تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
این مقاله را ۳ نفر پسندیده اند
سالها کتاب «سرطان امپراتور بیماریها» در قفسه کتابهای من بود. یکی از دوستانم که به مباحث سلامت و سبک زندگی علاقه بسیار داشت این کتاب را به من هدیه کرده بود. اما من حوصله خواندن کتابی نسبتا پرحجم با ظاهری غیردوستانه در مورد چیزی خشن و وحشی مثل بیماری سرطان را نداشتم؛ روزگار به اندازه کافی سخت میگذرد دیگر چرا خودمان را بیشتر از این درگیر غصه کنیم؟… خلاصه سالها گذشت هر هفته یک شهاب سنگی، صاعقهای چیزی به ما برخورد میکرد و ما باز با سرسختی از شاخ و برگ زندگیمان میزدیم و زرهای از پوست کرگدن میپوشیدیم و خود گاوروی به سر میگذاشتیم و با سرعت لاکپشت پیش میرفتیم که یک روز دوستی جرثقیلش را آورد و مرا با آن به مطلب پزشک برد. دیداری که خیلی وقت بود به تاخیر افتاده بود. نتیجه آزمایشها و تصویربرداریها خبر خوبی نداشت. سرطان… خدا آن دوست و جرثقیلش را برای اقدام بهموقع قرین خیر کند؛ که اگر او نبود ممکن بود من خیلی دیرتر از بیماری مطلع می شدم و بیماری خیلی پیشرفت میکرد. خلاصه با شروع دوره درمان، کتاب «سرطان امپراتور بیماریها» را به دست گرفتم از خواندنش بسیار شگفتزده و خوشحال شدم. به میزان کافی خوشخوان، ساده و دارای جزئیات کافی است. با خود گفتم ااااییییی عزیزم چند سال بود داشتی توی قفسه خاک میخوردی؟ کتاب به تاریخچه شناخت و درمان سرطان از ازامنه باستان تا سال 2009 میپردازد و نویسنده چیرهدست آن، دکتر سیدهارتا موکرجی، با تالیف کتابهای پزشکی-سلولی به زبان همهفهم شهرت زیادی دارد. (در نظر دارم کتاب «آواز سلولها»ی این نویسنده که نشر نو منتشر کرده است را تحلیل کنم.) کتاب ساختاری تقریبا روایی دارد و تاریخچه را در 6 بخش و 472 صفحه بیان میکند. بخشهایی که خود به فصلهای متعددی تقسیم میشوند. با یک نگاه به نام بخشها چیز ویژهای دستگیرمان نمیشود. نه میفهمیم کتاب چگونه پیش میرود و نه از محتوای علمی آن چیزی به ما میگوید. اما اسم فصلها چطور است؟ چندتای اول را میخوانم: عفونت خون هیولای خونریزتر از گیوتین مبارزهطلبی فاربر بیماری پنهان آنکوس … اسم فصلها هم چیز زیادی برای ما روشن نمیکند. یک چیزی ترسناک و مبهم که خیلی اطلاعات ویژهای نمیدهد. شاید برای همین مبهم بودن فهرست خیلیها از انتخاب این کتاب برای مطالعه منصرف شده باشند. اصلا چرا باید یک کتاب درمورد بیماری خواند؟ چه اثری روی زندگی ما دارد؟ قبل از مطالعه کتاب دانش من در مورد بیماری سرطان بسیار کلی و کم بود. از مراحل درمان و داروها و روشها چیز زیادی سر در نمیآوردم. در زمان مراجعه به پزشک گیج و سرگردان بودم هر چیزی به نظرم میرسید، میگفتم. نمیتوانستم اهمیت هر یک از مراحل درمانی علائم و نشانههای بیماری را درک کنم و خود را در وقت محدودی که پزشک متخصص برای ویزیت من تخصیص داده بود بگنجانم. تحت فشار عصبی زیادی بودم. شاید همین باعث شد که علیرغم ظاهر ترسناک و مبهم کتاب را بردارم. چیزی که کتاب برای ما آشکار میکند این است که چقدر درمان این بیماری متاخر است و در چند سال اخیر -مثلا 20 سال اخیر- تا چه حد یافتههای جدید چهره سرطان را برای ما تغییر داده است. این مهم البته بدون زحمات گروه مترجمان و ویراستاران کتاب ممکن نمیبود کسانی که چندین تخصص را با هم و کنار هم فراهم آوردهاند که علیرغم تخصصی بودن مباحث، ساده باشند و علیرغم خشن و وحشی بودن موضوع، کتابی شیرین به ما ارزانی داشتهاند. جلد کتاب چنگی به دل نمیزند و با وجود استفاده از مقوای UV خورده، بر زیبایی آن چیزی اضافه نشده است و کاغذهای استفاده شده برای کتاب (لااقل این نسخه که در اختیار من هست) از نوع سبک نیستند و با توجه به 476 صفحه میتوان گفت خواندن کتاب را برای مخاطب سخت میکند. اما سرجمع باید به خانه زیستشناسی (ناشر) برای انتخاب، ترجمه و عرضه این کتاب با کیفیت بالایش تبریک گفت و از زحمات کشیده شده تشکر کرد. ای کاش شاهد کتابهایی از نوع “علم برای عموم” بیشتری با کیفیت ترجمه و ویراستاری همچون این کتاب در جامعه باشیم. به همه دوستانی که در تولید و عرصه این کتاب با بازار کتابهای به زبان فارسی نقشی ایفا کردهاند از طرف وینش دست مریزاد میگوییم. تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
نگاهی به کتاب «سرطان امپراتور بیماریها»
پیشنهاد مطالعه: معرفی کتاب مهردرمانی




