آیا شاهد نوزایی کتاب کاغذی هستیم؟
کتاب دیجیتال یک شیء نیست و حجم ندارد. این امر قاعدتاً باید به سود کتاب دیجیتال باشد، چون جا نمیگیرد و لازم نیست بخشی از خانه یا محل کارمان را اشغال کند. اما انگار ما دوست داریم این اتفاق بیافتد. کتابهایمان، مثل باقی اشیای دوستداشتنیمان، جلوی چشممان باشند. بتوانیم تو دستمان بگیریمشان و نگاهشان کنیم. یا هدیه بدهیم. یا با بچههایمان تماشاشان کنیم.
کتاب دیجیتال یک شیء نیست و حجم ندارد. این امر قاعدتاً باید به سود کتاب دیجیتال باشد، چون جا نمیگیرد و لازم نیست بخشی از خانه یا محل کارمان را اشغال کند. اما انگار ما دوست داریم این اتفاق بیافتد. کتابهایمان، مثل باقی اشیای دوستداشتنیمان، جلوی چشممان باشند. بتوانیم تو دستمان بگیریمشان و نگاهشان کنیم. یا هدیه بدهیم. یا با بچههایمان تماشاشان کنیم.
یکی دو سال است در محافل صنعت نشر در دنیا و در مطبوعات معتبر صحبت بر سر این است که آمار فروش کتاب الکترونیک رو به کاهش نهاده است (نگاه کنید به آمار) و بیشتر مردم هنوز کتاب کاغذی را به کتاب الکترونیک ترجیح میدهند. گفته میشد که این علاقهی به کتاب چاپی که ناشی از نوستالژی نسلهایی است که از کودکی به کتاب چاپی عادت کردهاند و رنگ و بوی این نوع کتاب برای آنها آمیخته است به خاطرات بهترین کتابهای که در نوجوانی و جوانی خواندهاند، اما حالا معلوم میشود نسلی که در عصر دیجیتال هم بزرگ شده کاملاً به کتاب دیجیتال خو نمیگیرد.
آمار به کنار، این امر دلایلی دارد که هر کتابخوانی که خواندن دیجیتال را تجربه کرده است، میتواند درک کند. کافی است به تلاشهای خود برای جایگزینی کتاب دیجیتال به جای کتاب چاپی رجوع کنیم و این تجربه را زیر ذرهبین بگذاریم تا دلایل رونق و افول کتاب دیجیتال آشکار شود:
خواندن کتاب کاغذی آسانتر است
شاید عجیب به نظر برسد اما برای خیلیها این طور است. برای خواندن کتاب دیجیتال نیازی به هیچ دستگاهی نیست. کافی است کتاب را باز کنی و بخوانی. بعد هر جا خسته شدی یا کار دیگری داری، کتاب را ببندی فقط کاغذی بگذاری لای کتاب تا جایی که خواندهای بگذاری و یا صفحه را تا بزنی (توصیه نمیشود).
بیشتر کتابها هم اندازهای هستند که میشود در کیف گذاشتشان. پس میتوان آن را در جاهای عمومی مثل مترو هم خواند (نگاه کنید به کتابخوانی در مترو). اما برای خواندن کتاب دیجیتال همیشه به وسیلهای، دستگاهی، نیاز دارید. دستگاه را باید روشن و خاموش کنید. باطریاش ممکن است تمام شود.
موبایلمان هم که همیشه روشن است، برای خواندن کتاب قدری کوچک است. برای خواندن بیشتر کتابها به نرمافزار خاصی نیاز هست. فرمت کتاب دیجیتال هم مهم است. نرمافزارها و فرمتها نیاز به اندکی آموزش دارند. با هر نرمافزاری هر فرمتی را نمیشود خواند.
میتوان پاسخ داد که خواننده هم به مرور زمان به اینها عادت میکند و هم اینکه اینها بهتر و به اصطلاح user-friendlyتر میشوند. واقعیت این است که در این چند دهه پیشرفتها در این زمینه اندک بوده است.
این امر تا حدودی هم به این دلیل است که توزیع کتاب دیجیتال پیچیدهتر از توزیع کتاب کاغذی است. هر ناشر و هر فروشندهای میخواهد در ازای دریافت پول یک نسخه از کتاب، فقط یک نسخه (یا چند نسخهی معدود) از کتاب را در اختیار خریدار بگذارد.
از اینجاست محدودیتهایی در تکثیر فایلها و یا محدود کردن خواننده به استفاده از یک فرمت و یا پسورد یا دستگاه معین؛ که شدنی است اما موضوع را پیچیده میسازد. حتی خرید کتاب دیجیتال هم به همین دلایل دشوارتر از خرید کتاب کاغذی است.
کتاب دیجیتال یک شیء نیست و حجم ندارد
این امر قاعدتاً باید به سود کتاب دیجیتال باشد، چون جا نمیگیرد و لازم نیست بخشی از خانه یا محل کارمان را اشغال کند. اما انگار ما دوست داریم این اتفاق بیافتد. کتابهایمان، مثل باقی اشیای دوستداشتنیمان، جلوی چشممان باشند. بتوانیم تو دستمان بگیریمشان و نگاهشان کنیم. یا هدیه بدهیم. یا با بچههایمان تماشاشان کنیم و بچهها را به خواندن آنها علاقهمند کنیم. برای همین هم هست که دوست داریم کتابهای به عنوان اشیا زیباتر باشند.
ناشران هم در سالهای اخیر توجه بیشتری به زیبایی کتاب از نظر طرح جلد، صفحهآرایی، انتخاب کاغذ و غیره میکنند. کتاب کاغذی فارغ از محتوای کلامی توی آن یک شیء هنری هم هست (یا میتواند باشد) و از این منظر کتاب دیجیتال که وجود ملموس ندارد نمیتواند با آن رقابت کند.
نوشتن روی کتاب کاغذی آسانتر است
به نظر میآید این موضوع چندان مهمی نباشد، بخصوص که به کتابهای دیجیتال هم میتوان یادداشتهایی افزود. ولی افزودن این یادداشتها به تنوع و به آسانی یادداشت کردن در حاشیههای کتاب کاغذی نیست. روی کاغذ تنوع حروف و خط کشیدنهای زیر جملات و فلش زدن و علامت تعجب و … بسیار آسانتر است.
گفتنی است که این مشکلات برای برخی از انواع کتاب برجستهتر است. مثلاً کتابهای مصور بزرگ با عکسها و صفحهآرایی هنری نفیس قطعاً بیشتر به عنوان شیء هنری تلقی میشوند. کتابهایی که به عنوان coffee table شناخته میشوند و قرار است روی میز باشند تا مهمانها تورقشان کنند نیز همین طور. در عوض کتابهای درسی و برخی کتابهای مرجع، کلاً کتابهایی که موقع کار بهشان رجوع میکنیم و تکهی کوچکی از آنها را میخوانیم، در شکل دیجیتال راحتتر جواب میدهند.
البته تصور نشود هدف یک جور دفاع متعصبانه و گذشتهگرایانه از کتاب کاغذی است. اینها کوششی است برای فهمیدن این که دلیل درست در نیامدن پیشگوییهای شاید عجولانه دربارهی مرگ عنقریب کتاب کاغذی چرا درست در نیامده است. به هر رو آشکار است که کتاب دیجیتال مزایای مهمی دارد. همین جا نگرفتن آن را دست کم نگیرید. زمانی در مقالهای نوشتم که با آمدن کتاب دیجیتال کتاب از قید بندگی کاغذ آزاد میشود. این امر بیش از همه موقع اسبابکشی و مهاجرت معلوم میشود که همیشه حمل انبوهی از کتابهای سنگین دشوار و پرزحمت است.
شاید درستتر باشد از دوستی دنیای آنلاین و کتاب کاغذی صحبت کنیم. حالا در شبکههای اجتماعی صحبت بیش از آن که دربارهی مرگ کتاب کاغذی باشد، دربارهی تشویق کتابخوانی است و بدون آن که گفته شود اما معلوم است که منظور از کتابخوانی خواندن کتاب کاغذی است.