پایان دوران نشریات کودک و نوجوان یا آغاز فصلی جدید؟
عمر نشریات کودک در ایران چندان طولانی نبوده است. گرچه استثنایی مانند کیهان بچهها داریم که به یک خاطرهی جمعی تبدیل شد. از دهه هفتاد نشریات کودک و نوجوان در ایران زیاد و رنگارنگ شدند. اما در سالهای اخیر کار خیلی از این نشریات به تعطیلی کشید. این پرونده تلاشی است برای مرور سابقهی نشریات کودک و دلایل تعطیلی این نشریات، از تغییرات سیاسی تا سختیهای اقتصادی، و البته تغییرات نسلی. همچنین دو نشریه جدید کودک و نوجوان را معرفی میکنیم. از بحثهای بیشتر در این زمینه هم استقبال میکنیم.
عمر نشریات کودک در ایران چندان طولانی نبوده است. گرچه استثنایی مانند کیهان بچهها داریم که به یک خاطرهی جمعی تبدیل شد. از دهه هفتاد نشریات کودک و نوجوان در ایران زیاد و رنگارنگ شدند. اما در سالهای اخیر کار خیلی از این نشریات به تعطیلی کشید. این پرونده تلاشی است برای مرور سابقهی نشریات کودک و دلایل تعطیلی این نشریات، از تغییرات سیاسی تا سختیهای اقتصادی، و البته تغییرات نسلی. همچنین دو نشریه جدید کودک و نوجوان را معرفی میکنیم. از بحثهای بیشتر در این زمینه هم استقبال میکنیم.
به غیر از مجله کیهان بچهها که چندین نسل همراه با آن بزرگ شدند و به نوعی تبدیل به یک خاطره جمعی شده، عمر سایر نشریات کودک و نوجوان در ایران چندان طولانی نبوده.
نشریات کودک و نوجوان در کل سابقه طولانی ندارند، همانطور که سابقه مطبوعات در ایران طولانی نیست و تخصصی شدن ادبیات کودک و نوجوان هم بالطبع دیرتر اتفاق افتاد.
درستتر این است که بگوییم ابتدا در نشریات بخشهای «درباره» بچهها منتشر شد، کم کم تبدیل به بخشهایی «برای» بچهها شد و سرانجام به شکل نشریات مستقل درآمدند. اولین شکلهای نشریه هم بیشتر نشریات دانشآموزی و علمی بودند و بعدتر به شکلهای ادبی توجه شد. پایه گرفتن این شکلها از چهرههای ادبی و اجتماعی روزگار مشروطه شروع شد و بعدها با تلاش افرادی مثل عباس یمینی شریف هویت جدیتر به خود گرفت.
اهمیت نشریه برای بچهها خیلی زود مشخص شد. نشریات بچهها هم تلاشی بودند برای آموزش و سرگرمی برای این گروه و هم اهداف آموزشی و فرهنگی داشتند. از همه مهمتر اینکه نشریات ابزار خوبی برای تشویق بچهها به خواندن و نوشتن بودند. از همان آغاز هم تلاشهایی دیده میشود که حوزه کودک از نوجوان به شکلی منفک شود، گاه به شکل نشریه مستقل گاه به شکل بخشبندیهایی در داخل یک نشریه.
بعداز پیروزی انقلاب تا سالها تنها نشریه شاخص این حوزه همان کیهان بچهها بود. اولین تلاشهای جدی در این زمینه را نشریه سروش آغاز کرد که با انتشار دو نشریه سروش نوجوان و سروش کودکان (و بعدها سروش خردسالان)، نسل جدیدی از نویسندگان و شاعران این عرصه را پرورش داد.
از دهه 70 بهار نشریات کودک و نوجوان در ایران آغاز شد. جدا از تعدد نشریات منتشره، شاهد تنوع در گروههای سنی و موضوعی بودیم. نشریه آفتابگردان نمونهای موفق از تلاش برای تربیت روزنامهنگاران نوجوان بود. مجله بچهها…گلآقا با شعار «شادی حق بچههاست» میکوشید بچهها را با مفهوم طنز آشنا کند و نسلی از طنزنویسان و کاریکاتوریستهای امروز را شکل داد.
عروسک سخنگو خود را سخنگوی ادبیات مدرن کودکان ایران نامید و دوچرخه رویکردی به نوشتن و فعالیت اجتماعی توسط بچهها داشت.در این میان موسسات مختلف نیز به انتشار نشریات بچهها دست زدند، از موسسه نشر آثار امام با انتشار نشریات دوست تا موسسه شاهد و همشهری. گاهی اوقات هم این نشریات از دل نشریات بزرگتر بیرون میآمدند مثل نشریه شهرزاد که محصول موسسه شهرزاد قصهگوی کودک بود.
این بهار گرچه با نزدیک شدن به اواخر دهه 80 به سمت و سوی خزان رفت و بسیاری از این نشریات تعطیل شدند اما در ادامه نشریاتی هم آمدند که تلاش داشتند موضوعات تخصصیتری را انتخاب کنند، برای نمونه نشریه داروگ با رویکرد محیط زیستی و نشریه قلک با هدف آموزش سبک اقتصادی زندگی به کودکان.
در این میان انتشار نشریات رشد ماجرای جداگانهای دارد. این نشریه که توسط آموزش و پرورش منتشر میشود و تنها نشریهای است که امتیاز توزیع در مدارس همهجای ایران را دارد، با تیـراژ و شرایطی غیرقابل رقابت (و البته بی تاثیر از مسائل و مشکلات رایج مطبوعات) همچنان به کار خود ادامه میدهد. نکته قابل توجه درباره این نشریه این است که محتوا و شیوه کار و همکاران آن دستخوش تغییرات دولت و نگاه فرهنگی حاکم بر هر دوره است.
جالب است بدانیم که از زمان وقوع انقلاب تاکنون حدود 300 نشریه برای بچهها منتشر شده است که البته این تعداد شامل نشریاتی که به صورت ضمیمه نشریات بزرگسال هم بودهاند میشود یا نشریاتی که مدت بسیار کوتاهی منتشر شدهاند. شاپرک، سنجاقک، رنگین کمان، همیار پلیس، فرفره، گلک، کار و دانش، کودک مسلمان، مهتاب، جوانهها و….تنها اسامی برخی از نشریات منتشره در طی 4 دهه اخیر هستند.
در سالهای اخیر اکثر نشریات کودک و نوجوان کارشان به تعطیلی کشید، از آخرین و معروفترین نمونههایش نشریه همشهری بچهها بود و نشریه دوچرخه. که در مقالهای با نام قرار تمام پنجشنبههای من، به آن پرداختیم. نکته مهمی که در سرنوشت نشریات بچهها باید مورد توجه قرار گیرد این است که اکثر آنها نیازمند حمایت مالی و دریافت سوبسید از منبع بزرگتری هستند (معمولاً هزینههای تولید و کیفیت چاپ این نشریات با قیمت آنها که باید مناسب پول توجیبی گروه سنیشان باشد، سربه سر نمیشود) و در شرایطی که این حمایت در بیشتر اوقات از سازمانها و نهادهای دولتی یا وابسته به دولت تأمین میشود، تغییرات سیاسی به شدت در ادامه یا قطع حیاتشان تاثیرگذارند.
نکته دیگری هم هست که نباید فراموش کرد: مخاطبان نشریات کودک و نوجوان دائمی نیستند. برخلاف نشریات بزرگسال که مخاطب آن میتواند سالها همراهش باشد، کودک و نوجوان گروهی هستند که چندسالی مخاطب نشریه میشوند و با تغییر سن به سمت دیگری کوچ میکنند. این نکته برای درک و بررسی وضعیت نشریات کودک و نوجوان به گمانم مساله مهمی است. به ویژه در دوران کنونی که تغییرات نسلی با فاصله کوتاه و با شدت فراوان روی میدهد.
در سالهای اخیر نشریات کودک و نوجوان دیگر چندان مورد توجه نیستند. دوسال پیش برای گروهی نوجوان کارگاه یک روزهای درباره نشریات طنز داشتم و در میانه کارگاه با کمال شگفتی متوجه شدم که بیش از نیمی از آنها تجربه آشنایی با مجله به مفهوم فیزیکی آن را ندارند. پرسشی که از آن زمان در ذهن من شکل گرفت این بود که آیا وجود وسایل ارتباطی جدید نیاز بچهها به مطبوعات را کمرنگ کرده است؟ یا نشریات جدیدی مناسب با تغییرات و زبان ارتباطی نسل جدید منتشر نمیشود؟
پاسخ به این سوال کار سادهای نیست. بیشتر از این جهت که با تغییرات فراوانی در دنیای پیرامونمان روبهرو هستیم که کار بررسی و ارزیابی را دشوار میکند. از مشکلات اقتصادی و تب و تابهای سیاسی تا اتفاقات جهانی مثل بروز بیماری کرونا.
با اینحال گمان میکنم یکی از راههای رسیدن به جواب این است که ببینیم نسل بچههای امروز چه واکنشی مقابل نشریات جدید نشان میدهند، نشریاتی که قاعدتاً با درنظر گرفتن بخشی از روحیات و سلائق و نیازهای این نسل شروع به انتشار کردهاند.
خوشبختانه در یکسال اخیر و با وجود خاموشی بسیاری از نشریات کودک و نوجوان، دو نشریه جدید پا به عرصه انتشار گذاشتهاند: نشریه هوپا و سیزده. قبل از آشنایی با این دو نشریه این نکته را هم یادآور کنم که در حال حاضر تعدادی از نشریات کودک و نوجوان از قبیل عروسک سخنگو، قلک، سروش خردسالان، دوست خردسالان و نبات کوچولو منتشر میشوند که کارشان در استمرار رویه پیشینشان است.
و اما دو نشریه جدید این حوزه:
نشریه هوپا که به تازگی دومین شمارهاش منتشر شده براساس نوشته روی جلد ماهنامهای برای گروه سنی 7 تا 13 سالههاست. قطع بزرگ آن و صفحات تمام رنگیاش هم موید همین نکته است. گلاسه بودن تمام صفحات و کیفیت چاپ قیمت 75 هزارتومانی آن را موجه میکند و البته یادآور میشود که این نشریه برای آن گروه از بچهها منتشر شده که خانوادهشان چنین مبلغی برای خرید یک مجله خواهند پرداخت.
نشریه هوپا در متن و تصویر تلاش کرده فضایی متناسب با بچههای این نسل بسازد، از فانتزی غافل نشده تا جایی که گربهای به نام قوطی کنسرویان را به عنوان دمدبیر نشریه معرفی کرده که هم یادداشت اول مجله (به سیاق یادداشت سردبیر) نوشته اوست و هم در صفحات مختلف سروکلهاش پیدا میشود و درباره مطالب اظهارنظر میکند. حتی با داشتن ستونی با نام دمنوشت سعی شده تا این کاراکتر به شکل هویت مستقلی در نشریه نمود پیدا کند.
در انتخاب عناوین و محتوای بخشها هم این سلیقه لحاظ شده، عناوینی چون: آچار فرانسه، وحشی خانه، خبرچین خیالباف و محتواهایی که البته برای بچهها همیشه جذابند مثل داستانهای کارآگاهی، ترسناک، آشپزی و علمی که حالا با فانتزیهای بیشتری خلق شدهاند.
نشریه تلاش کرده پلی هم بین نسل قدیم و جدید بزند و در بخش بچه قدیمیها هربار یک والد را همراه فرزندش میگذارد تا بازیها و سرگرمیها و علایقشان در دوران کودکی را با هم مقایسه کنند. هوپا از فضاها و علائق جدیدی هم که در این سالها ایجاد شده غافل نیست، از سرزدن به دنیای قهرمانان کمیک استریپها تا توضیح دادن عبارت «روف گاردن» و داشتن بخش میزگرد برای جا انداختن ضرورت گفتوگو و تبادل نظر.
در کنار اینها هربار سعی میکند با چاپ آثار بچهها هم پل ارتباطی بین نشریه و خوانندگان درست کند و چه بسا از همین مسیر نویسندگان جدیدی پرورش بدهد.
هوپا البته از پیشینه انتشارات هوپا و سردبیر و تحریریهاش که اکثر آنها از نویسندگان و تصویرگران نامآشنای حوزه کتاب کودک و نوجوان هستند بهره میگیرد و از نشریه هم به عنوان فرصتی برای معرفی و تبلیغ کتابهای جدید انتشارات استفاده میکند، که هردو به جای خود خوبند.
اما نشریه دیگر به کلی ماجرا و سبک و سیاق دیگری دارد. مجله 13 برای گروه سنی نوجوان تولید و منتشر میشود و داخل دایره لوگویش عبارت معنادار سرخط زندگی را وسط کلمه سیزده جا داده. طبیعی است که بهخاطر گروه سنی که انتخاب کرده (میدانیم که این گروه چقدر حساسند که هیچ نشانی از بچگی دوروبرشان دیده نشود و نشان بدهند که حسابی بزرگسالند) قطع نشریه کتابی است و چاپ و تصاویر و جنس کاغذ شبیه نشریات جدی بزرگسال. به ویژه آن گروه از نشریات بزرگسال که در این سالها با ظاهری کتاب مانند و کمابیش روشنفکرانه-ادبی مطرح شدهاند و جا باز کردهاند.
انتخاب نام 13 هم ظرافتی در خودش دارد، یکجورهایی هم به آغاز سن بلوغ اشاره میکند و هم جلب نظر نوجوانها که علاقمندند نشان بدهند به دل هر ناشناختهای میزنند، گیریم عدد نحس شمرده شده 13 باشد!
تحریریه مجله 13 از حضور نوجوانها استفاده میکند، بخشهایی را آنها مینویسند و بخشهایی را هم با راهبری یکی از اعضای بزرگسال تحریریه کار میکنند. هر شماره یک موضوع محوری دارد که شکل پرونده میگیرد، موضوعی که از یک اثر هنری اقتباس شده. مثلاً موضوع گیرنده شناخته نشده از بابالنگ دراز (ماجرای نامهها که یادتان هست) گرفته شده، یا دیوار یا روشناییهای شهر. سیزده به تکنولوژی و شکلهای ارتباطی مدرن که راهدست نوجوانهای امروزی است توجه کرده؛ موقع خواندن بخشهایی از مجله میتوانید با استفاده از کیوآرکد موسیقی بشنوید و شروع به تولید یک پادکست هم کرده است.
بخشهای داخلی نشریه براساس موضوع هر شماره هستند اما تنوع داشتن یادداشت و داستان و عکس و شعر را لحاظ کردهاند. در کنار حرفها و نگاههای نوجوانان تلاش شده تا آنها با آثار ادبی و فرهنگی جهان هم آشنا شوند، از معرفی کتاب تا نشریه.
به نظر میآید که نشریه 13 تلاش میکند تا با دادن فرصت برای شنیده شدن نوجوانها، پلی هم باشد برای ارتباط آنها با دنیای بزرگسالی و آشنایی با آثار فرهنگی و هنری. گرچه در دهههای گذشته نشریاتی با توجه ویژه به نوجوانها منتشر شدند اما این نشریه در رویکرد خود کاملاً به نسل جدید نوجوانها با ویژگیها و علایقشان توجه کرده است. 13 به صورت فصلنامه منتشر میشود و انتشار 5 شماره آن تا الان امیدواری به استمرار انتشارش میدهد.
میتوان گفت که هردو نشریه جدید حوزه کودک و نوجوان (هوپا و 13)، نشریاتی هستند برای طبقه متوسط شهری. البته شاید بتوان این را گفت که عموماً نشریات بیشترین ارتباطشان را همواره با همین طبقه داشتهاند اما نشریات کودک و نوجوان حداقل در تجربیات گذشته یکی از رسانههای مهم و تاثیرگذار برای ارتباط با بچههایی بودهاند که اتفاقا از سایر امکانات و مزایای زندگی شهری یا سرگرمیهای رایج برخوردار نبودهاند.
بچههایی که زندگی در شهرهای کوچک یا روستاهای دور دسترسی آنها را به شیوههای رایج تفریح، ارتباط و گروههای دوستان محدود میکرد و بسیاری از آنها با ارتباط گرفتن با نشریات مخصوص خودشان توانستند فصل متفاوتی در زندگیشان ایجاد کنند.
اما آیا آن تعاریف به کلی تغییر کرده است؟ آیا اکنون در روزگاری هستیم که تفاوت چندانی بین کودک و نوجوان داخل یک شهر بزرگ با یک شهر لب مرزی در دسترسی به امکانات و سرگرمیهای روز نیست؟ و همین باعث شده که نوعی فضای مشترک و قابل استفاده بین همه آنها به وجود بیاید؟ یا اصلاً این نشریات به طور مشخص (به دلایل بسیاری که از ماجرای اقتصادی تا ضرورتهای اجتماعی را شامل میشوند) خواستهاند که برای گروههای مشخصی از همسالان کودک و نوجوان خود منتشر شوند؟ برای نسلی که با نشریه انس نگرفته و فضا و زبان متفاوتی دارد؟ آیا مطبوعات میتوانند بار دیگر پل ارتباطی برای گذر نسلها شوند؟
به گمانم پاسخ به هرکدام از این سوالات بخشهای مهمی از تغییرات اجتماعی و نسلی و شکلهای برنامه ریزی را روشن میکند، بهخصوص با توجه به مسائلی که امروز در ایجاد ارتباط با نسل جدید داریم. پاسخی که البته باید برای رسیدن به جواب روشن آن منتظر عمر طولانیتری برای دوام و انتشار این نشریات باشیم. که امیدواریم باشند.