سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

بالکان اکسپرس

نویسنده: اسلاونکا دراکولیچ

مترجم: سونا انزابی نژاد

ناشر: گمان

نوبت چاپ: ۳

سال چاپ: ۱۳۹۹

تعداد صفحات: ۲۲۴


تاکنون 4 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند
بالکان اکسپرس

تاکنون 4 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

تهیه این کتاب

برای ما اسلاونکا دراکولیچ، نویسنده کتاب بالکان اکسپرس آشناست. این  نویسنده و روزنامه‌نگار زن اهل کرواسی، در نوشته‌هایش تجربیات و دغدغه‌های انسانی و ریزبینانه‌اش بر بستری از چالش‌های زنانه مطرح می‌شود. او از جنگ و دگرگونی‌های اجتماعی می‌نویسد.

در کتاب بالکان اکسپرس قرار نیست  فقط به جزییات جنگ، قحطی، فقر و نداری پرداخته شود بلکه زندگی آدم‌های ناظر و شکاف‌ها، استیصال و از دست دادن‌ها ، حیرت‌ها و ناکامی‌های آنان بیان می‌شود. نویسنده  این کتاب 17 مقاله و یک نامه به دخترش را در کنار هم قرار داده است. شاید اگر آن نامه آخر را بخوانید بسیاری از جزئیات و احساسات عیان شود.

به خصوص آن لحظه‌ای که از قول آن پسر 17 ساله بیان می‌شود: «به خاکسپاری‌ام می‌آیی»، این واقعیت بیش از هر زمان دیگری این پرسش را مطرح می‌کند که آیا جنگ یک عمل مردانه است؟  

 

کتاب پر از واقعیت‌های ناگفته تکه‌تکه شدن سرزمین‌ها است. این‌که چگونه بین دوستان به دلیل محل تولد فاصله می‌افتد و چگونه جنگ سبب می‌شود دختر علیه مادر و کارمند علیه رئیس بشورد. این‌که چگونه همه به دنبال عدالت اجتماعی هستند و خود قانونگذارند. نویسنده سعی می‌کند با عینک زنانه همه را ببیند.

هم آن قهرمانی را که از جنگ برگشته اما به دلیل مسایل سیاسی راهی زندان می‌شود، هم مادرش را که بیش از 50 سال همه او را دشمن می‌دانند چون با انتخابش مخالف بودند و اکنون نمی‌فهمد چطور شوهر مرده‌اش می‌تواند دشمن باشد. کتاب قرار نیست از قحطی‌ها بگوید اما بارها از بی تفاوتی اروپا درباره این نسل کشی می‌گوید، همان‌طور که از میل ناگهانی خود به داشتن تپانچه تعجب می‌کند.

کتاب درباره کشوری است که از هم می‌پاشد و مجموعه‌ای از احساس‌های متضاد درون آدم‌ها که شاید با نگاه زنانه بتوان دید و آنچنان برایش اهمیت قایل شد که بتوان روی دیگر جنگ را ثبت کرد. 

 

 

بالکان اکسپرس

 

 

درباره نویسنده 

اسلاونکا دراکولیچ، ۴ جولای ۱۹۴۹ در کرواسی به دنیا آمده و روزنامه‌نگار و نویسنده‌ای اهل این کشور است. تجربیاتش از جنگ و تغییرات اجتماعی و فشار سیاستمداران را مکتوب کرده است و زاویه دید او به جامعه می‌تواند دریچه‌های مخفی از کشورهای اروپای شرقی و مسایلشان باز کند. از آثار اسلاونکا دراکولیچ می‌توان به «کمونیسم رفت و ما ماندیم و حتی خندیدیم» و «کافه اروپا» اشاره کرد که مجموعه یادداشت‌های اوست که در ایران ترجمه شده و مورد توجه قرار گرفته است. 

دراکولیچ از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۲ با دوهفته‌نامه‌ی استارت و هفته‌نامه‌ی باناس همکاری می‌کرده اما پس از جنگ و درگیری‌های بین صرب و کروات‌ها و استقلالی که به قیمت از دست رفتن  زندگی بسیاری به دست آمد، کشور تکه تکه شده‌اش را برای مدتی ترک کرد و در سوئد ساکن شد. او بین زاگرب و استکلهم در رفت و آمد است و سعی می‌کند در آثارش اتفاقات و تاثیرات جنگ و مسایل سیاسی را بیان کند.

آثار او همگی بر مبنای پژوهش و اسنادی است که جمع آوری کرده و درصدد برآمده تا ابعاد جنایات جنگی رخ داده در زمان زمامداری اسلوبودان میلوشویچ را مورد ارزیابی قراردهد. او را یکی از نویسندگان مهم اروپای شرقی می‌دانند.

 

 بخش هایی از کتاب بالکان اکسپرس

 

* من نمی‌گویم مسئولیت همه ما به یک اندازه است – و قصد ندارم قربانیان را با قاتلانی که در کمال خونسردی آنها را می‌کشند یکی بدانم. همه حرفم این است که نوعی همدستی پنهان وجود دارد؛ می‌خواهم بگویم همه ما از سر فرصت‌طلبی و ترس در تداوم یافتن این جنگ شریک و هم‌‌دستیم.

زیرا با بستن چشم‌هایمان، با ادامه دادن به خریدمان، با کارکردن روی زمینمان، با تظاهرکردن به اینکه اتفاقی نیفتاده است، با این فکر که این مشکل ما نیست، درواقع داریم به آن «دیگری‌ها» خیانت می‌کنیم – و نمی‌دانیم آیا این مسئله اصلا راه حلی دارد یا نه.

اما آن‌چه متوجهش نیستیم این است که با چنین مرزبندی‌هایی داریم خودمان را هم گول می‌زنیم. با این کار درواقع خودمان را هم در معرض این خطر قرار می‌دهیم که در شرایطی متفاوت، ما تبدیل به آن «دیگری» شویم.

 

** خدا را شکر می‌کنم که تو یک مرد نیستی، که مادر یک زن هستم. هر کس هر چه می‌خواهد بگوید، به نظر من فرزند پسر داشتن در دوران جنگ بدترین بلایی است که می‌تواند سر یک مادر بیاید … در جنگ موضع میانه‌ای وجود ندارد. ناگهان، تو به‌عنوان یک کروات یا صرب مسئول تمام کارهایی می‌شوی که کروات‌ها یا صرب‌های دیگر انجام می‌دهند.

یک دفعه به یک ملیت تقلیل پیدا می‌کنی. در واقع محکوم می‌شوی چرا که در موقع جنگ ملیت این خطر را دارد که فقط به خاطر آن کشته شوی … ما زن‌ها را سربازی نمیبرند. زن‌ها هم در جنگ کشته می‌شوند، اما کسی از آنها انتظار ندارد بجنگند. به هر حال کسی باید باشد که مرده‌ها را دفن کند، برایشان عزاداری کند و زندگی را ادامه بدهد. و به همین دلیل وضع ما در جنگ فرق می‌کند.

در اصل، جنگ یک بازی مردانه است. شاید برای اینکه آدم کشتن برای آنها که بچه‌ای به دنیا نیاورده‌اند راحت‌تر است.

 

برای خرید کتاب‌های بیشتر می‌توانید به لینک مراجعه کنید. 

 

نویسنده معرفی: گیسو فغفوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *