اولیتسکایا، صدایی از روسیه
وقتی به ادبیات روسیه فکر میکنیم بلافاصله غولهای بزرگ قرن نوزدهمی روس در نظرمان مجسم میشوند. گوگول و داستایوفسکی و تولستوی و چخوف و دهها نام دیگر. شاید هم نویسندگان بزرگ نیمهی قرن بیستم مثل پاسترناک و سولژنیتسین. اما امروز در ادبیات روسیه چه خبر است؟ به نظر میرسد امروزیها زیر سایه دیروزیها فرصت دیده شدن نیافتهاند. اما روسیه هیچگاه خالی از نویسندگان نبوده است و لودمیلا اولیتسکایا نویسنده زن 78 ساله از مشهورترین نامهای ادبیات امروز روسیه است.
وقتی به ادبیات روسیه فکر میکنیم بلافاصله غولهای بزرگ قرن نوزدهمی روس در نظرمان مجسم میشوند. گوگول و داستایوفسکی و تولستوی و چخوف و دهها نام دیگر. شاید هم نویسندگان بزرگ نیمهی قرن بیستم مثل پاسترناک و سولژنیتسین. اما امروز در ادبیات روسیه چه خبر است؟ به نظر میرسد امروزیها زیر سایه دیروزیها فرصت دیده شدن نیافتهاند. اما روسیه هیچگاه خالی از نویسندگان نبوده است و لودمیلا اولیتسکایا نویسنده زن 78 ساله از مشهورترین نامهای ادبیات امروز روسیه است.
لودمیلا اولیتسکایا در سال 1943 در روسیه به دنیا آمده است. در آخرین سالهای جنگ جهانی دوم. در دانشگاه ژنتیک خوانده است اما همزمان در تئاتر و نمایشنامهنویسی هم فعال بوده است. نخستین آثار چاپشدهاش به حوالی سال 1990 برمیگردد. خیلی دیر نویسنده شده است اما در این سی سالی که آثار او یکی بعد از دیگری چاپ شدهاند جوایز ادبی زیادی در دنیا گرفته و مثل بقیه نویسندگان جهان اسلاو همیشه مورد پرسشهای سیاسی هم قرار گرفته است.
مثل خانم نویسنده همسنوسالش در همسایه شرقی روسیه، سوتلانا الکسیویچ اهل بلاروس، و مثل همتای دیگرشان در لهستان همسایه شرقی بلاروس یعنی اولگا توکارچوک. آیا توجه دنیای غرب به این خانمهای نویسنده و مخالف سیاسی دنیای اسلاو، جوایز ادبی که میگیرند یا مثل اولیتسکایا اسمشان برای گرفتن آن همیشه مطرح است، توجهی سیاسی است؟ در مورد این نویسندهها این اتهام همواره وجود داشته اما خوشبختانه آثارشان هم موجود است.
سال گذشته انتشار کتاب The Funeral Party که در ایران یلدا بیدختینژاد آن را به نام «تدفین پارتی» به فارسی برگرداند، توجهی به آثار لودمیلا اولیتسکایا برانگیخت. پیش از این مجموعه داستان «زیبا» هم از او به ترجمه مهناز صدری منتشر شده بود. گفتنی است که کارهای اولیتسکایا به انگلیسی هم به طور کامل ترجمه نشدهاند و به گواه مقالهی ویتسا میلر فقط 5 کتاب او به انگلیسی ترجمه شده است.
همین مقالهی ویتسا میلر را ما در سایت وینش ترجمه کردیم. مقالهای که اطلاعات خوبی درباره ارزش آثار اولیتسکایا دربردارد. نویسنده معتقد است اولیتسکایا در مناسبترین زمان ممکن، به عنوان یک نویسنده ظهور کرد. پروسترویکا (بازسازیها و اصلاحات گورباچف) راه او را برای رسیدن به قلهی المپ ادبی هموار کرد. او مینویسد: «اگر میخواستم نام اولیتسکایا را بر روی نقشهی ادبیات جهان حک کنم، رمانهای قدیمیاش را همردیف کارهای آلیس مونرو قرار میدادم. رمانهای جدیدترش را هم در کنار آثار جان ماکسول کوتسی طبقهبندی میکردم»
اولیتسکایا، از روسیه برای همهی دنیا
در این پرونده میتوانید نقدومعرفی رمان مشهور او «تدفینپارتی» را بخوانید. اولیتسکایا زمانی دراز بین نیویورک و مسکو در رفت و آمد بوده و این رمانش بین جامعه هنرمندان مهاجر روس در نیویورک میگذرد. تدفین پارتی داستانی است در شرح مهاجرت و قطع ریشهها!
روسها در غربت دوام نمیآورند
مجموعه داستان «زیبا» هم شامل 13 داستان کوتاه و بسیار کوتاه اولیتسکایا است که فضایی مشابه دارند. داستانهای این مجموعه داستانهایی ساده، با طنزی ملیح، از مردمانی هستند که در اوج بدبختی یا در اوج روزمرگی در نهایت سرنوشتشان را با نوعی خوشبینی میپذیرند و حتی به فال نیک میگیرند.
بدبختی من، پیغامی از طرف خدا بود
منتظر ترجمه آثار بیشتری از اولیتسکایا میمانیم. هردوی این کتابها از روسی ترجمه شدهاند و با این مترجمان میتوانیم منتظر ترجمههای انگلیسی این آثار هم نمانیم.