ارباب حلقهها: داستانی که زنده است
یاران حلقه (جلد ۱ از ارباب حلقهها)
نویسنده: جی. آر. آر. تالکین
مترجم: رضا علیزاده
ناشر: روزنه
تعداد صفحات: ۸۰۴
شابک: ۹۶۴۳۳۴۱۱۶۱
Quenuvalye i lamber Eldareva?
یک سئوال حوصلهسربر است، میدانم، و مطمئنم که مردم هم همیشه خدا همین را از شما میپرسند. معنای آن البته این است: «آیا میتوانی به زبان الفها صحبت کنی؟» و اگر به دلایل غیرقابلبخششی زبان الفی شما نم کشیده باشد، تا 19 دسامبر (2001، منظور اکران اولین فیلم ارباب حلقههاست) فرصت دارید تا آن را احیا کنید. این فیلم مدتها پیش قرار بود ساخته شود.
در سال 1978 یک نسخه انیمیشن به شدت بیسروته به روی پرده آمد اما این قلعهی داستانی عادت دارد مهاجمانش را قلع و قمع کند. «ارباب حلقهها» داستان هابیتهاست. موجودات کوچک و صلحطلبی که قدشان تا کمر انسانها میرسد.
داستان درباره سفری است که فرودو بگینز و همراهان هابیت او از شایر، جایی که در آن زندگی بیعیب و نقصی داشتهاند شروع میکنند و به سمت سرزمین موردور (Mordor) در شرق دوردست میروند؛ جایی که فرودو باید حلقهای با قدرتی وصفنشدنی را در دهانه کوه نابودی (Mount Doom) بیندازد. همه چیز در کتاب آنقدر زمینی و اصیل به نظر میرسد و آنقدر پر از شخصیتها و چشماندازهای بهیادماندنی است که انتظار داری کارگردانها مشتاقانه به سراغش بروند، اما با این وجود چیزی -عنصر اسرارآمیز خرد یا جادو- از دست رفته است.
حالا میدانیم که آن عنصر چیست: سیصد میلیون دلار. این چند میلیون ناقابل، مبلغی بود که به کارگردان، پیتر جکسون داده شده بود تا با آن تفریح کند؛ یک معامله مسرتبخش، با در نظر گرفتن این نکته که برخلاف بیلبو بگینز، عموی فرودو و قهرمان «هابیت»، سلف ارباب حلقهها، جکسون مجبور نبود دزدکی از پشت یک اژدها رد شود تا دستش را به طلاهای غارت شده برساند.
به نظر میرسد حجم زیادی از این بودجه صرف بازسازی سرزمین میانه شده باشد، یعنی جایی که داستان در آن اتفاق میافتد. کسانی که در مورد سیصد میلیون دلاری که میشد با آن یک کشور کوچک خرید شکایت میکنند کاملاً حق دارند، اما این موضوع فقط اثبات میکند که (ساختن) این فیلم میتواند چه معامله ارزانی باشد. جکسون خودش یک کشور نمیخرد، بلکه دارد برایمان دنیایی را میسازد.
فیلم هم مثل اصل رمانهای جی.آر.تالکین، در سه قسمت نمایش داده میشود. بعد از «یاران حلقه»، مجبور خواهیم شد تا دوازده ماه برای «دو برج» صبر کنیم -مدتی همراه با خردهگیری، که با توجه به عنوان فیلم چیز خوبی است. بلاخره، در پایان سال 2003، جوشنهایمان را به تن میکنیم و برای استقبال از «بازگشت پادشاه» بلند میشویم. کسی نمیتواند حدس بزند که آیا تماشاگران مجذوب داستان خواهند ماند یا بعد از گذشت دو سال، به جمع کوچک عشق هابیتی تحلیل میروند که با حال دمغ برای تماشای فیلم زیر باران صف میکشند.
تنها کاری که جکسون میتواند بکند این است که از خود تالکین عبرت بگیرد. وقتی «یاران حلقه» در سال 1945 منتشر شد، ناشر تالکین، Allen & Unwin برای فروش سه هزار و پانصد نسخه از کتاب ریسک کرد. برای «دو برج» تعداد چاپ را به سه هزار و دویست و پنجاه، و سال بعد برای «بازگشت پادشاه» به سه هزار کاهش داد. چنین برآوردی کمی محتاطانه به نظر میرسید. تا پایان سال 1968، تعداد خوانندگان این سهگانه حدود پنجاه میلیون تصور میشد.
و بنابراین، بار دیگر وارد قلمرو عجیب و غریب سرزمین میانه میشویم. در دو سال آینده مورد هجوم موجودات نامتعارفی قرار خواهیم گرفت که بسیاری از ما دربارهشان خواندهایم اما تعداد کمی تجسمشان را به چشم خواهند دید. بلند قامت یا کوتوله، گستاخ یا حیلهگر، بیمو یا پشمالو، وراج یا گنگ، ترسو یا شجاع، انسانی اطمیناندهنده یا در نیمهراه باتلاق: شکی وجود ندارد که طرفداران تالکین گروه بامزهای هستند.
این را میدانم، چون خودم هم یکی از آنها بودم. من هم همین تجربه را داشتهام، همان کار را کردهام، کتاب ارباب حلقهها را خواندم و دیوانه شدم. اولین بار «ارباب حلقهها» را در سن یازده یا دوازده سالگی شروع کردم؛ دقیقتر بگویم، آن را در یازده سالگی شروع کردم و در دوازده سالگی تمام کردم. کتابی نبود که مثل هر کتاب دیگری بخوانی، بلکه کتابی بود که برایت اتفاق میافتاد: بخشی کنده شده از زندگیات.
بر این مبنا، اندازه هیولا مهم است. فروش تالکین تا سال 1965 محدود ماند. تا زمانی که سه بخش بههمچسبیده رمان در آمریکا به شکل یک جلد شومیز غیرمجاز منتشر شد؛ پنج ماه بعد، یک نسخه رسمی از کتاب به کتابفروشیها راه یافت و پس از آن فروشاش به شدت افزایش یافت و دیگر پایین نیامد. نسخه تک جلدی خودش یک چالش بود؛ حتی قبل از این که داستان شروع شود هیجان آن آدم را میگرفت.
صفحه عنوان را که ورق میزدی، در صفحه بعد از آن به جز یک شعر هشت خطی، چیزی نبود. یک دو بیتیاش که مستقیماً تا مغز استخوانتان فرو میرفت:
حلقهای است از برای حکم راندن، حلقهای است از برای یافتن،
حلقهای است از برای آوردن، و در تاریکی به هم پیوستن.
حتی در همان زمان، حسی سینمایی در آن کلمات جریان داشت؛ آنها من را یاد ضربات طبلی میانداختند که منادی حضور شورانگیز کینگ کونگ بود. امسال که «ارباب حلقهها» در سینماها اکران شد، شنیدن دوباره این سطور آهنگین برایم شگفتآور نبود. در شش سطر دیگر، نویسنده ما را دقیقاً جایی میبرد که میخواست. حتی دو صفحه بعد در پیشگفتار هم آن هیجان مهیب ادامه داشت.
#تالکین در معرفی ویراست دوم کتاب ارباب حلقهها، که آمیزهای از فروتنی و عظمت بود و از روند رشدی فراتر از تصورات او حکایت داشت، نوشت: «این قصه با نقل کردن قد کشید»، انگار که داستانی که قرار بود بخوانیم حیات خودش را دارا بود.
هزار و هفتاد و هفت صفحه. این عدد خودش به یک طلسم میماند (تالکین خودش همه کتابها را دو انگشتی تایپ کرده بود). تا آن موقع تصور من از یک کتاب بزرگ، چارلی و کارخانه شکلات سازی بود و حتی آنجا هم در چنگ اومپا لومپاها گرفتار شده بودم. پس برای زدن این سنگ بزرگ چه غلطی میخواستم بکنم؟ یک جواب، کتاب «هابیت» بود که من و دوستانم در یک برنامه آموزشی خواندیم. چنانکه میتوانستیم بیلبو را تا لانه اژدها دنبال کنیم و از سئوال و جوابهای گالوم لجنآلود فرار کنیم («در جیبهای خود چه دارد؟»).
مثل کوهنوردانی که قبل از عزیمت به نپال تپههای محلیشان را فتح میکنند، برای پیادهروی طولانیتر آماده بودیم. آنچه که خواننده جستجوگر کتاب ارباب حلقهها به محض غرق شدن در آن متوجه میشود و آنچه که هفتهها یا ماهها بعد در حال مرور کتاب کامل خوانده شده مایه افتخار او میشود این حقیقت است که کتابی که در مورد یک جستجوست، خودش هم یک جستجوست.
از طریق این کتاب مبارزه میکنی، گرچه شانس چندانی نداری، از خودت در برابر کولاک گیجکننده اسطورهشناسی دفاع میکنی، و در حالی که انبوهی از دیالوگهای مبهم سعی میکنند تو را به منجلاب بکشند محکم میایستی و موفق میشوی.
اگر در کودکی به این کتاب بربخوری، قطورترین کتابی خواهد بود که تا به حال خواندهای و برای بسیاری از بزرگسالان هم این جایگاه طلسم شده حفظ خواهد شد. قصه با نقل کردن قد کشید، اما مهمتر از همه این است که خواننده هنگام خواندنش رشد میکند. انگار که موضوع این منشا قدرت تالکین است و عجیبتر و تاثیرگذارتر از آنی است که خودش میتوانست پیشبینی کند.
متحیرم که او در در جیبهای خود چه داشت. تالکین معتقد بود که میتواند قالب حماسی را در شرایط مدرن بازتولید کند. رسالتی برای بهروز کردن واژگان حماسی وجود نداشت. به همین دلیل، هم تمسخر و هم شگفتی خیرهکنندهای که کار خطیر او به دنبال داشت کاری نبود که هر کسی بتواند انجامش دهد.
بنابراین، بهرغم بهترین پیشداوریمان، وارد دنیای فیلم میشویم و دنیای بیرون را با دنیایی پرجنب و جوشتر و خطیرتر جایگزین میکنیم، همان دنیایی که تالکین در کتاب ارباب حلقهها به ما آموخت تا برگزینیم.
برای خواندن نسخه کامل این مقاله در نیویورکر میتوانید اینجا را کلیک کنید.
برای مطالعه بهترین رمانهای فانتزی و جادوگری به لینک مراجعه کنید.
کتاب های بکار رفته در این مقاله
دو برج (جلد ۲ از ارباب حلقهها)
نویسنده: جی. آر. آر. تالکین
مترجم: رضا علیزاده
ناشر: روزنه
تعداد صفحات: ۶۸۴
شابک: ۹۶۴۳۳۴۱۷۳۹
بازگشت شاه (جلد ۳ از ارباب حلقهها)
نویسنده: جی. آر. آر. تالکین
مترجم: رضا علیزاده
ناشر: روزنه
تعداد صفحات: ۵۵۸
شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۳۴۱۷۳۲