شازده کوچولو
نویسنده: آنتوان دو سنت اگزوپری
مترجم: احمد شاملو
ناشر: نگاه
نوبت چاپ: ۶۳
سال چاپ: ۱۴۰۱
تعداد صفحات: ۱۰۳
شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۵۱۰۱۳۸
لیست مقالاتی که از این کتاب استفاده کرده اند
تعداد ترجمههای شازده کوچولو به زبان فارسی خیلی زیاد است و کماکان هر ازگاهی ترجمهی جدیدی از آن منتشر میشود و برای اینکه بدانیم این ترجمهها به چند تا رسیده است نیاز به سرشماری دارد. این کتاب در ۶۷ سالی که از ترجمهاش میگذرد، به صورت میانگین دست کم هر سال یک بار توسط مترجم جدیدی ترجمه شده است و تعداد ترجمههایش از سالیان عمرش زیادتر است، اما ترجمهی احمدشاملو بین این همه ترجمه لطف دیگری دارد.
احمد شاملو شازده کوچولو را اول بار در مجله منتشر کرد به نام شهریار کوچولو و چند سال بعد به صورت کتاب چاپ کرد، اما ترجمهاش از وقتی مورد توجه بیشتر قرار گرفت که آن را با صدای خودش خواند. ترجمهی او از شازده کوچولو بیش از ۶۰ بار چاپ شده است.
داستان شازده کوچولو را همه میدانیم و مترجمان بزرگی مثل محمد قاضی و ابوالحسن نجفی آن را ترجمه کردهاند، اما ترجمهی شاملو تفاوتهایی با بقیه دارد. شاملو در تقدیمیه کتاب، آن را شعر خوانده است و به تقلید از نویسندهی کتاب نوشته است:
من هم برگردان فارسی این شعر بزرگ را به دو بچهی دوست داشتنی دیگر تقدیم میکنم: دکتر جهانگیر کازرونی و دکتر محمد جواد گلبن.
شاملو ترجمهاش را چند بار ویرایش کرده و تغییر داده است، حتی نامی را که در آغاز انتخاب کرده بود، شهریار کوچولو بود، اما بعدها در آن تجدیدنظر کرد.
شازده کوچولو را محبوبترین کتاب قرن پیشین نامیدهاند، میگویند اندازه انجیل فروش رفته است. نویسنده آن «آنتوان سنت دو #اگزوپری» خلبان و قهرمان ملی فرانسه بود در 29 ژوئن 1900 در شهر لیون به دنیا آمده بود و در طول جنگ جهانی دوم در ارتش فرانسه در آفریقا خدمت میکرد و در سال 1949 بر اثر سقوط کشته شد.
او توانست قصهی یک مسافر را خلق کند که عاشقانهترین روایت جهان را تعریف کند، مسافر کوچولویی که از یک سیارهی دیگر به زمین میآید، در مسیر از سیارههای مختلفی عبور میکند، با یک خلبان ملاقات میکند و داستان شرح این سفر و این ملاقات است؛ شرح رابطه با یک گل سرخ، یک روباه و مسافر کوچولویی که صحبتش را با درخواست کشیدن یک گوسفند آغاز میکند.
درباره مترجم
احمد شاملو متخلص به «الف. بامداد» در ادبیات معاصر ایران چهرهای استثنایی است. او یکی از درخشانترین قلههای شعر و بنیانگذار شعر سپید و بیوزن فارسی است، اما فعالیتهای او بسیار متنوع و تاثیرش فراتر از دنیای ادبیات است. آثار او در ۵۰ سال اخیر همواره مورد توجه مردم بوده است، آثاری که حوزههای متنوعی را شامل میشود.
احمد شاملو تحصیلات منظمی نداشته و خیلی زود از تحصیلات رسمی فاصله گرفته است، اما تسلط و آشناییاش با ادبیات کهن به ویژه نثر فارسی و ارتباطش با چهرههای مهم ادبی و فرهنگی ایران و پژوهشهای فردی جای خالی تحصیلات را پر کرده است. او سال ۱۳۰۴ از پدری که تبارش به افغانستان میرسید و مادری با تباری قفقازی در تهران به دنیا آمد و به خاطر شغل پدر خیلی زود ناگزیر شد در شهرهای زیادی در چهارگوشهی ایران زندگی کند. او جوانی پرفراز و نشیبی داشت.
زندگی در دورهی جنگ او را به مبارزه با متفقین کشاند و سر از زندان شوروی در رشت درآورد. آشنایی با نیما یوشیج دنیای او را دگرگون کرد و به یکی از نزدیکان نیما و یکی از شاعران مطرح شعرنو تبدیل شد، اما در ادامه آشناییاش با شعر فرانسه و تجربههای جدید راه او را از نیما جدا کرد و اولین کتاب شعرهای سپید و بیوزن خود را منتشر کرد و به عنوان بنیانگذار شعر سپید شناخته شد و خیلی زود شعرش هواداران بسیاری پیدا کرد و دفترهای شعرش با استقبال مخاطبان روبهرو شد.
شاملو با اینکه به عنوان شاعر بزرگ شناخته میشود، اما در روزنامه نگاری هم دستی پر دارد و برخی از مجلاتی که او سردبیریاش را کرده است از مجلات تاثیرگذار روزگار خود بودهاند، مثل کتاب جمعه. برای کودکان هم آثار متنوعی به شعر و نثر نوشته است و در زمینهی پژوهش هم آثار مهمی از خود بر جای گذاشته است که کتاب کوچه مهمترین این آثار است.
او برای امرار معاش همچنین فیلمنامههایی برای فیلمهای سینمایی نوشته است، اما بخش دیگری از کارنامهی شاملو را ترجمههایش تشکیل میدهند.
دربارهی ترجمههای شاملو حرف و حدیث بسیار است و برخی حتی برخی از آثار او را ترجمه مستقیم نمی دانند؛ مانند ابراهیم گلستان که معتقد است شاملو که نه زبان انگلیسی، نه فرانسه و نه روسی نمیداند، ترجمههای اعتمادزاده در دن آرام و فارسی فوقالعاده و درجه اول دکتر منشیزاده برای گیلگمش را تغییر داده. اما زبان ویژه او در آثار ترجمهایاش به ویژه در ترجمهی شعر کارنامهی او را متفاوت کرده و باعث استقبال مخاطبان از آثار ترجمه ای او شده است.
شاملو ۲ مرداد ۱۳۷۹ در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت و در جمع طرفداران بی شمارش در امامزاده طاهر کرج در کنار دوستانش هوشنگ گلشیری، محمد مختاری و پوینده در خاک آرمید.
کتاب کوچه، باغ آینه، آیدا در آینه، مدایح بی صله، حدیث بیقراری ماهان و … از مجموعه اشعارش است و ترجمه آثاری نظیر قصههای بابام از ارسکین کالدول، عروسی خون از فدریکو گارسیا لورکا، درخت سیزدهم از آندره ژید، دماغ از ریونوسوکه آکوتاگاوا و خزه از هربر لو پوریه و… در کارنامهاش به چشم میخورد.
بخشی از کتاب شازده کوچولو
شازده کوچولو پرسید: چه جورى مىشود یک ستاره را صاحب شد؟
تاجر پیشه بىدرنگ با اَخم و تخم پرسید: این ستارهها مال کىاند؟
چه مىدانم؟ مال هیچکس.
پس مال منند، چون من اول به این فکر افتادم.
همین کافى است؟
البته که کافى است. اگر تو یک جواهر پیدا کنى که مال هیچکس نباشد مىشود مال تو. اگر جزیرهیى کشف کنى که مال هیچکس نباشد مىشود مال تو. اگر فکرى به کلهات بزند که تا آن موقع به سرکسى نزده به اسم خودت ثبتش مىکنى و مىشود مال تو. من هم ستارهها را براى این صاحب شدهام که پیش از من هیچکس به فکر نیفتاده بود آنها را مالک بشود.
نویسنده معرفی: گیسو فغفوری
نوشتهها و کتابهای مرتبط
Thanks for clicking. That felt good.
Close
2 دیدگاه در “شازده کوچولو (ترجمه احمد شاملو)”
درود بر شما و سایتِ خوبتان. به نظر من بهترین ترجمه را محمد قاضی انجام داده و هیچ نیازی به این همه ترجمه ها نبوده.
بسیاری از کسانی که صاحبِ نظر هستند، گفته اند که ترجمه قاضی، هنرمندانه است و حتی نیازی به ترجمه استاد نجفی نداشت.(کسانی مانند میدیا کاشیگر، پارسایار و…)
اتفاقا به نکته خوبی اشاره کردید. یکی از مطالب چالشی ترجمه همین است. بعضی وقت ها از یک کتاب 30 ترجمه وجود دارد که دلایلش را اگر بتوانیم کشف کنیم کمک کننده خواهد بود