همهی تیتیشها در یک قاب
بچهای که حتی غذایش را باید بجوند و در دهانش بگذارند، کسی که همهچیز را تکرار میکند، کودکی که حتی حوصلهی غلت زدن هم ندارد، مامان بیش از حد نگرانی که برای اردوی یک روزهی بچهاش چمدان میبندد و خیلیهای دیگر، همگی شخصیتهای عجیب و غریب مجموعه داستان صابون بمال کف پات دوباره بیا! هستند. مجموعهای خندهدار با فضایی فانتزی و مثل تمام آثار سیدنوید سیدعلیاکبر متفاوت و خاص.
بچهای که حتی غذایش را باید بجوند و در دهانش بگذارند، کسی که همهچیز را تکرار میکند، کودکی که حتی حوصلهی غلت زدن هم ندارد، مامان بیش از حد نگرانی که برای اردوی یک روزهی بچهاش چمدان میبندد و خیلیهای دیگر، همگی شخصیتهای عجیب و غریب مجموعه داستان صابون بمال کف پات دوباره بیا! هستند. مجموعهای خندهدار با فضایی فانتزی و مثل تمام آثار سیدنوید سیدعلیاکبر متفاوت و خاص.
مجموعه داستان کوتاه از آن گونههای ادبی است که کمتر نویسنده و ناشری در حوزهی ادبیات کودک و نوجوان و به خصوص در مواجهه با مخاطب کودک به سراغ آن میرود. اما سیدنوید سیدعلیاکبر با انتخاب این گونه و خلق یک مجموعه داستان خواندنی برای کودکان نشان داده است که در این مورد هم میتواند مثل سایر قالبها و گونههای ادبی بدرخشد.
کتاب صابون بمال کف پات دوباره بیا! که در چاپ اول و دوم با اسم من اچونهام! در رو باز کنید! منتشر شده بود، مجموعهای از 18 داستان کوتاه برای گروه سنی کودک است که با ایجاد فضای فانتزی و لحن طنز لحظات خوشی را برای این مخاطبان رقم میزند. در بعضی از داستانها شخصیت اصلی انسان و در برخی دیگر یک حیوان است اما با وجود این تفاوت، یک شباهت اصلی و اساسی بین همهی شخصیتهای اصلی داستانها وجود دارد و آن عجیب بودن است.
بله عجیب! اگر از آن دسته پدر و مادرها یا مربیان حساس باشید و سبک کاری سیدنوید سیدعلیاکبر را نشناسید، با خواندن چند داستان اول این مجموعه با خودتان میگویید: «این دیگر چه کتابی است؟ چه شخصیتهای عجیبی دارد! نکند بدآموزی داشته باشد؟!» اما اگر این نویسنده و سبک کاریاش را بشناسید میدانید که او با خلق همین شخصیتهای عجیب و داستانهای غریب به یکی از نویسندگان محبوب و موفق کودک و نوجوان در کشورمان تبدیل شده است.
در هر یک از داستانهای این مجموعه بچه یا حیوانی وجود دارد که یا بیش از حد لوس است، یا لجباز، یا خودخواه و… در یک کلمه میتوان گفت یک شخصیت اعصاب خردکن که از قضا خیلی هم بامزه است و باعث خواندنی شدن داستان شده است.
یکی از شخصیتها همهچیز و همهی حرفها را تکرار میکند، یکی حتی حوصلهی غلت زدن هم ندارد، آن یکی برای انجام هر کاری جایزه میخواهد، یکی دیگر به عالم و آدم دستور میدهد و خلاصه اینکه هر کدام برای خودشان یک امپراتوری تشکیل دادهاند و با سبک و سیاق خودشان در آن حکومت میکنند. نکتهی جالب توجه چیست؟ اینکه پدر و مادرها در این کتاب همه گوش به فرمان بچهها هستند. گوش به فرمان بودنی که خیلی وقتها باعث آسیبها و دردسرهای بزرگی هم میشود.
اسامی انتخابی برای شخصیتهای داستان هم از جذابیتهای این کتاب است. «هوچیپوچی، تیتی، چیناچیل، ببم، هاچول، گینگول، انجیر، چارچاره، فینگیل، فنچول، اچونه، تیتیش، چنچله و هنچیل.» اسامی که در ظاهر بیمعنی به نظر میرسند اما از طرف دیگر شبیه به آواهایی هستند که معمولاً از سمت والدین برای خطاب قرار دادن کودکان به کار میرود و نشانهی دوستداشتن آنهاست.
میتوان حدس زد سیدعلیاکبر این اسامی را از عمد و به دنبال مفهومی که میخواهد با کتاب منتقل کند، انتخاب کرده است؛ علاقهی بیش از حد به فرزندان، بها دادن به خواستههای آنان و در نهایت تبدیل کردن آنها به موجوداتی تنپرور، خودخواه و حتی دست و پا چلفتی!
سیدنوید سیدعلیاکبر را نویسندهای مدرن در ادبیات کودک و نوجوان میدانند. سیدعلیاکبر زبان و روایت خاصی دارد که با بسیاری از آثار تألیفی موجود تفاوت دارد، او در فرم داستان هم این تفاوت را حفظ کرده و خیلی از داستانهایش راه حل ندارد یا داستانی با پایان باز است. چیزی که در داستانهای خردسال و کودک و حتی نوجوان کمتر دیده میشود.
یکی دیگر از ویژگیهای آثار سیدعلیاکبر این است که او نه از خواننده، نه از جامعهی ادبیات و نه از مربیان و والدین و هیچکس دیگری خجالت نمیکشد و واقعیت را پشت یک نقاب زیبا و تحسینبرانگیز پنهان نمیکند. او خود واقعی کودک را به نمایش میگذارد.
فرزندسالاری یکی از معضلات زندگی امروزی است اما بسیاری از نویسندگان تمایلی به نوشتن از این معضل ندارند یا فکر میکنند نشان دادن آن میتواند باعث بدتر شدن ماجرا شود؛ این در حالی است که سیدعلیاکبر با شجاعت به دل ماجرا میرود و خندهدارترین و گریهدارترین و وحشتناکترین و همهی ترینهای ممکن در روابط واقعی کودکان با والدینشان را به نمایش میگذارد.
سبک نوشتار سیدنوید سیدعلیاکبر، نویسندهی جوان اما پرکار و قوی کشورمان، مخاطب را شگفتزده میکند. اگر بخواهیم در یک کلمه سبک او را خلاصه کنیم میتوانیم از واژهی «خاص» استفاده کنیم. او با خلق شخصیتهای عجیب و رابطههای جالب و به یادماندنی بین این شخصیتها، با ایجاد گفتوگوهای بیپرده و کودکانه، ساخت گرههای داستانی ساده اما خلاقانه و منطق داستانی متفاوتی که ویژهی خود اوست، خواننده را به معنای واقعی کلمه شگفتزده میکند.
و البته تمام این ویژگیها در کنار هم ممکن است باعث شود کسی که با آثار او آشنایی نداشته باشد یا با ادبیات کودک و نوجوان رایج و مرسوم خو گرفته باشد، این سبک کاری را نپسندد و برایش عجیب باشد.
سید نوید علیاکبر در کتاب صابون بمال کف پات دوباره بیا! هم مثل سایر آثارش پیش از اینکه به دنبال منتقل کردن یک پیام اخلاقی یا آموزشی، توسعهی اطلاعات مخاطب یا حل یک معضل اجتماعی باشد، به دنبال این است که خواننده با خواندن کتاب لحظات خوشی را سپری کند.
تصویرگری این کتاب را رودابه خائف به عهده داشته است؛ کسی که با تصویرگریهای خطی سیاه و سفیدش مخاطب را به یاد آثار کوئنتین بلیک، تصویرگر آثار رولد دال میاندازد. اگرچه ممکن است این سبک از تصویرگری برای مخاطب گروه هدف این کتاب یعنی کودکان 8 تا 12 ساله جذابیت چندانی نداشته باشد؛ در کنار داستانهای سیدعلیاکبر به خوبی نشسته است و میتوان گفت بهترین تصاویری است که میتواند داستانهای عجیب این مجموعه را به نمایش بگذارد.
به طور کلی کتاب صابون بمال کف پات دوباره بیا! اثری متفاوت و خواندنی برای گروه سنی کودک است که میتواند او را از ته دل بخنداند و تا مدتها در ذهنش بماند. شاید هم مثل داستان لقمان حکیم تأثیر آموزشی معکوس داشته باشد و کودک بعد از مواجهه با شخصیتهای عجیب این کتاب، تصمیم بگیرد رفتارهای آنها را انجام ندهد.
همهی تیتیشها در یک قاب