دیگرفریبی با فنون مغالطه
مغالطه یکی از مفهومهای مهم در زندگی انسان است زیرا بخش بزرگی از اندیشیدن انسان خودفریبی یا دیگرفریبی است که انسان در حالت طبیعیاش به سمت حقیقت حرکت نمیکند و حتی دوستدار حقیقت نیست؛ خودش را دوست میدارد و چیزهایی را که به او خدمت میکنند و او را بهتر از آنچه هست نشان میدهند و خواستههایش را برآورده میکنند؛ چیزهایی را دوست دارد که عاملهای تهدیدکننده او را شناسایی و نابود میکنند.
مغالطههای پرکاربرد؛ ۴۴ ترفند کثیف برای برنده شدن در بحثها
نویسنده: ریچارد پل، لیندا الدر
مترجم: مهدی خسروانی
ناشر: مهدی خسروانی
نوبت چاپ: ۷
سال چاپ: ۱۳۹۸
تعداد صفحات: ۱۶۸
مغالطه یکی از مفهومهای مهم در زندگی انسان است زیرا بخش بزرگی از اندیشیدن انسان خودفریبی یا دیگرفریبی است که انسان در حالت طبیعیاش به سمت حقیقت حرکت نمیکند و حتی دوستدار حقیقت نیست؛ خودش را دوست میدارد و چیزهایی را که به او خدمت میکنند و او را بهتر از آنچه هست نشان میدهند و خواستههایش را برآورده میکنند؛ چیزهایی را دوست دارد که عاملهای تهدیدکننده او را شناسایی و نابود میکنند.
مغالطههای پرکاربرد؛ ۴۴ ترفند کثیف برای برنده شدن در بحثها
نویسنده: ریچارد پل، لیندا الدر
مترجم: مهدی خسروانی
ناشر: مهدی خسروانی
نوبت چاپ: ۷
سال چاپ: ۱۳۹۸
تعداد صفحات: ۱۶۸
دیگرفریبی با فنون مغالطه
وقتی با دقت به رفتارها و تصمیمهای انسانها نگاه میکنیم بهآسانی متوجه میشویم که در زندگی انسانها حقانیت محلی از اعراب ندارد. اینکه حق با کیست اهمیتی ندارد، مهم این است که چه کسی برنده است. برخی افراد صاحب قدرت (در اشکال ثروت، دارایی، سلاح و…) هستند و همان افراد مشخص میکنند کدام حقیقت در بوق و کرنا شود و به گوش همه جهانیان رسانده شود و کدام حقیقت به تمسخر گرفته شود، مسکوت بماند یا سرکوب شود.
رسانههای همگانی جهان جریانی بیوقفه و خفهکننده از پیامدها تولید میکنند که پیوسته حقیقت را به انحاء مختلف بهپای منافع و مصالح قربانی میکنند. وقتی به عمق امور راه مییابیم متوجه میشویم که در جهان ما واژههای ارتباطات و فریب تقریباً مترادفاند.
جهان ما جهانی است که رسانههای آن گلهوار به دنبال هم حرکت میکنند و مردم نیز به دنبال آنها؛ در چنین جهانی آدمیان باید از بینشها و ابزارهای فکری اساسی برخوردار باشند تا اولاً از قربانی شدن اندیشه خودشان جلوگیری کنند و ثانیاً مانع رخ دادن یک اتفاق بدتر شوند: اینکه خودشان به یکی از سردستههای این گلهها تبدیل شوند.
دستیابی به این ابزارها و بینشها که مبنایشان صداقت و یکپارچگی است، باید هدف نهایی مطالعه مغالطهها باشد؛ هدف کتاب مغالطههای پرکاربرد؛ ۴۴ ترفند کثیف برای برنده شدن در بحثها نوشته ریچارد پل و لیندا الدر نیز همین است.
دستکم دو شیوه برای مطالعه مغالطهها وجود دارد؛ یکی شیوه سنتی است که در آن نشان میدهند از چه راههایی میتوان استدلالهای ناصحیح را صحیح جلوه داد، این راهها را تعریف میکنند، درباره آنها توضیح میدهند و نمونههایی از آنها را ذکر میکنند. شیوه دیگری نیز وجود دارد که عمیقتر است؛ در این شیوه ارتکاب مغالطه به تلاش انسان برای تحقق منافع و امیال نامعقولش ربط داده میشود.
با شیوه نخست ما صرفاً اسم و تعریف مغالطهها را به خاطر میسپاریم و چیز زیادی یاد نمیگیریم و همان حرفها و تعریفها را هم بسیار زود فراموش میکنیم، ذهنمان تا حد زیادی دستنخورده باقی میماند و بنابراین دگرگونی اساسی در ذهنمان رخ نمیدهد.
اما شیوه دوم به ما کمک میکند تا بینشی ماندگار به شیوه کار ذهن در این زمینه پیدا کنیم و دریابیم ذهن انسان چگونه برای پیش بردن هدفهایش از استدلالهای ناصحیح و ترفندهای فکری استفاده میکند. کتاب حاضر با تمایز گذاشتن بین این دو شیوه شناخت، از مسیر دوم رفته است تا خود را به یک کتاب کاربردی و دستورالعمل اثربخش تبدیل کند.
این کتاب، مغالطه را نه بهعنوان یکی از ترفندهای فریبکارانه که صرفاً در برابر دیگران به کار گرفته میشود، بلکه بهمثابه یکی از شایعترین راهکارهای ناخودآگاهانهای که به خودفریبی دامن میزند، معرفی میکند.
نویسندگان این کتاب معتقدند فریب بخشی از زندگی روزمره انسان است و ما هم دیگران را فریب میدهیم و هم خودمان فریب میخوریم؛ ما بهطور مداوم، هرچند شاید به شیوهای ناخودآگاه و غیرعمدی راست را دروغ و دروغ را راست جلوه میدهیم و جالب اینجاست که خیلی وقتها حتی خودمان را فریب میدهیم و حقیقت را برای خودمان هم واژگونه میکنیم.
پل و الدر اعتقاد دارند یکی از مهمترین ابزارهای ما برای این خودفریبیها و دیگرفریبیها مغالطه است. مغالطه ازنظر آنها عبارت است از استدلالهای نادرستی که برای اقناع خودمان و دیگران مورداستفاده قرار میدهیم.
نویسندگان این کتاب در ظاهر میخواهند استفاده از مغالطهها را به خواننده بیاموزند، اما درواقع سعی میکنند مخاطبشان را با پرکاربردترینها که در دنیای سیاست و تبلیغات و… مورداستفاده قرار میگیرد، آشنا کنند تا هم خودش قربانی مغالطهها نشود و هم از به کار بردن مغالطهها در مقابل دیگران بپرهیزد.
پل و الدر سعی کردهاند برای معرفی انواع مغالطهها از شیوهای استفاده کنند که متمایز از شیوههای سنتی – مثل توصیف ارسطو از مغالطهها در منطق صوریاش – است، تا اینکه بتوانند تأثیر بیشتری بر خواننده بگذارند. آنها معتقدند ربط دادن مغالطهها به تلاش انسان برای تحقق منافع و امیال نامعقولش مهمترین و تأثیرگذارترین راه بازشناسی مغالطه است.
محتوای این کتاب که نه ترجمه صرف، بلکه بازنویسی کتاب ترجمهشده ریچارد پل و لیندا الدر توسط مهدی خسروانی است، در سه سطح یا مرحله پیش میرود؛ در مرحله نخست به موضوعاتی نظیر حقیقت و فریب در ذهن انسان، اندیشهورزی غیرسنجشگرانه و اشکال ضعیف و قوی آن، مفهوم مغالطه و نامگذاری انواع آن، تعمیمهای ناقص در فرایند مغالطه و خطای آنها و… پرداختهشده است.
مرحله دوم به توصیف و شرح ۴۴ روش خباثتآمیز برای برنده شدن در بحثها اختصاصیافته است و در مرحله سوم و پایانی به شیوهای مصداقی و با ذکر نمونه به تمرینهایی اختصاص دادهشده که با آنها بتوان مغالطهها را تشخیص داد.
مغالطههای پرکاربرد؛ ۴۴ ترفند کثیف برای برنده شدن در بحثها یکی از کتابهای مجموعه «راهنمای اندیشهورزان» است که انتشارات فرهنگ نشر نو در دسترس علاقهمندان به تفکر انتقادی قرار داده است. این مجموعه کتابها بر اساس مفهومها و ابزارهای تفکر نقادانه نوشتهشده است؛ تفکری با هدف افزایش توانایی ما در اندیشیدن، استدلال کردن و نقد کردن. تفکر نقادانه بیش از آنکه به اندیشهها بپردازد، به اندیشیدن میپردازد و سعی میکند کیفیت اندیشیدن ما را ارتقا بخشند.
ناگفته پیداست که در این زمینه، آشنایی با مغالطه و اندیشه سفسطه از اهمیت ویژهای برخوردار است. اساساً شناخت اندیشیدن به شیوه کامل و دقیق میسر نمیشود، مگر اینکه بتوانیم خطاهای اندیشیدن و بهکارگیری راههای خطا در تفکر را بشناسیم. بر این مبنا کتاب حاضر تلاش میکند این خطاها و راهها را به شیوهای ساده و قابلدرک به مخاطبانش بشناساند.
منطق