سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

کارمیلا

نویسنده: شریدان لوفانو

مترجم: محمود گودرزی

ناشر: برج

نوبت چاپ: ۲

سال چاپ: ۱۴۰۰

تعداد صفحات: ۱۶۰

شابک: ۹۷۸۶۲۲۷۲۸۰۷۱۵


تاکنون 2 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند
کارمیلا

تاکنون 2 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

تهیه این کتاب

مادر خون‌آشام‌ها

 

می‌گویند که تمام خون‌آشام‌ها از زیر شنل سرخ و سیاه کنت دراکولا بیرون آمده‌اند اما کمتر کسی درباره کارمیلا، بانویی که مادر تمام این خون‌آشام‌هاست، صحبت می‌کند. بیست و پنج سال پیش از آن که برام استوکر شروع به نوشتن کتاب دراکولا کند، ایرلندی دیگری به نام جوزف شریدان لو فانو کتابی می‌نویسد که در نهایت الهام بخش خلق تمامی آثار خون‌آشامی پس از خود می‌شود. این کتاب کارمیلا نام دارد.

 

داستان کارمیلا هم مثل دیگر آثار ادبیات گاتیک در فضایی تاریک و خفقان‌آور اتفاق می‌افتد. در اعماق جنگل‌های اتریش و در قلعه‌ای دور افتاده، دختری به نام لورا به همراه پدرش و دیگر خدمتکارهایشان زندگی می‌کند. لورا به جز ساکنین قلعه که افراد اندکی هستند، دوست دیگری ندارد و بابت این موضوع همیشه احساس تنهایی می‌کند. زندگی آن‌ها در قلعه یکنواخت و فاقد هیجان است، اما اتفاقی ناگهانی باعث ایجاد تغییری بزرگ می‌شود.

در غروبی لطیف و بی‌ابر، لورا و پدرش تصمیم می‌گیرند تا برای پیاده‌روی از قلعه خارج شوند که ناگهان کالسکه‌ای درست جلوی چشم آن‌ها و به دلیل رم کردن یکی از اسب‌ها، بر روی زمین سقوط می‌کند. پدر لورا برای کمک به سرنشینان کالسکه می‌شتابد و با افرادی روبه‌رو می‌شود که ظاهری عجیب دارند. در بین آن‌ها زنی میانسال و دختری جوان را می‌بیند که هر دو از زیبایی فراوانی برخوردار هستند. پدر لورا متوجه می‌شود که دختر جوان چندان حال خوشی ندارد و منگ به نظر می‌رسد، از این رو پیشنهاد می‌دهد که دختر تا زمانی که بهبود پیدا کند، پیش آن‌ها در قلعه بماند. آن دختر، کارمیلا نام دارد.

 

از آن روز به بعد پیوندی عمیق میان کارمیلا و لورا شکل می‌گیرد، به طوری که انگار تمام عمرشان از یکدیگر شناخت داشته‌اند. در اولین مکالمه‌شان کارمیلا به لولا می‌گوید: «چه حیرت انگیز! من دوازده سال پیش صورت شما را در خواب و رویا دیدم و از آن به بعد همیشه در ذهنم بوده‌اید.» و لورا هم در جواب می‌گوید: «راستی که چه حیرت‌انگیز! دوازده سال پیش من هم در وهم یا واقعیت بی‌تردید شما را دیدم. نمی‌توانستم صورتتان را فراموش کنم. از آن پس، چهره‌تان مقابل چشمانم باقی مانده‌.»

 

حضور کارمیلا، برای همه مایه خوشحالی و دلگرمی‌ست اما انگار درست همزمان با آمدن او به قلعه، پای اتفاقات عجیب و شوم هم به آن منطقه باز می‌شود. روستاییان مرض‌های کشنده می‌گیرند، دختران جوان به قتل می‌رسند، لورا تقریبا هر شب کابوس می‌بیند و عجیب‌تر از همه، کارمیلا گاه و بی‌گاه ناپدید می‌شود.

 

 

بنشیِ عاشق

همان‌طور که پیش‌تر گفته شد، جوزف شریدان لو فانو اهل ایرلند بود و رد و پای اسطوره‌های ایرلندی به وضوح در این داستان پیداست. در ایرلند افسانه‌ای به نام «بَنشی» وجود دارد. بنشی در حقیقت روح زنی‌ست که خانواده‌ای را تسخیر می‌کند و پیام‌آور مرگ یا طالعی نحس است. کارمیلا هم با حضور خود در بین خانواده‌های مختلف آن‌ها را به سوی بدبختی می‌کشاند یا باعث مرگشان می‌شود.

 

 نکته جالب دیگری که درباره کارمیلا وجود دارد عشق بی‌اندازه و جنون‌آمیزیست که نسبت به قربانیان زن خود دارد. او مثل یک عاشق با لورا رفتار می‌کند، در هر فرصتی او را در آغوش می‌کشد، در گوشش نجواهای عاشقانه زمزمه می‌کند و هر لحظه احساسات دیوانه‌وارش را به او اعتراف می‌کند: «تو مال منی، مال من خواهی شد، من و تو تا ابد یکی می‌شویم.»

 

لورا از هیچ‌ یک از رفتارها و حرف‌های عجیب کارمیلا خوشش نمی‌آید. شاید برای این که خودش هم احساسات مشترکی دارد و از اعتراف به آن‌ها می‌ترسد، یا شاید برای این که از درون می‌داند که کارمیلا فرد خطرناکی‌ست و نباید در دام تله‌های او بیفتد.

 

 

درونمایه‌ای نو

کارمیلا نه تنها اولین داستان خون‌آشامی‌ای بود که نوشته شد، که در بسیاری چیزهای دیگر هم پیشگام بود. لو فانو در این کتاب شخصیت‌های زنی را خلق می‌کند که با کلیشه‌های ساخته شده در عصر ویکتوریا تفاوت بسیاری دارند. زن‌های کارمیلا افرادی مستقل و قوی هستند و شخصیت‌های مرد برعکس آن‌ها، در طول داستان به صورت اشخاصی آشفته و ضعیف نشان داده می‌شوند.

شاید یکی از دلایلی که کارمیلا نتوانست به شهرت دراکولا دست یابد همین شکستن ساختارهای همیشگی باشد. دراکولا که بیشتر یک اثر ترسناک کلاسیک است، توانست علاقه‌ی خوانندگان بیشتری را به خود جلب کند و اقتباس‌های بسیاری از روی آن به وجود آمد در حالی که منبع اصلی الهام دراکولا، یعنی کارمیلا، هنوز هم با گذشت این همه سال در زیر سایه‌ی بی‌توجهی قرار دارد.

 

نویسنده معرفیک هستی خیبر
کارمیلا

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *