همبازی و مشاور غیرکلیشهای
ساکارینا مثل بسیاری از کودکان تکفرزند در دنیای مدرن، دوست همسن و سالی ندارد و حالا گرگ صمیمیترین و تنها دوستش است که فقط خودش میتواند او را ببیند. انتخاب شخصیت گرگ ماسهای برای یک دوست به نوعی کلیشهزدایی است، چرا که در داستانهای قدیمی شخصیت منفی داستانهاست و حالا به شخصیتی راهنما، مشاور، همراه و همبازی شخصیت اصلی داستان تبدیل شده است. حتی محل زندگی گرگ هم تازگی دارد، او کنار دریا زندگی میکند.
ساکارینا مثل بسیاری از کودکان تکفرزند در دنیای مدرن، دوست همسن و سالی ندارد و حالا گرگ صمیمیترین و تنها دوستش است که فقط خودش میتواند او را ببیند. انتخاب شخصیت گرگ ماسهای برای یک دوست به نوعی کلیشهزدایی است، چرا که در داستانهای قدیمی شخصیت منفی داستانهاست و حالا به شخصیتی راهنما، مشاور، همراه و همبازی شخصیت اصلی داستان تبدیل شده است. حتی محل زندگی گرگ هم تازگی دارد، او کنار دریا زندگی میکند.
همبازی و مشاور غیرکلیشهای
وقتی این مجموعه را میخواندم پیش خودم گفتم کاش من هم کنار دریا زندگی میکردم و با یک گرگ ماسهای دوست میشدم! گرگ ماسهای کتاب سه جلدی است که ماجراهای ساکارینا، دختربچهی قهرمان داستان را روایت میکند. در اولین داستان در جلد تابستان اول «یک حیوان عجیب و کمیاب»، ساکارینا با پدرش صحبت میکند اما پدر او سرش در روزنامه است و به حرفهای دخترش توجهی نمیکند.
ساکارینا لجش در میآید و یک گودال در میان ماسهها میکند تا پدر داخل آن بیفتد. از داخل گودال یک گرگ ماسهای بیرون میآید. گرگ جواب همهی سوالها را میداند، وقتی ساکارینا از او میپرسد که چرا بابا باید روزنامه بخواند؟ گرگ میگوید حتما جادو شده و راه حلی به او میدهد.
داستان ها دنبالهدار نیستند و هر کدام ماجرای متفاوتی دارد. بعضی از داستانها حول یک سوال مهم کودکان شکل گرفتهاند، مثل داستان «عکس دوچرخه سواری»:
گرگ ماسهای گفت: سنگبودن خیلی سرگیجهآور بود.
ساکارینا پرسید: اما چطوری گرگ ماسه ای شدی؟
گرگ ماسهای گفت: بازی کردم. با باد بازی کردم. با آب بازی کردم. میلیونها سال بازی کردم و بازی کردم تا گذشته حال من شد و من، من شدم. بامزهترین شناگر دنیا!
و خیز برداشت و خودش را پرت کرد توی موجها. شِلپ!
ساکارینا صدایش زد: صبر کن! پس من چی؟ من قبل از اینکه من بشوم کجا بودم؟
گرگ ماسهای با صدای بلند جواب داد: تو باید داستان خودت را بهتر بدانی!
و توی موجها شیرجه زد و ناپدید شد.
اکثر داستانها موضوع سادهای دارند و بخشی از آن با شیطنتهای کودکانه همراه است، مثلا در داستان «نشانهای شجاعت» ساکارینا سوار دوچرخه میشود و زمین میخورد و مدام دست و پایش کبود میشود. او و گرگ ماسه ای قرار میگذارند که کبودیهای بدن نشانهای شجاعت هستند.
با وجود ساده بودن، نویسنده مخاطب خود را دست کم نگرفته و در بعضی از داستانها توجه را به سوالهای فلسفی معطوف میکند. ساکارینا در داستان «سوسیس بیانتها» به کهکشان و مفهوم بیاندازه بودن فکر میکند و گفتوگوهای او و گرگ در این مورد خواندنی است.
در جلد دوم و در داستان «کتابی با صفحههای سفید»، گرگ ماسهای قدرتش را برای از بین بردن خاطراتش نشان میدهد و وقتی ساکارینا میپرسد چرا خاطرات بد را از ذهنت بیرون نمیکند، جواب میدهد که در آن صورت از کجا بفهمد خاطرات بد کدام است؟ نویسنده به مفاهیمی که ترسناک و معمولا ناشناخته هستند هم پرداخته، مثلا در جلد دوم و در داستان «ساکارینا و مرگ»، خود مرگ شخصیت مستقلی دارد که از دریا به ساحل میآید و سگ همسایهی ساکارینا را میخواهد با خودش ببرد:
ساکارینا از مرگ خواست کمی صبر کند. تا فردا. ولی مرگ گفت نمیتواند.
«اگر راستش را بخواهید بدانید، من تصمیم نمیگیرم. زندگی است که تصمیم میگیرد و او از من قویتر است.»
و رویَش را برگرداند و رفت. با آنکه با قدمهای آهسته میرفت پس از لحظهای ناپدید شد.
گرگ ماسهای گفت: «دیدی؟ کار مرگ اینطوری است. هیچ وقت نمیدود ولی از آذرخش هم سریعتر است.»
ساکارینا مثل بسیاری از کودکان تکفرزند در دنیای مدرن، دوست همسن و سالی ندارد و حالا گرگ صمیمیترین و تنها دوستش است که فقط خودش میتواند او را ببیند. انتخاب شخصیت گرگ ماسهای برای یک دوست به نوعی کلیشهزدایی است، چرا که در داستانهای قدیمی شخصیت منفی داستانهاست و حالا به شخصیتی راهنما، مشاور، همراه و همبازی شخصیت اصلی داستان تبدیل شده است. حتی محل زندگی گرگ هم تازگی دارد، او کنار دریا زندگی میکند.
در داستان «نق و نوق»، بابا سوئیچ ماشینش را گم کرده و ساکارینا از اینکه برای خرید بستنی نمیروند اعصابش خرد است. گرگ به او یاد میدهد که به جای غر زدن از سر و صدای کلاغ، به حرفهای کلاغ با دقت گوش کند چون شاید حرفی برای گفتن داشته باشد. کلاغ در آخر به او نشان میدهد که سوئیچ کجا گم شده است، شخصیت او هم در اینجا غیرکلیشهای است و به جای خبرچینی و درست کردن دردسر، نقش کمککنندهای در روند داستان دارد.
در مجموع از نقاط قوت کتاب گرگ ماسهای توجه به عواطف و طرز فکر و دغدغههای کودکان است. در شناسنامهی کتاب نوشته شده که کودک ۷ سالهای به نام تانیا تایپوگرافی نام کتاب را انجام داده است. تصاویر هر داستان ساده و سیاه و سفید است و برای تصور کردن ساکارینا و گرگ و اتفاقهای داستانی به کودکان کمک میکند. این کتاب با رعایت حق کپیرایت به چاپ رسیده و برای گروه سنی ج (کودکان ۹ تا ۱۲ سال) مناسب است.