سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

داستان نخ‌نمای تاخت زدن پیتزا با کتاب

داستان نخ‌نمای تاخت زدن پیتزا با کتاب

 

یکی از عمده مسائلی که صنعت نشر ایران در سال‌های اخیر با آن درگیر بوده، مسئله‌ی افزایش قیمت کاغذ و به تبع آن زیاد شدن قیمت کتاب است. با وجودی که تنها ۱۰ تا ۲۰ درصد قیمت یک کتابتحت تأثیر قیمت کاغذ است، باز هم عمده افزایش قیمت این روزهای کتاب را به آن مربوط می‌دانند. در این نوشته ماجرای فراز و فرودهای حدوداً دو ساله‌ی افزایش قیمت کاغذ در ایران نقل شده و سپس از تأثیر افزایش قیمت کتاب بر بازار نشر صحبت شده است.

یکی از عمده مسائلی که صنعت نشر ایران در سال‌های اخیر با آن درگیر بوده، مسئله‌ی افزایش قیمت کاغذ و به تبع آن زیاد شدن قیمت کتاب است. با وجودی که تنها ۱۰ تا ۲۰ درصد قیمت یک کتابتحت تأثیر قیمت کاغذ است، باز هم عمده افزایش قیمت این روزهای کتاب را به آن مربوط می‌دانند. در این نوشته ماجرای فراز و فرودهای حدوداً دو ساله‌ی افزایش قیمت کاغذ در ایران نقل شده و سپس از تأثیر افزایش قیمت کتاب بر بازار نشر صحبت شده است.

 

 

ماجرای قیمت کتاب را از اواسط سال ۱۳۹۷ شروع می‌کنم. روزهایی که قیمت هر بند کاغذ نسبت به سال ۱۳۸۶ افزایشی عجیب و غریب پیدا کرده بود. (قیمت هر بند کاغذ از حدود ۷۰ هزار تومان در سال ۹۶ به  حدود ۲۶۰ هزار تومان در دی‌ماه ۹۷ افزایش پیدا کرد) در همین روزها بود که به گفته‌ی سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس تهران، یک گروه ۱۶ نفره که در زمینه‌ی واردات کاغذ فعالیت می‌کردند، بازداشت شدند.

گفته می‌شد که این افراد بالغ بر ۳۰ هزار تُن کاغذ را با ارز دولتی وارد کرده بودند که هیچ گرمی از این کاغذها در بازار نشر وارد نشده و به صورت آزاد به فروش رسیده بود؛ علاوه بر این، معلوم شد که با مقدار قابل توجهی از ارزهای دولتی اصلاً کاغذی وارد بازار نشده. ارزش این پرونده‌ی پر سروصدا بیش از هزار و۷۰۰ میلیارد تومان تخمین زده شد، خبرش مدتی به‌خصوص در دهان اهالی نشر و کتاب چرخید و سپس روند صعودی قیمت کاغذ مثل دیگر اجناس توی بازار به کار خودش ادامه داد.

هم‌زمان با سی‌و‌دومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، اخبار افزایش هر بند کاغذ تا حدود ۵۰۰ هزارتومان منتشر شد. عده‌ای از ناشران شروع کردند به آماده کردن ذهن خوانندگان و خریداران درمورد افزایش قیمت کتاب به‌خصوص در روزهای بعد از نمایشگاه و به این ترتیب، سیل مشتاقان راه افتادند به سمت خرید کتاب.

در همین روزها بود که اینترنت پر شد از لیست‌های توصیه به خریدی که به هر عشق کتابی می‌گفت: «تا به چاپ بعدی نرسیده بخر!» این لیست‌ها اغلب شامل رمان‌های کلاسیک، کتاب‌های مرجع و پربرگ تخصصی هر رشته و کتاب‌های عکس و تصویری بودند که قرار بود قیمت‌شان با کاغذِ بندی ۵۰۰ هزار تومان سر به فلک بکشد. (به طور مثال قیمت ابله داستایوسکی نشر چشمه که چاپ دهمش در سال ۹۰، ۳۰ هزارتومان بود، در زمستان ۹۶ به ۷۰ هزارتومان رسیده بود و در سال ۹۸ با قیمت ۱۲۰ هزار تومان عرضه شد.)

برای ملموس‌تر شدن این کلیات نگاهی کنید به نمودار قیمت کتاب در آبان‌ماه سه سال اخیر:

 

نمودار قیمت کتاب سال 97 نمودار قیمت کتاب سال 98 نمودار قیمت کتاب سال 96

 

 

اگر میانگین قیمت حوزه‌ی پر مخاطبی مثل «ادبیات» را در نظر بگیریم، باید بگوییم که  قیمت آن در سال ۹۷ نسبت به سال ۹۶،  ۱٫۲ برابر شده، این در حالی است که قیمت کتاب در حوزه‌ی ادبیات در سال ۹۸ نسبت به سال ۹۷، ۱٫۷ برابر است. این تفاوت قیمت وقتی محسوس‌تر می‌شود که قیمت سال ۹۸ همین حوزه را با سال ۹۶ مقایسه کنیم که به عدد ۲٫۱ رسیده؛ یعنی در طول سه سال اخیر، قیمت کتاب ۱۶ هزار تومانی به ۳۴ هزار تومان افزایش پیدا کرده که اکثر بار این افزایش قیمت مربوط به یک سال اخیر است.

با تمام این احوال، هنوز هم افزایش قیمت کتاب با افزایش قیمت هر بند کاغذ که از ۷۰ هزار تومان به نزدیک به ۵۰۰ هزار تومان رسیده نمی‌خواند. به همین دلیل از یکی از ناشران کوچک فعال در بازار نشرمان (نشر خرد سرخ) پرسیدم که قیمت کتاب را چه کسی تعیین می‌کند؟ و علت این تفاوت قیمت میان کاغذ و قیمت نهایی کتاب چیست؟

«قیمت را ظاهراً ناشر تعیین می‌کند اما اینکه چه قیمتی بگذارد هم چندان دست خودش نیست. یعنی فاکتورهای زیادی وجود دارند که باید لحاظ کرد. مثلاً قیمت چاپ و کاغذ شاید مهم‌ترین عامل‌ها باشند اما شرایط بازار را هم باید در نظر گرفت.

مثلاً الان که قیمت کاغذ بالا رفته ما نمی‌توانیم قیمت پشت جلد را هم به همان نسبت بالا ببریم، کتاب ۱۵ هزارتومانی که یک‌باره می‌شود ۳۰ هزار تومان را خواننده نمی‌تواند بخرد. همیشه وقتی قیمت تمام شده‌ی کتاب را حساب می‌کنیم بعدش باید محاسبه کنیم که حالا این کتاب با چه قیمتی فروش می‌رود، هرچند که حاشیه‌ی سود خودمان خیلی خیلی پایین بیاید…»

 

از فراز و فرودهای افزایش قیمت کاغذ و کتاب گفتیم و نگفتیم که تأثیر این افزایش قیمت بر روی بازار نشر چیست؟

جواب این سؤال البته چیزی نیست که با یک نوشته‌ی حدس و گمانی و بدون تحقیق و گذر زمان، مشخص شود اما به هر حال باید در درجه‌ی اول از تأثیر مجزای این اتفاق بر رفتار خریدار و ناشر صحبت کرد، هرچند که رفتار این دو به شدت متأثر از هم باشند.

از آن‌جایی که قدرت خرید خریداران به اندازه‌ی افزایش قیمت کتاب، بالا نرفته، طبعاً باید اقبال عمومی به سمت خرید کتاب کم‌تر شود. کتاب‌های گران‌قیمت‌تر دیرتر و به‌سختی فروش خواهند رفت و همان‌طور که این مدت از مترجم‌ها و نویسنده‌ها شنیده‌ایم، تمایل ناشران هم به سمت چاپ کردن کتاب‌های کم‌حجم‌تر و ارزان‌تر است.

در توییتر می‌خواندم که صاحب اکانتی اهل کتاب (مانا روانبد) از دوستانش پرسیده بود که به نظرشان کدام کتاب در حال حاضر ارزشش را دارد که او با استفاده از طرح تخفیف پاییزی خریداری‌اش کند؟ عده‌ای پترزبورگ را پیشنهاد داده بودند و کسانی هم زبان زنده‌ی منوچهر انور را. تصورش هم عجیب است. امسال با طرح تخفیف فصلی فقط می‌شود یکی دو کتاب خرید!

هم‌زمان با افزایش قیمت کتاب، عده‌ای هم در شبکه‌های اجتماعی ابراز امیدواری می‌کنند که دست ناشران کم‌تر حرفه‌ای از بازار نشر کتاب کوتاه خواهد شد و یا ناشرانی که تا دیروز به راحتی هر محتوایی را منتشر می‌کردند، ممکن است در پی سبک سنگین‌کردن‌های بیش‌تر، کتاب‌های بهتری را برای انتشار انتخاب کنند و در مجموع گزیده‌تر عمل کنند. آیا واقعاً چنین است؟

آمارها نشان می‌دهند که در مجموع تیراژ انتشار کتاب نسبت به سال‌های گذشته کاهش داشته اما اینکه کدام ناشرها از بازار حذف شده‌اند، وضعیت نشرهای بزرگ و صاحب سرمایه نسبت به دو سه سال اخیر چطور است و معیارهای انتخاب کتاب مناسب چاپ به جز قیمت و تعداد صفحات تحت تأثیر چه عواملی قرار گرفته، نامشخص است.

 

دورتر بایستیم. افزایش قیمت کاغذ و کتاب بخشی است از ماجرای بزرگ‌تر تحریم‌ها، فسادهای اقتصادی، تورم و گرانی‌های همه‌جانبه‌ای که از اواخر سال ۱۳۹۶ شروع شد، کل بزرگی که بدیهی به نظر می‌رسد اما اهالی نشر و کتاب گاهی فراموشش می‌کنند. فراموشی از این جهت است که هنوز می‌شنویم که عده‌ای می‌گویند: «پول فلان کتاب اندازه‌ی خوردن یک بار پیتزا است.» راستش را بخواهید، این گزاره به نظرم زیادی نخ‌نما شده و کار نمی‌کند.

اینکه انتظار داشته باشیم کسی یک بار خوردن پیتزا که می‌تواند کاری نه تفریحی که از سر رفع گرسنگی باشد را با مطالعه تاخت بزند کمی عجیب است. شرایط اقتصادی یک خانواده اگر در وضعیت مطلوبی نیست، این ناتوانی در خرید و یا عدم تمایل به آن، به جز حوزه‌ی کتاب در حوزه‌های دیگری هم شروع شده.

در شرایط موجود شاید بهترین کار این باشد که ناشران در اقدامی خودخواسته و برنامه‌ریزی شده کتاب‌های جیبی ارزان بیش‌تری تولید کنند، توصیه به مطالعه و عادت به خرید کتاب اتفاقی نیست که بشود با این گزاره‌های نخ‌نما کسی را به آن ترغیب کرد. بگذریم از اینکه باید بعد از افزایش سه برابری قیمت بنزین در روزهای اخیر، منتظر ادامه‌ی این داستان پر فراز و فرود باشیم.

داستان نخ‌نمای تاخت زدن پیتزا با کتاب

  این مقاله را ۸۵ نفر پسندیده اند

یک دیدگاه در “داستان نخ‌نمای تاخت زدن پیتزا با کتاب

  1. سیاوش می گوید:

    با سلام و احترام
    ضمن تشکر – باید این نکته هم یاد آور شد ، در سالهای گذشته اگر از تغییرت قیمت کتاب نیر عبور کنیم ، از منظر دیگری نیز باید این موضوع را نگاه کرد. کاهش سرانه در آمد و افزایش نابرابر قیمتها دلایلی است که در هر اجتماعی ممکن است باعث کاهش اقبال عمومی به یک سری نیازها شود . لیکن نکته اینجاست در جامعه ما به دلایلی مشخص نیاز به مطالعه وکسب دانش برای زندگی بهتر جای خود را به ارزش های دیگری داده است. در کشورهای مترقی تر هم کتاب با قیمت پایینی عرضه نمیشود .ولی بعنوان یک نیاز در ذهن افراد نهادینه شده و خرید مطالعه نیز به مانند سایر نیازمندیها اط سوی افراد جامعه طلب میشود. به عبارتی کتابخوانی و کسب دانش کارکرد های حسنه خود را از دست داده و تبدیل به یک ژست علمی شده است . با نکگاهی نگاهی به قفسه کتابهای ناخوانده مدیران و …. میتوان این موضوع را متوجه شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *