سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

روز: 21 اردیبهشت 1400

شعر ‌سهره‌ منصور اوجی

‌سهره‌ای پرید

پیکر منصور اوجی دوشنبه 20 اردیبهشت ماه در خاک شهرش شیراز در خاک سرد آرام گرفت. پایانی بر زندگی هشتادوچهارساله‌ی شاعر.
اوجی تمام تلاش خود را کرد تا شبیه خودش باشد، شبیه زندگی‌اش و شبیه تنهایی‌اش، شبیه آن‌چه می‌اندیشد و آن‌طور که نفس می‌کشد؛ و باید اعتراف کرد که چنین هم بود، خوب یا بد، زشت یا زیبا. همان‌طور که خودش نیز در مصاحبه‌ای گفته بود که می‌خواهد اثر انگشت خودش را داشته باشد.

همینگوی

توصیه‌های ارنست همینگوی به نویسندگان جوان

یکی از راه‌های آموزش داستان‌نویسی مراجعه به گفته‌های نویسندگان بزرگ است. گرچه ممکن است بعضی از این نویسندگان بزرگ، معلم‌های بزرگی نباشند. همینگوی ولی از آن‌ها بود که توصیه‌هایش برای نویسندگان جوان همیشه راهگشا بوده. او معتقد است یک نویسنده‌ی جوان باید تا می‌تواند همه چیز بخواند، مشاهده‌گر دقیق دنیای اطرافش باشد، از پیشرفت نکردن کار نترسد، شخصیت‌هایش را داوری نکند و موقع نوشتن وقتی کار روزانه را متوقف کند که در اوج است و هنوز ایده دارد.

اولیتسکایا

اولیتسکایا، صدایی از روسیه

وقتی به ادبیات روسیه فکر می‌کنیم بلافاصله غول‌های بزرگ قرن نوزدهمی روس در نظرمان مجسم می‌شوند. گوگول و داستایوفسکی و تولستوی و چخوف و ده‌ها نام دیگر. شاید هم نویسندگان بزرگ نیمه‌ی قرن بیستم مثل پاسترناک و سولژنیتسین. اما امروز در ادبیات روسیه چه خبر است؟ به نظر می‌رسد امروزی‌ها زیر سایه دیروزی‌ها فرصت دیده شدن نیافته‌اند. اما روسیه هیچ‌گاه خالی از نویسندگان نبوده است و لودمیلا اولیتسکایا نویسنده زن 78 ساله از مشهورترین نام‌های ادبیات امروز روسیه است.

گروه سنی

چرا گروه سنی؟

با ابتدای کار وینش، پیوسته از سوی فعالان حوزه کودک با این پرسش روبه‌رو بودیم:«چرا گروه سنی کتاب‌های کودک و نوجوان را مشخص نمی‌کنید؟ این کار برای انتخاب کتابِ کودکان و نوجوانان بسیار کلیدی است.

زیبا از طرف خدا

بدبختی من، پیغامی از طرف خدا بود

«زیبا» مجموعه‌ای است از داستان‌های کوتاه (و بعضاً خیلی کوتاه) لودمیلا اولیتسکایا نویسنده 78 ساله روس که سال 1393 چاپ اول آن به فارسی درآمده است. این اولین اثر ترجمه‌شده اولتیسکایا به فارسی است و داستان‌های این مجموعه داستان‌هایی ساده، با طنزی ملیح، از مردمانی هستند که در اوج بدبختی یا در اوج روزمرگی در نهایت سرنوشت‌شان را با نوعی خوشبینی می‌پذیرند و حتی به فال نیک می‌گیرند.