طنز و فانتزی
چه کسی اژدها را کور کرد؟
نویسنده: فریدون عموزاده خلیلی
رده بندی سنی کتاب: 12+
ناشر: ثالث
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۹
تعداد صفحات: ۴۰
شابک: ۹۷۸۶۰۰۴۰۵۵۳۹۰
برای یاری در حمایت از کتابفروشیهای محلی این گزینه را انتخاب کنید.
موسسه گسترش فرهنگ و مطالعاتبرای تهیه سریع کتاب از کتابفروشیهای آنلاین این گزینه را انتخاب کنید.
30book ایران کتاب بزودی بزودی بزودی بزودی«اژدهاها تنها موجوداتی هستند که اگر کور شوند خودشان نمیفهمند که کور شدهاند. »
این جملهی عجیب و وسوسهانگیز جملهی آغازین کتاب چه کسی اژدها را کور کرد؟ است. این کتاب با تصویرگری غزاله بیگدلو با حمایت کمیسیون ملی یونسکو در ایران، به مناسبت گرامیداشت شیخ شهابالدین سهروردی (شیخ اشراق ۱۱۵۴_۱۱۹۴) در مجموعه ای به نام ناکجاآباد منتشر شده است. نویسنده با اقتباسی آزاد از حکایت تمثیلی «عقل سرخ» سهروردی و با وامگیری بنمایههای عرفانی این حکایت، داستانی جذاب و خواندنی آفریده است. با تورقی کوتاه متوجه میشویم هدف نویسندگان این مجموعه بازنویسی حکایتهای شیخ اشراق نبوده است.
چرا که اصولاً چنین کاری برای گروه سنی مخاطب غیر ممکن مینماید. اما آشنا کردن کودکان با بخشی از مفاهیم، تصویرها، رمز و رازهای عرفان ایرانی-اسلامی و در نهایت معنی واقعی نهفته در پس آنها از اهداف این مجموعه است.
در همان ابتدای داستان با اژدهاک آشنا میشویم. شخصیتی آنقدر عجیب و در عین حال دوستداشتنی که کور شده اما خودش نمیداند که کور شده است. دوستان اژدهاک به کمکش میآیند و سعی میکنند بینایی از دست رفتهاش را به او برگردانند اما در محیطی موازی جنگل، یعنی غار سیاه و تاریک، خفاشهای فراری از نور در جلسهای مخوف برای اژدهاک و موجودات جنگل نقشه میکشند.
سپس یکی از آنها در شمایل پیرزنی جادوگر به جنگل میرود و به اژدهاک میگوید تنها راه برگشتن بینایی و نور چشمهایش این است که تا میتواند نور بخورد. اژدهاک سادهدل شروع به خوردن نور میکند و چندی نمیگذرد که همه جا مثل غار خفاشها تاریک و سیاه میشود.
سپس خفاشها حیوانات جنگل را ترغیب میکنند که اژدهاک را از بین ببرند تا به این ترتیب صاحب نور نیز مثل خود نورها از بین برود و جهان یکسر تاریک شود اما عقل سرخ از راه میرسد و به اژدهاک میگوید باید به کوه قاف سفر کند و گوهر شب افروز را به جنگل بیاورد. عقل سرخ راه را به اژدهاک نشان میدهد و به او میگوید تنها هدهد میتواند راهنمای او در این سفر باشد. اما اژدهاک نمیداند در سفر رسیدن به روشنایی فاصلهی میان فریب و حقیقت چقدر کوتاه است …
نویسنده برای نوشتن یک داستان تصویری کودک که ریشه در بنمایههای عرفانی- فلسفی فرهنگ ایرانی دارد اژدها را به عنوان شخصیت اصلی داستان انتخاب میکند. اژدها در اساطیر ملل مختلف ماهیتی دو سویه (اهریمنی-اهورایی) دارد.
همچنین به دلیل ویژگیهای خاصش از یکسو مثل روح آدمی پرندهوار پرواز میکند و از یکسو میتواند نمایندهی نفس یا وجود مادی انسان، به عنوان موجودی خودخواه، سادهدل و وسوسهشونده باشد. علاوه بر این، اژدها با همان ویژگیهای منحصر به فرد، از شخصیتهای مورد علاقه و توجه کودکان نیز هست. پس در همین اولین قدم، عموزاده برای پیوند دادن دنیای حکایتهای عرفانی با دنیای کودکان به انتخاب درستی دست میزند.
نویسنده برای بازآفرینی یک حکایت عرفانی از تقابل های دوگانهی رایج در ادبیات عرفانی نیز استفاده میکند تا بستری برای انتقال آموزههای عرفانی به کودکان ایجاد کند؛ تقابل تاریکی و روشنایی، فریب و حقیقت، خفاش و هدهد، شب و روز، غار و جنگل بیرون غار و …
اما مسلماً استفاده از این تقابلها به تنهایی کافی نیست و از سوی دیگر مفاهیم پیچیده و پر رمز و راز عرفانی به راحتی تن به قید و بند سادهسازیهایی که لازمهی ارتباط و تعامل با کودکان است نمیدهند. پس نویسنده از دو شگرد آشنا و جذاب برای کودکان استفاده میکند: طنز و فانتزی. او رمز و رازهای عرفانی را در جهت ساختن جهانی فانتزی به کار میگیرد و آنها را با زبانی معاصر و طنز آمیز آشنا و صمیمی میکند.
پدیدار شدن نشانههای غریبی که خبر از وجود جهانی دیگر در داستان میدهند، ایجاد نیاز در شخصیت اصلی برای سفر به آن جهان (کور شدن و از بین رفتن نور)، از راه رسیدن دعوت کنندهای که شخصیت اصلی را به جهان دیگر فرا میخواند (عقل سرخ)، وجود راهنمایی که قرار است نقش یاریگر را بازی کند (هدهد)، وجود هدف یا غایتی که انگیزه این سفر است (گوهر شب افروز)، عناصر خارق العادهای که نقشهی راه را میسازند (مثل جهان آتش و دود، جهان برف و یخ، کوه قاف، درخت طوبا که همهی میوههای دنیا را روی شاخههایش دارد، گوهری که میتواند جهان را روشن کند، درهم آمیختگی فریب و حقیقت) همه و همه گرچه در نگاه اول پایه در ادبیات عرفانی ایران دارند اما نویسنده توانسته است از همین موتیفهای رمزی و ظاهرا دور از فضای ذهنی کودکان، داستانی فانتزی، ماجراجویانه و پرکشش خلق کند.
نویسنده حتی ورای حکایت تمثیلی «عقل سرخ» از عبارتها و تصاویر رایج در ادبیات عرفانی به عنوان ظرفیتی بکر و تازه در ادبیات کودک بهره برده است. برای مثال میتوان به تصویر نور خوردن اژدهاک اشاره کرد که این مصراع معروف مولانا را به خاطر میآورد: «من نور خورم که قوت جان است»
از سوی دیگر زبان معاصر، آهنگین و طنز آمیز داستان باعث شده است از سنگینی، پیچیدگی و رمز و راز نهفته در حکایت اصلی بکاهد و آن را آشنا و صمیمی به مخاطب عرضه کند. طنز و موسیقی جملههایی مثل: «پیرمرد بیریخت همه چیز رو به هم ریخت.» یا «هدهد حناق گرفته» یا تعبیرات و اصطلاحات امروزی مثل «سه سوت» و نیز خلق تصاویری که خواندنشان نآخوداگاه لبخند به لب میآورد (خفاشی که برای بیرون آمدن از غار عینک آفتابی میزند.)
ناگفته پیداست که تصاویر کتاب نیز با تصویرگری حرفهای و دقیق غزاله بیگدلو چنانکه شایسته است به یاری متن آمده. مثلا تصویر کردن شخصیت ماورایی عقل سرخ به بهترین نحو یا جایی که تصویر به مخاطب کمک میکند با دیدن ماسک و عینک آفتابی در تصویر، قبل از اژدهاک متوجه فریبکاری خفاش شود و تا پایان هول و ولای این را داشته باشد که چه زمانی اژدهاک متوجه میشود راهنمایش به جای هدهد یک خفاش است.
علاوه بر تصاویر خوب کتاب نویسنده نیز تا حد امکان از ظرفیت واژهها برای انگیزش حواس پنجگانهی مخاطب استفاده میکند؛ پژواک واژهها در غار گویا شنیده میشود یا صدای عقل سرخ که مثل به هم خوردن کریستالها صاف و زنگدار است گوش مخاطب را نیز مینوازد. یا به عنوان مثالی دیگر با تکرار واژههای برف، یخ و آتش، گرما و سرما را به خوبی لمس میکنیم.
شاید خردهای که بتوان به داستان گرفت و اتفاقا از دل ویژگیهای مثبت آن بیرون میآید بزنگاههای جذابِ رها شدهی آن است. وقتی اژدهاک هدهد را پیدا میکند نقطهی شروع سفری جذاب و ماجراجویانه است اما حجم کتاب و شاید توجه به حوصلهی مخاطب باعث شده این قسمت از داستان در خلاصهترین شکل ممکن روایت شود. طُرفه اینکه حکایت سهروردی نیز پر است از بزنگاههایی که در زبان رمزآمیز تصوف فرصت پرداخت نیافته است.
اما در داستان چه کسی اژدها را کور کرد همان رمز و رازها به فانتزی جذابی بدل شده که میتواند کودک را تا هرجا بخواهد با خود همراه کند. به عبارت دیگر از دل سفر اژدهاک به قاف، بازگشتش به جنگل و تابیدن گوهر شب افروز و خلاصه هر کدام از بزنگاههای مهیج این داستان کوتاه امکان زایش داستان و ماجرایی دیگر، پرکشش و خواندنی، وجود دارد.