زنان شاهنامه
«زن در شاهنامه» پژوهشی در شاهنامه فردوسی به قلم محمدحسین مجدم است. برخلاف آن چه نزد پارهای اشخاص معروف شده. شاهنامه یک کتاب ضدزن نیست. در دوران پهلوانی از سودابه که چشم بپوشیم هیچ زن هوسبازی دیده نمیشود. برعکس تعدادی زن بسیار بزرگوار هستند که نظیر آنها را از حیث رنگارنگی و دلاویزی در آثار دیگر فارسی نمیتوانیم پیدا کنیم.
اکثر زنان شاهنامه نمونه بارز زن تمام عیار هستند و در عین برخورداری از فرزانگی، بزرگ منشی و حتی دلیری از جوهر زنانه نیز به نحوی سرشار بهرهمندند. زنانی چون تهمینه و فرنگیس و جریره و منیژه و گردآفرید هم عشق بر میانگیزند و هم احترام را، هم زیبایی بیرونی دارند و هم زیبایی درونی حتی زنان بیگانه ای که با ایرانیان پیوند میکنند برخلاف مردانشان از صفات عالی برخوردارند. (جز سودابه) اینان چون به ایران میپیوندند به یک باره از سرزمین اجدادی خود دل میبرند و از دل و جان ایرانی میشوند و در تمام مسائل جانب ایران را میگیرند. نکتهای که در قسمت اساطیری شاهنامه بیشتر به چشم میآید این است که اکثر زنان پرآوازه، خارجی هستند.
سیندخت و رودابه کابلی هستند، فرنگیس و جریره و منیژه و تهمینه تورانیاند و کتایون زن گشتاسب، رومی است. تنها زنی که باعث بدنامی و حقارت زنان شاهنامه گردید سودابه است اهل هاماوران. زن نژاد و اصیل ایرانی در تمام شاهنامه صفات متعالی دارد زیباست، قدبلند است، مشک موی، کمان ابرو؛ کمند گیسو، سیمین قلم، غنچه لب، گلرخ، سیم ساق، سیمین ساعد، نرم اندام، در عین حال خویشتن دار، خردمند و پارسا و با پاکی سرشته شدهاست. فصلهای این کتاب به نام زنان شاهنامه نام گذاری شدهاند که ویژگیها و نقشهای آنان را در این اثر حماسی بیان میکنند. رودابه، دوره اساطیری: دختر زیبای سیندخت و مهراب، شاه کابل و از سوی دیگر همسر زال و مادر رستم است. تصویر رودابه در شاهنامه از آنجایی آغاز میشود که زال هوای سفر در سر میگیرد و با گروهی از گردان از زابل به کابل میرود. در کابل مهراب شاه به پیشواز آنها میآید و هدیههایی میآورد. زال هم از او خوب پذیرایی میکند…