سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

در جهان ژانر‌ها حرف اول را می‌زنند

در جهان ژانر‌ها حرف اول را می‌زنند

 

گفت‌وگو با ضحی کاظمی به بهانه چاپ کتابش به زبان انگلیسی انجام شد، اتفاقی که از دوجهت می‌تواند دارای اهمیت باشد، هم بخاطر انتشار یک کتاب ایرانی توسط ناشر خارجی، و هم مطرح شدن یک نمونه کار در ژانر علمی-تخیلی، فانتزی. کاظمی برای ترجمه و پیدا کردن ناشر کتابش خودش دست به کار شده، کاری که گرچه راحت نیست ولی می‌تواند برای نویسندگان مستقل امیدبخش باشد.

گفت‌وگو با ضحی کاظمی به بهانه چاپ کتابش به زبان انگلیسی انجام شد، اتفاقی که از دوجهت می‌تواند دارای اهمیت باشد، هم بخاطر انتشار یک کتاب ایرانی توسط ناشر خارجی، و هم مطرح شدن یک نمونه کار در ژانر علمی-تخیلی، فانتزی. کاظمی برای ترجمه و پیدا کردن ناشر کتابش خودش دست به کار شده، کاری که گرچه راحت نیست ولی می‌تواند برای نویسندگان مستقل امیدبخش باشد.

 

 

ضحی کاظمی با ده سال نوشتن مداوم و حرفه‌ای تابه‌حال نه عنوان داستان بزرگسال و سه عنوان رمان نوجوان چاپ کرده و با نگاهی به آثاری که نوشته می‌توان او را یکی از نویسندگان جدی ژانر علمی_تخیلی و فانتزی به حساب آورد.

با اینکه در رشته مهندسی مواد درس خوانده و فوق لیسانس ادبیات انگلیسی هم دارد اما دغدغه اصلی‌اش ادبیات گمانه‌زن هست، این را هم از کتاب‌هایی که این مدت نوشته می‌شود فهمید و هم از راه‌اندازی اولین کتابفروشی مخصوص این کتاب‌ها در ایران.

اواخر ژانویه سال۲۰۲۰ کتاب باران‌زاد او در انگلستان توسط انتشارات austinmacauley به چاپ رسید، اتفاقی که هم برای ادبیات داستانی ایران خوب است و هم برای علاقمندان این ژانر که یک داستان علمی‌تخیلی-پساآخرالزمانی نوشته یک نویسنده ایرانی در خارج از ایران به چاپ رسیده است.

 

-کتاب باران‌زاد به زبان انگلیسی منتشر شده. آیا از اول این کتاب را به زبان انگلیسی نوشته بودید؟

باران‌زاد را اول به فارسی نوشتم اما به اصرار همسرم خلاصه‌ای از آن را به همراه ده هزار کلمه‌ی اول برای ناشران انگلیس که بدون نیاز به آژانس ادبی و به صورت انلاین پذیرش اثر داشتند، فرستادم. پنج ناشر کتاب را از من خواستند و من بلافاصله مشغول ترجمه شدم.

 

-پس کار ترجمه کتاب را خودتان انجام دادید؟

بله، من دوران مدرسه‌ام را در لندن گذراندم و برای همین به زبان انگلیسی تا حدی مسلط هستم. ظرف دوماه همان داستان را به زبان انگلیسی برگرداندم و برای ناشرها فرستادم. با چندتا از آنها به توافق نرسیدم چون می‌خواستم کپی‌رایت چاپ فارسی اثر دست خودم باشد و آنها همه حقوق را می‌خواستند. از بین دو ناشری که با شرایط من موافقت کردند یکی را انتخاب کردم که گرچه ناشر درجه یکی نبود اما در چندین کشور فعال بود.

 

-پس می‌خواستید که کتاب را با ناشر ایرانی هم چاپ کنید.

درسته، البته از این طرف بعضی از ناشران ایرانی هم قبول نمی‌کردند کتابی را چاپ کنند که همه حقوق کپی‌رایت آن به جز چاپ به زبان فارسی دست یک ناشر خارجی باشد. اما در نهایت با نشر تندیس به توافق رسیدم و نسخه فارسی کتاب زودتر از نسخه انگلیسی به چاپ رسید.

 

-احتمالا اینکه ترجمه اثر را خودتان انجام دادید نکته مهمی در پیشبرد ماجرا بود، همینطور است؟

قطعاً. یکی از مشکلاتی که برای انتشار کتاب‌های فارسی در آن طرف، مساله ترجمه است. نویسنده‌ای که بخواهد کتابش را به زبان دیگری ترجمه کند هزینه زیادی باید بابت ترجمه بپردازد که پرداخت این هزینه برای اکثر نویسندگان ممکن نیست. از طرف دیگر اگر از طریق ناشر بخواهد برای این کار اقدام کند دچار پروسه طولانی توافق ناشران با هم می‌شود و با وضعیت فعلی تحریم‌ها هم مشکلات دیگری وجود دارد.

کانال‌های دیگری هم که برای معرفی کتاب‌های ایرانی به ناشران خارجی هستند اغلب گزینشی و با نگاه خاصی عمل می‌کنند. این نکته را هم نباید فراموش کرد که من سراغ ناشرانی رفتم که مستقیماً می‌شد با آنها طرف شد و احتیاجی به معرفی از طریق آژانس ادبی نداشت.

 

-وقتی می‌خواستید کارتان را ترجمه کنید به مشکل خاصی برنخوردید؟ مثلا اینکه احساس کنید در بیان فارسی اثر نکته‌هایی هست که در ترجمه از دست می‌رود؟ یا انتقال مفهومش سخت است؟

چون داستان را خودم نوشته بودم و هم دقیقا می‌دانستم چه می‌خواهم بگویم و هم به زبان انگلیسی مسلط هستم کار را به راحتی انجام دادم و چیزی در ترجمه از بین نرفت. فقط کمی نگران بودم که از نظر ناشر هم این متن انگلیسی مناسب باشد. می‌دانید که ماجرای آشنایی و حرف زدن به یک زبان با قضیه نوشتن به همان زبان فرق می‌کند و دیگر وارد وادی ادبیات می‌شود. از نظر خودم کار را خوب انجام داده بودم و وقتی ایمیل ادیت ناشر هم آمد دیدم که خوشبختانه اشتباه نکرده‌ام و به جز چند مورد جزئی، نثر را خیلی خوب توصیف کرده بودند.

 

-ممکن است نوع اثر هم در این ماجرا تاثیر داشته باشد؟ مثلا اینکه در ژانر علمی_تخیلی چندان با ادبیاتی روبه‌رو نیستیم که بازی‌های کلامی داشته باشد یا جملاتی که بخواهند خیلی پیچیدگی معنایی در پیوند با ادبیات فارسی داشته باشند.

ممکن است این هم باشد اما نکته‌ای که باید به آن توجه کنیم این است که امروز در جهان به دنبال ادبیات ژانر هستند. اگر می‌خواهیم جهانی شویم باید کارهای جهانی خلق کنیم. ادبیات امروز ما بیشتر وام‌دار نوعی از ادبیات روشنفکرانه‌ای است که از دهه۳۰-۴۰ در  ایران آغاز شد اما الان در جهان ژانرها هستند که حرف اول را می‌زنند. ادبیات علمی_تخیلی بدون مرز است و رفرنس‌های محلی که عمومیت ندارند نمی‌دهد.

 

 

 

-پس اینکه کار شما به عنوان یک اثر در ژانر علمی_تخیلی پذیرفته شد نشان می‌دهد که ما در ادبیات ژانری قابل مطرح شدن هستیم.

اتفاقا من وقتی این کار را کردم محک خوبی برای خودم بود که می‌خواستم ببینم آثار ما چطور هستند و آیا از آنها عقب هستیم. این تجربه به من نشان داد که اینطور نیست. در ایمیلی که ناشر برای پذیرش کار من فرستاد به نکاتی مثل پرداخت خوب، شخصیت‌پردازی مناسب و روند درست پیشبرد داستان اشاره کرد. این‌ها نشان می‌دهد که کار ما قابلیت عرضه جهانی دارد و مشکلات دیگری هست که باید آنها را حل کنیم.

 

-با این وجود هنوز ادبیات ژانر گمانه‌زن چندان در ایران جا نیفتاده و جدی گرفته نشده. چرا؟

یکی از مشکلاتی که در اینجا وجود دارد این است که تصور می‌کنند این گونه ادبیات برای کودک و نوجوان است درحالیکه اصلا اینطور نیست. اتفاقا بسیاری از این آثار اصلا برای این نوع مخاطب مناسب نیست. ما به کمک این ژانر با آشنازدایی از فضاهای رئال از مفاهیم اساسی و پایه‌ای مثل انسان، عشق، مسائل فلسفی و کیهانی حرف می‌زنیم و گمانه‌زنی می‌کنیم.

حتی خیلی‌ها فکر می‌کنند این ژانر صرفا درباره تکنولوژی است در حالیکه تنها در بعضی گونه‌های آن تکنولوژی آن هم به عنوان بستری برای طرح مسائل مختلف است. تاثیر این خیال‌پردازی و فانتزی‌ها را می‌توانیم در بخش‌های مختلف جامعه مثل فرهنگ، اقتصاد و مذهب ببینیم.

البته در سال‌های اخیر ناشرانی مثل تندیس، ویدا و باژ به طور تخصصی به سمت انتشار کتاب‌های این ژانر آمده‌اند و بعضی از ناشران هم بخشی از کارهایشان را به چاپ این دسته از آثار اختصاص داده‌اند. حتی چند جایزه ایرانی هم مثل نوفه و افسانه‌ها برای بررسی و برگزیده شدن کتاب‌های این حوزه اختصاص داده شده.

 

-چاپ کتاب باران‌زاد در خارج از ایران برای دیده شدن کتاب در فضای داخلی هم موثر بود؟

بله، حتما به دیده شدن و فروش بیشتر کتاب کمک کرد. خوشبختانه جایزه نوفه را برد. و چاپ کتاب در لندن و جایزه نوفه باعث شد به نوعی سر زبان بیفتد. شاید یک دلیلش هم این بود که این کار کاملا مستقل و بدون هیچ رانت یا حمایت خاصی انجام شد و این امیدواری را به نویسندگان مستقل داد که می‌توانند دیده شوند.

البته لازم است این را اضافه کنم که به هرحال تجربه و سابقه کار نوشتن در ماجرا مساله مهمی است. ناشر وقتی می‌خواهد اثر من را قبول کند از من پیشینه‌ای می‌خواهد که ببیند تا به حال چند اثر نوشته‌ام، چقدر تجربه ادبی دارم، کارم در کجاها دیده شده. این را برای آن افراد جوانی می‌گویم که بدون هیچ تجربه‌ای در نوشتن یک کتاب می‌خواهند که اولین اثرشان توسط یک ناشر خارجی پذیرفته و چاپ شود.

 

-شما تا به حال چندین اثر در این ژانر نوشته‌اید. حتی من به این موضوع فکر می‌کردم که شاید چاپ انگلیسی کتاب کاج زدگی شما که موضوعش شیوع یک ویروس بود در این ایام بروز کرونا جلوه و بازتاب گسترده‌تری داشت. چه شد که کتاب باران‌زاد را برای انتشار به زبان انگلیسی انتخاب کردید؟

واقعیت این است که اگر شرایط فرق می‌کرد دوست داشتم کتاب کاج زدگی یا آدم نما را هم ترجمه می کردم. اما این کتاب‌ها قبلا با ناشر ایرانی چاپ شده بودند و همه حقوقشان را واگذار کرده بودم. همین موضوع تجربه‌ای شد که به نویسندگان بگویم که در عقد قرارداد با ناشر همه حقوق کتاب مثل چاپ به زبان‌های دیگر یا چاپ در فرمت الکترونیکی و صوتی را یکجا واگذار نکنید بلکه تک به تک پیش بروید.

 

-و برنامه بعدی شما چیست؟ بازهم در این ژانر می‌نویسید؟

حتما، کتاب بعدی من سندروم ژولیت است که به زودی چاپ می‌شود.

 

  این مقاله را ۲۷ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *