سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

اشتراک گذاری این مقاله در فیسبوک اشتراک گذاری این مقاله در توئیتر اشتراک گذاری این مقاله در تلگرام اشتراک گذاری این مقاله در واتس اپ اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین

رازهای سرزمین من

نویسنده: رضا براهنی

ناشر: نگاه

سال چاپ: ۱۳۶۶

تعداد صفحات: ۱۳۱۱

شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۵۱۴۵۹۴


تاکنون 2 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند
سرزمین جادویی

تاکنون 2 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

تهیه این کتاب

لیست مقالاتی که از این کتاب استفاده کرده اند

خلاصه‌ی داستان

رمان رازهای سرزمین من، یک کتاب دو جلدی است که اتفاقات تاریخی ایران از سال‌های ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ در شهرهای تبریز، شیراز، اردبیل، تهران، ویتنام و لندن را روایت می‌کند.

قهرمان اصلی این رمان حسین تنظیفی است که شاهد ترور یک افسر آمریکایی است و تا زمان انقلاب در زندان به سر می‌برد. او به عنوان کسی که راز تلخی را می‌داند پایش به ماجرای بزرگی باز می‌شود که او را به  تیمسار جاسوس آمریکا، تهمینه خواهر زن مجاهد تیمسار، زندان انفرادی و حوادث دیگر ربط می‌دهد. او پس از آزادی به دنبال تهمینه خواهرزن تیمسار شادان می‌گردد تا با کمک او حساب کهنه‌های گذشته را صاف کند.

 

این اثر به سیاق چند زبانی نوشته شده است، هر فصل از کتاب از زاویه‌ی دید جدیدی نقل می‌شود؛ کینه‌ی ازلی، قول همسایه‌ی تیمسار شادان، قول یک مترجم سابق، قول سروان بلتیمور آمریکایی، قول حسن میرزا، قول هوشنگ، نامه‌ی تهمینه خواهرزن تیمسار شادان و… در این رمان با متنی چندپاره و پر شخصیت روبه‌رو هستیم که در آن حوادث پیش از انقلاب ایران در یک شبکه‌ی منسجم روایت می‌شود.

عناصر سازنده‌ی این اثر مبارزه، ملیت، انتقام، خشونت و اروتیسم هستند، زبان براهنی در این اثر پرگو و صریح است.  او خود در مورد این اثرش در کتاب «رویای بیدار» می‌گوید: «من رازهای سرزمین من را با درد نوشته‌ام. آن دردها با من هستند. از من جدا نمی‌شوند. آن نوشته مرا به من شناسانده است. آن نوشته من نویسنده را آفریده است.»

درباره‌ی این اثر پایان‌نامه و مقالات دانشجویی و همچین کتاب‌های متعددی تألیف شده است که از میان آن‌ها می‌توان از «پیش از آنکه سرها بیفتد» اثر محمدرضا سرشار نام برد.

درباره‌ی نویسنده

#رضا-براهنی ، نویسنده، شاعر و منتقد، در سال ۱۳۱۴ در تبریز به دنیا آمد. او یکی از بنیان‌گذاران کانون نویسندگان در ایران در دهه‌چهل و همچنین از چهره‌های شاخص و آوانگارد در ادبیات معاصر است. کودکی فقیرانه‌ای داشت و احتمالاً همین شرایط بر داشتن گرایش‌های چپ او تأثیرگذار بوده است. رضا براهنی زبانی تند، گزنده و گاه ستیزه‌جو دارد و این را می‌شود در تمام آثارش دید؛ از نقدنویسی گرفته تا داستان‌ها و اشعارش.

او دکترای خود در رشته‌ی ادبیات انگلیسی را از ترکیه گرفت و از سال ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۷ به تدریس در دانشگاه تهران پرداخت. در این دوره با کمک و همکاری جلال‌آل احمد، سیاوش کسرایی، نادر ابراهیمی و دیگران کانون نویسندگان ایران را پایه گذاری کرد. این کانون بخشی از انجمن جهانی قلم است که در سال ۲۰۰۴ رضا براهنی ریاست کانون قلم در کانادا را برعهده داشت.

رضا براهنی در دهه‌ی چهل میلادی آثار مهمی در نقد؛ طلا در مس، و همچنین در حوزه داستان فارسی نوشته است که شاخص‌ترین آن روزگار دوزخی آقای ایاز است. او در سال ۱۳۵۲ برای مدتی به زندان پهلوی افتاد که حاصلش کتاب شعر ظل‌الله است. سپس چند سال بعد جایزه‌ی جهانی بهترین روزنامه‌نگار حقوق انسانی را دریافت کرد.

او که همیشه حضوری زنده و چالش‌برانگیز در ادبیات فارسی داشته است، سال‌هاست به فراموشی پناه برده و در سکوت است.

 

 

 

 

سرزمین رضا براهنی
رضا براهنی

 

 

 

 

قسمتی از کتاب رازهای سرزمین من

با وجود این‌که عربی‌ام بد نبود، معنای همه‌ی آیات قرآن را نمی‌فهمیدم، ولی انگار این معناها نبودند که ‏ اهمیت داشتند، این صداها بودند و نفس دمیده شده در کلمات، که برایم اهمیت داشتند، و من می‌خواستم آن‌ها را طوری بخوانم که انگار لحظه‌ای پیش نازل شده‌اند؛ می‌خواستم سکوت اطرافم را به وسیله‌ی کلمات بشکنم، سکوت را قطع کنم، سرّ نیروی اولیه‌ی تنزیل آن‌ها را از آن خود بکنم، چیزی به مراتب بزرگ‌تر و قوی‌تر از خودم بر وجودم فشار می‌آورد، و بعد در وجودم حلول می‌کرد، انگار داشتم به سر اصلی نیروی وحى پی می‌بردم، آیا امکان داشت بفهمم که این کلمات چگونه به هم نزدیک شده‌اند؟

بدون تردید، این معانی نبودند که در جوار هم قرار گرفته بودند تا بیان شوند، به دلیل این که اگر چنین می‌بود، حتماً پس از بیان معانی، کلمات ‏زائد به نظر می‌آمدند، هر قدر کلمات این سوره‌ها را بیشتر می‌خواندم، احساس می‌کردم که بر نیروی آن‌ها افزوده می‌شود، عمق و ارتفاع صوتی آن‌ها پایان ناپذیر بود، انگار نظام لایزال ‏ستاره‌ها را در آن انباشته بودند، و با وجود قدمت پایان‌ناپذیر و بی‌آغازشان، انگار کاملاً دست نخورده و جوان بودند. (جلد اول)

 

نظر دیگران

مهدی یزدانی‌خرم (صفحه‌ی شخصی اینستاگرام): «او این اثر را در اوایل دهه‌ی شصت نوشت و جان تازه‌ای به رئالیسمی دمید که عمدتاً بومی‌گرا بود و پی افسانه‌ها، پی قهرمانان و گورها. تجمیع این حجم شخصیت، روایت رازهای شخصی‌شان و به هم پیوندزدن‌شان در روزهای منهتی به انقلاب یک سمفونی بزرگ ساخته.»

مریم غفاری جاهد (نشریه ادبی چوک): «مهم‌ترین حوادث این رمان در جریانات انقلاب یعنی تاریخ رفتن شاه و پیروزی انقلاب شکل می‌گیرد. حوادث این دوران با اطناب زیادی به شکل ریز به ریز نقل خاطرات بیان شده است و گاه موجب ملال می‌شود اما حوادث آنقدر تنگاتنگ و مرتبط هستند که نمی‌توان از هیچکدام گذشت.»

زینب صابرپور (مجله نقد ادبی، شماره ۲): «در رازهای سرزمین من از بازنمایی سنتی و کلیشه‌ای زن در قالب موجودی منفعل پرهیز شده و زنانی به تصویر در آمده‌اند که کنشگر، هوشمند و مقتدرند. این تصویرسازی در انتخاب شخصیت‌های داستان و نحوه‌ی شخصیت‌‌پردازی آن‌ها مشهود است. از آنجا که نویسنده یکی از حساس‌ترین و پر مخاطره‌ترین دوره‌های تاریخ معاصر ایران، یعنی انقلاب ۵۷ را برای روایت برگزیده، کنشگری زنان نیز قالب آگاهی و بینش سیاسی به خود گرفته است. بیشتر تصویرسازی‌های انقلاب در رمان با توصیف حضور زنان و تأکید بر آن همراه است.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *