طعم گسِ سیب زرد
طعم سیب زرد داستان نوجوانی دبیرستانی به نام سیناست که با مادرش زندگی میکند. سینا با مشکلات مختلفی از جمله اضطراب، عدم اعتمادبهنفس و شبادراری دستوپنجه نرم میکند و برای این مشکلات تحت نظرِ پزشک است. او در روندِ داستان تلاش دارد با نثار که همکلاسی و پسرِ سرایدارِ افغانِ مدرسهشان است، دوست شود. سینا این دوستی را از دیدِ سایر همکلاسیها خصوصاً ماهان که با او صمیمی است، پنهان میکند، اما در اواخر داستان، همه چیز فاش میشود. پس از این رویداد که نقطهی عطفی در زندگی سینا محسوب میشود، او به درک جدیدی از رابطهی خودش و دیگران دست مییابد و مشکلات روانیاش فروکش میکند.