مام دریا
نویسنده: کاظم میرزایی
ناشر: نشر متخصصان
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۳۹۷
تعداد صفحات: ۶۲۳
شابک: ۹۷۸۶۲۲۶۸۴۱۷۹۵
این مقاله را ۰ نفر پسندیده اند
اختر بندرگاهی در جنوب است، جایی که مردمان صبور و قانعش روزی خود را از صید در دریا به دست میآورند. در میان آنها ابراهیم مورد احترام همه هست، او با قایق کهنه و قدیمی و مشکلات جسمی که دارد حتی کمتر از بقیه موفق به صید میشود اما همیشه با فروتنی و بزرگواری برای کمک به همه آماده است؛ حتی کمک به مسافران ناآشنا و گرفتار شده در امواج دریا. وقتی ابراهیم بعد از سالها صاحب پسری میشود خوشحال است که ادامه دهنده کارش خواهد شد و او میتواند دوران بازنشستگیاش را سپری کند اما حوادث به گونه دیگری رقم میخورد.
عطا پسر ابراهیم علاقمند به مجسمهسازی و حیوانات است و بیشتر دوست دارد که درس بخواند. از طرف دیگر پسران داماد کدخدا که به واسطه اتفاقاتی از احداث پالایشگاه در آن اراضی باخبر شدهاند میخواهند زودتر زمین و خانههای همه اهالی اختر را بخرند تا با گرفتن پیمانکاری پالایشگاه سودسرشاری نصیب خود کنند.
قبولی عطا در دانشگاه و نیاز به پرداخت هزینه تحصیل او باعث میشود که ابراهیم هم خانه خود را بفروشد و از شغل آبا و اجدادیاش به دستفروشی رو بیاورد؛ شغلی که مشکلات فراوانی را برایش رقم میزند و در همان آغاز راه تحصیل پسر چشم از جهان فرومیبندد. عطا بالاخره و با سختی درسش را به پایان میبرد و حالا که مهندس شده میخواهد که دوباره به اختر بازگردد و به زادگاهش خدمت کند.
این بازگشت غمانگیز است. از اختر با آن طبیعت زیبا و ساحل و کوه دیگر چیزی باقی نمانده. روی همه زمینها پالایشگاه ساخته شده و اهالی اختر آواره شده یا با شرایط سخت و غیرانسانی به عنوان کارگر در پالایشگاه مشغول به کار شدهاند. عطا دلش میخواهد که برای اختر کاری کند، این وصیت پدرش هست حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.
مام دریا قصه نابودی روستاهای کوچک و مردمان سادهاش در هجوم زندگی صنعتی و سودآوری بیشتر است.
نوشتهها و کتابهای مرتبط







