عنوان جذاب «محاکمهی میرزارضای کرمانی» برای من که به تاریخ علاقه دارم بسیار وسوسه انگیز بود.
این نمایشنامه در فهرست کتاب عنوان دوم است و در توضیح آن نوشته شده است که این نمایشنامه قسمت اول از مجموعهای دوازده قسمتی است که مستند به اسناد و مدارک تاریخی نوشته شده است. اما تنها همین یک قسمت در کتاب منتشر شده است و ما با نمایشنامه هفت صفحهای و ناقص مواجه هستیم و ناشر یا گردآورندهی کتاب هیچ توضیحی در مورد قسمتهای منتشر نشدهی این نمایشنامه ارائه نمیدهند.
قسمتهای دیگر این نمایشنامه به هر دلیلی که منتشر نشده باشند، شاید اگر عنوان اصلی کتاب عنوان این نمایشنامه نبود، کمتر توی ذوق میزد و خوانندهای چون من کمتر احساس فریب خوردگی داشت. این موضوع وقتی بیشتر توی چشم میزند که نمایشنامهی اول کتاب با عنوان کاربافکها در سنگر در ۱۲۰ صفحه و به طور کامل به چاپ رسیده است که قطعا میتوانست عنوان اصلی کتاب باشد اما شاید به زعم ناشر یا گردآورندهی محترم عنوان این نمایشنامه از جذابیت کمتری برای روی جلد برخوردار بوده است.

در باقی نمایشنامهها که اکثرا در دههی سی و پنجاه در جراید مختلف آن روزها به چاپ رسیده است، ما کمتر نشانی از نثر ساده، در عین حال گیرا و قدرتمند ساعدی پیدا میکنیم. خبری از ترسیم هولانگیز فضا چنان که در ترس و لرز به یاد داریم نیست، شخصیتها کمجان و ناپختهاند و کسی که ساعدی خوانده باشد، میفهمد که این نمایشنامهها، چقدر مثلا با نمایشنامههایی چون دیکته و زاویه، آی بیکلاه، آی باکلاه و چوب بدستهای ورزیل از نظر فضاسازی، شخصیتپردازی و دیالوگها متفاوت است.
کتاب مشتمل بر دو بخش است که بخش اول همان طور که اشاره کردیم مشتمل بر نمایشنامههایی است که در دهه سی و پنجاه در مطبوعات آن زمان به چاپ رسیده بوده است. اما بخش دوم کتاب شامل یادداشتهای ساعدی در نشریات همان زمان است. یادداشتها شامل سه یادنامه در گرامیداشت پرویز فنیزاده، صمد بهرنگی و نصرت کریمی است که حقیقتاْ جز «جالب بودن» و ستایشات همیشگی که در هنگام از دست رفتن عزیزی گفته میشوند، ویژگی دیگری ندارند.
کتاب بعدی، با عنوان در سراچه دباغان، مشتمل بر داستانها و داستانوارههاست. اوضاع در این کتاب کمی بهتر میشود و میتوانید دو سه تا داستان کوتاه خواندنی در این کتاب پیدا کنید. «خانههای شهر ری» یکی از خواندنیهای این کتاب است که ساعدی در آن قصهی دیوی را روایت میکند که شهر جنیان و پریان را رها میکند و به شهر آدمیزادها میرود.
اما اگر و تنها اگر عاشقانه ساعدی را دوست داشته و تشنهی کلمات او باشید، از خواندن طرحهایی که قرار بوده است بخش اول داستانی بلندتر باشند، کمتر عصبانی و دلخور میشوید. این کتاب شامل این طرحهای اولیه و ناپخته هم میشود که بخش قابل توجهای از کتاب را به خود اختصاص میدهد.
اما اوضاع در کتاب سوم کمی متفاوت است. کتاب سوم این مجموعه با عنوان محال ممکن، فیلمنامهها و سفرنامهها را شامل میشود. در سفرنامههای ساعدی از جنوب ایران، قشم و بندرعباس، که با عنوان سایههای خوش در حاشیهی خلیج به چاپ رسیده است میتوانید ردپای شخصیتهای عزیز ترس و لرز و عزاداران بیل را پیدا کنید. سفرنامهای دیگر با عنوان وینه ، روایت جذابی از سفر ساعدی به روستاهای ارمنینشین آذربایجان ایران است. این سفرنامهها میتوانند بار ارزش چاپ این مجموعه را یک جا به دوش بکشند و در انتها شما را راضی کنند.
غلامحسین ساعدی نویسندهای شناخته شده و ماندگار در تاریخ ادبیات ایران است و منتقدین سهم او را در ادبیات معاصر ایران مشخص کردهاند. نویسندهای که سالها است با کتابهای ماندگاری چون عزاداران بیل، ترس و لرز و بسیاری از عناوین خاطره انگیز دیگر همواره خوانده میشده است و خوانده خواهد شد.
با این حال فرایند نقد و بررسی چنین مجموعهای، و اصولا هر کتابی که با ادعای نوشتهها و یادداشتهای خوانده نشدهی یک نویسندهی بزرگ، وارد بازار نشر میشود نمی تواند بدون پاسخ به این پرسش به اتمام برسد که آیا کتاب تازه منتشر شده زاویه ای جدید از نگاه نویسنده را به خوانندگان نشان میدهد؟ شاید پاسخ به این پرسش به راحتی هر چه تمامتر «خیر» میبود اگر «سفرنامهها» بخشی از این مجموعه نبودند.
داستانها، نمایشنامهها و حتی یادداشتها فقط از نظر خواندن آثاری منتشرنشده می توانند جالب باشند و همین. اما سفرنامهها، همان چیزی هستند که یک مجموعهی تازه منتشر شده را ارزشمند میکند. سفرنامههای ساعدی و توصیفات دقیق او بدون لفاظیها و پیچیدگیهای ادبی میتوانند به ما نشان دهند که ساعدی چگونه از «دیدن»، مصالح داستانهای خود را کنار هم قرار میداد و به «نوشتن» و «خلق کردن» میرسید.
همچنین این مجموعه میتواند برای پژوهندگان و شناختنامه نویسان ادبی ارزشمند باشد، حتی اگر مجموعهی مناسبی برای آغاز «ساعدی خوانی» یا معرفی به دیگران نباشند.
پراکندهها و از یادرفتهها