شاید در نگاه اول تصور کنیم زندگی عصر حاضر ما تحت تاثیر اسطورهها نیستند و این موضوعات مربوط به گذشتههای بسیار دور است. قبل از هر چیز باید توضیحی دربارهی اسطورهها بدهم. اینکه اسطوره چیست و چرا به وجود آمد؟
اسطورهها پاسخی بودند در جواب چرایی زندگی بشر. اسطورهها راه حل درمانی به بُعد روحی و معنوی انسانها بودند. ذات انسان پرسشگری است. او سوالات بسیاری داشت که پاسخی برای آنها پیدا نمیکرد. مهمترین سوالش این بود که هدف زندگیاش چیست؟ غمها و رنجها و مرگ حتی انسانهای اولیه را نیز تحت تاثیر قرار میداد.
باید با بیهوده زیستن مقابله میکرد. پس اسطورهها سر برآوردند و داستانهایی از دل آنها پدید آمد که حقیقت زندگیشان شده بود با اینکه میدانستند واقعیت ندارند. آنها به وجود آمدند تا تسکین دهنده باشند. تا برای هر چیزی دلیلی داشته باشند.
از متن کتاب نقد/ نگاهی به اسطورهها
«ما موجوداتی در جستجوی معنائیم. تا جایی که میدانیم سگ ها از بابت شرایط سگی زندگی رنج نمیکشند و در مورد بیخانمانی سگها در بخشهای دیگر جهان نگران نیستند و یا سعی نمیکنند زندگی خود را از چشم انداز دیگری ببینند. چون ما انسانها به آسانی دچار ناامیدی میشویم از همان آغاز، داستانهایی ابداع کردهایم که به ما امکان میدهد زندگی خود را در چارچوب بزرگتری بگذاریم. داستانهایی با یک انگارهی شالودهای که این حس را در ما ایجاد میکند که به رغم همهی شواهدِ افسرده کننده و پر آشوب، زندگی دارای معنا و ارزش است.»
خب میرسیم به مرحلهای از تاریخ که انسانها از خدایان بسیار خسته شده بودند چرا که به یاریشان نمیآمد و همیشه غایب بود و در امور عادی زندگیشان کارایی نداشت. بنابراین داستانهایی خلق کردند و بعضی از خدایان اسطورهای که دیگر کارایی نداشتند را کشتند و در نتیجه آن خدا از دور خارج میشد.
از متن کتاب
«مردم هنگامی که وارد دوران تازه ای از تاریخ میشوند، تصورات خود را در مورد بشر و ملکوت تغییر میدهند. در این تمدنهای اولیه، مردان و زنان، مانند ما انسانهای مدرن، بیش از پیش بر این نکته آگاه میشدند که آنها خود صاحب سرنوشت خویشاند. در نتیجه دیگر نمیتوانستند خدایان را به همان سبک و سیاق اجدادشان ببینند.»
کم کم دین جایگزین خدایان اسطورهای شد که دیگر کارایی لازم را در زندگی بشر نداشتند. دین هم نیاز به آیین و داستان سرایی و معنویت داشت تا انسانها را باورمند کند. لزوماً چیزی به عنوان واقعیت وجود نداشت هدف تنها ایمانی بود که به آرامش منجر شود. انسانهای دوران اسطورهای خط نمیدانستند، بنابراین دور هم جمع میشدند و آیینها را با یکدیگر اجرا و داستانها را نقل میکردند. اما بعد از اختراع خط و کتابت دیگر هر کس برای خود کتابی مقدس داشت و به تنهایی هم میتوانست آیینهای مربوطه را اجرا کند.
از متن کتاب
«ادیان و نظامهای فلسفی جدیدی سر برآوردند. کنفوسیوس گرایی و تائوئیسم در چین، بودیسم و هندوییسم در هند، یکتاپرستی در خاورمیانه و خردگرایی یونانی در اروپا. مردم در کشورهای محوری هنوز در آرزوی تعالی بودند، اما امر قدسی دور دست و حتی بیگانه به نظر میرسید. شکافی دهان باز کرده بود که میرایان را از خدایان جدا میکرد. آنها دیگر ماهیت مشترکی نداشتند، و این باور که خدایان و انسانها از مادهی ملکوتی یکسانی پدید آمدهاند دیگر امکان پذیر نبود.»
بشر پیشرفت کرد؛ علم، منطق و خرد جایگزین اسطورههایی شد که برای تسکین بشر خلق شده بودند. انقلابهای علمی هرچه را که واقعیت نداشت و به چشم نمیآمد را به ریشخند میگرفت. بشر امروزی بدون پشتوانهای معنوی در برهوت پیشرفتهای چشمگیر در همه زمینهها، پیچ و تاب میخورد. اما به مانند همان انسان دوران کهن سنگی همان یک سؤال روحش را آزار میدهد. هدف زندگی چیست؟
این کتاب همانطور که از عنوانش پیداست تاریخ مختصری از اسطورهها را در برهههای مختلف تاریخ شرح میدهد. اما این کتاب از مختصر هم موجزتر است، اما برای شروع و پلهی اول کتاب خوبی است.
کتاب در چند بخش نقش اسطورهها را در زندگی انسان خلاصهوار شرح میدهد. از دوران کهن سنگی که بشر شکارچی بود شروع میشود و سپس به دوران نوسنگی که به کشاورزی روی آورد میرسد.
در بخشهای بعدی به تمدنهای اولیه و عصر محوری اشاره میکند که تغییری در دیدگاه انسانها نسبت به اسطورهها به وجود آمد؛ و در قسمتهای آخر به دوران پسامحوری و تحول بزرگ غرب میرسد که مرگ اسطورهها را شامل میشود؛ و به ظهور اسطورههایی ویرانگری اشاره میکند که تنها به منافع شخصی خود نظر دارند و خالی از احساس همدردی با نوع بشر و زمینی که بر آن زندگی میکنند هستند.
از متن کتاب
«ما موجوداتی اسطوره سازیم و در قرن بیستم شاهد اسطورههای بسیار ویرانگری بودهایم که به قتل عام و نسلکشی منجر شدهاند. آنها فاقد روح هم دردی، احترام برای تقدس کل زندگی بوده اند.»
کارن آرمسترانگ نویسنده و پژوهشگر انگلیسی، کتابهای مختلفی در زمینهی دین شناسی تطبیقی تألیف کرده و تاریخ مختصر اسطوره یکی از آنهاست که تصویری کلی از شمای اسطوره را برای خوانندگان ارائه میدهد. مترجم کتاب آقای عباس مخبر، خود نیز یک اسطوره شناس است و دستی در تألیف آثاری در این زمینه دارد. نشر مرکز این اثر را در 114 صفحه به چاپ رسانده که به چاپ پنجم نیز رسیده است.