میان دو آتش
نویسنده: جاشوا یافا
مترجم: نیما حسن ویجویه
ناشر: نگاه
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۴۰۰
تعداد صفحات: ۳۷۶
شابک: ۹۷۸۹۲۲۲۶۷۱۵۱۸
کتابهای زیادی درمورد روسیهی پوتین نوشته شده است. در معرفیهای همین صفحه به تعدادی از آنها اشاره شده است. برخی از این کتابها درمورد سیاست خارجی روسیه در این دوره هستند، برخی به خود پوتین توجه کردهاند و بعضی دیگر درمورد دلایل اقبال رایدهندگان و مردم روس به پوتین هستند. اما کتاب میان دو آتش.. رویکرد متفاوتی دارد. این کتاب هفت فصل دارد که در هرکدام از این هفت فصل یک شخصیت اصلی مورد توجه قرار گرفته. این هفت نفر عبارتند از: رئیس شبکه یک تلویزیون روسیه، یک خبرنگار جنگ، کشیش، مدافع حقوق بشر، زندانی اردوگاه کار اجباری، مالک باغوحشی بزرگ در کریمه و کارگردانی بلندآوازه در عرصه تئاتر روسیه. در واقع سازشکاری، فرصتطلبی و انتخابهای این افراد در نظام تحت سلطه پوتین مورد کندوکاو قرار گرفته است.
نویسنده میان دو آتش، جاشوا یافا خبرنگار نیویورکر مستقر در مسکو است. او از نزدیک سالها این کشور را دیده و این بار در این کتاب خواسته روسیه را از منظر شهروندانش نگاه کند که چطور هرکدام مجبور میشوند برای دستیابی به امتیازات بیشتر با سیستم مصالحه کنند. آنها باید با سیستم سازگار شوند تا پیشرفت کنند.
کتاب میان دو آتش بیانی ادبیاتی دارد و میتواند در زمره آثار ادبی ناداستان طبقهبندی شود. داستان زندگی افراد مختلف با ادبیات تلفیق شده است و از خلال شرححالنویسی سازوکارهای موجود در نظام سیاسی کشور تشریح میشود.
ایده کلی کتاب بر این مبنا شکل گرفته است که انسان سوویتی (انسان اصطلاحاً طراز نوین که در دوره اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفته است) در دوران پساشوروی چطور عمل میکند؟ کتاب بر آن است که ظهور شهروندان جدید در روسیهی پساشوروی به این سادگیها نیست. در واقع عادات و آسیبهای انسان شورایی بازتولید شده و حتی شکل جدیدی به خود گرفته، جاپای محکمتری در نهادهای اجتماعی پیدا کرده و در نوع جدیدی از روابط بروز و ظهور یافته است. انسان جدیدی که حالا در همه جای روسیه دیده میشود.
کتاب در ژانویه 2020 منتشر شده و مدتی بعد جایزه جرج اورول برای اثر سیاسی سال را هم گرفته است.
درباره نویسنده
جاشوا یافا خبرنگار نیویورکر است. مجلهای عمدتا ادبی و باسابقه. یافا در مسکو مستقر است و از نزدیک با این کشور آشناست. فعالیتهایش در روسیه جایزه آکادمی آمریکایی برلین را برای او به ارمغان آورده است. یافا به جز نیویورکر، برای اکونومیست، نیویورک تایمز و نشنال جئوگرافیک هم مینویسد.
بخشی از کتاب
خستگی و طنینی تصنعی در صدای یلتسین بود. «شایسته است روسیه با سیاستمدارانی جدید، چهرههایی جدید و افرادی باهوش و مصمم و پرتوان پای در هزاره جدید گذارد». نطقش در ادامه لحنی فکورانه و در بخشهایی حالتی صمیمانه به خود گرفت. خطاپذیریِ خاضعانهای در صحبتش احساس میشد که بیسابقه بود و پس از آن نیز چنین لحنی هیچگاه از سیاستمدار دیگری شنیده نشد. «از شما مردم روسیه طلب بخشش دارم، برای آرزوهایی که محقق نشد و مسائلی که در ابتدا سهل به نظر میآمد و در ادامه سخت شد. آنهایی که امیدشان ناامید شد مرا ببخشند. از پشتسر گذاشتن سختیها و فراموشی نظامِ استبدادی و نیل به آیندهای روشن، پررونق و متمدن سخن گفتم و میسر نشد». سیمایش با کلماتش همخوان بود: چشمانش تنگ و خسته و سینهاش سنگین بود و بهسختی نفس میکشید. «هر آنچه در توانم بود انجام دادم و اکنون قصد استعفا دارم.»
یلتسین سخنانش را با پاک کردن قطره اشکی از چشمش خاتمه داد. فضای اتاق سنگین و آکنده از احساسات بود. عضوی از گروه فیلمبرداری شروع کرد به دست زدن و عضوی دیگر همراهیاش کرد. سپس همگی به افتخار او برخاستند و کف زدند. همه اعضای گروه سمت یلتسین آمدند و دورش حلقه زدند. کهنهکارترین عضوِ گروه بانویی ۷۳ ساله بود به اسم کلریا کیسلوا که از زمان برژنف در سخنرانی سال نوی همه رؤسای جمهور حضور یافته بود. او پا پیش گذاشت و با چهرهای رنگپریده و نگاهی حاکی از تردید پرسید: «بوریس نیکولایویچ، چطور چنین چیزی ممکن است؟» یلتسین او را به نحو دلگرمکنندهای در آغوش کشید و خندهای نخودی تحویلش داد و با طنز شیطنتآمیزی گفت: «امروز روز سنت جرج است». این روز، که از تعطیلات رسمی روسیه در اواخر پاییز است، یادگار سنت سرفداری قدیم است که در آن رعایا میتوانستند آزادانه به خدمت اشرافزادهای دیگر درآیند. یلتسین و اعضای شبکه یک به شادیِ سال نو و صحنهای که شاهدش بودند نوشیدند. ارنست بهشدت تحت تأثیر تصمیم یلتسین مبنی بر کنارهگیری داوطلبانه از قدرت قرار گرفته بود که در تاریخ سیاسی روسیه بیسابقه بود، تصمیمی که او را در نظر ارنست سیاستمداری مصمم و جسور جلوه میداد. گویی در آن لحظه شلختگی و ابهامات سیاسی سالهای پیش رنگ باخته بود.
نویسنده معرفی: بهزاد وفاخواه
نویسنده معرفی: گیتی صفرزاده