سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

اشتراک گذاری این مقاله در فیسبوک اشتراک گذاری این مقاله در توئیتر اشتراک گذاری این مقاله در تلگرام اشتراک گذاری این مقاله در واتس اپ اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین

طوفان در مرداب

نویسنده: لئوناردو شاشا

مترجم: مهدی سحابی

ناشر: نشرنو

نوبت چاپ: ۱

سال چاپ: ۱۴۰۰

تعداد صفحات: ۲۰۷

شابک: ۹۷۸۶۰۰۴۹۰۲۱۸۲


تاکنون 2 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند
طوفان در مرداب

تاکنون 2 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

تهیه این کتاب

 

 

کتاب طوفان در مرداب نوشته‌ی نویسنده‌ی ایتالیایی، لئوناردو شاشا با ترجمه‌ی مهدی سحابی در نشر سخن نو به چاپ رسیده است. کتاب روایت‌گر دوره‌ای از تاریخ اروپا با مرکزیت سیسیل است. در میانه‌ی انقلاب فرانسه که شعله‌هایش اروپا را درمی‌نوردید و دربارهای پادشاهی و نظام فئودالی را با فریاد آزادی و برابری به لرزه می‌انداخت، این دو نیروی خصم یکدیگر در پادشاهی سیسیل مقابل هم قرار گرفتند.

 

 

زمینه و موضوع کتاب طوفان در مرداب

 

عنوان اصلی کتاب، شورای مصر (Il consiglio d’Egitto 1963) نام دارد که در برگردان فارسی به طوفان در مرداب تغییر یافته است. داستان از دوره‌ی نزدیک به انقلاب فرانسه آغاز می‌شود؛ یعنی ۱۷۸۳. مکان آن در پالرمو است. نایب‌السطنه‌نشین پادشاهی سیسیل. فئودال‌ها و اشراف سیسیل چشم و چراغ آن کشور هستند. اشراف و درباری که منافع خود را در شمار حقوق تاریخی و خدادادی می‌دانند. برای این طبقه تنها افتخار مهم است و آزادی سیسیل را هم در آن می‌بینند.

 

هرچه هست پیگیری منافع و تلاش برای درامان‌ماندن ‌آن از آسیب است. در کتاب، جامعه‌ی اشرافی سیسیل، عیاش توصیف شده است و تنها قمار، خیانت و زنا آن را به هیجان می‌آورد. آن‌ها برابری انسان‌ها را آن‌گونه که در حال تبدیل‌شدن به سکه‌ی رایج زمان بود به تمسخر می‌گرفتند؛ زیرا بر این باور بودند انسان‌ها نمی‌توانند برابر باشند. آن‌ها این گفته که عقل سلیم نابرابری انسان‌ها را ناپسند می‌داند برنمی‌تافتند و باور داشتند چنین اعتقادی عین دیوانگی است.

 

در سوی دیگر، ژاکوبن‌هایی در جامعه‌ی سیسیل ظهور کرده‌اند که می‌خواهند نظم موجود را براندازند. آن‌ها آزادی‌های مورد تفاهم در سیسیل را برای آن روز غیرضروری می‌دانند که به منشأ بسیاری از سوءاستفاده‌ها تبدیل شده است. هم‌زمان در این جامعه، میراث فرانسوی چیزی است که از آن با عنوان آفت یاد می‌شود و ژاکوبن‌ها و آفت ژاکوبن‌ها عنوان هر آن چیزی بود که با فرانسه، انقلاب آن و نظریه‌ها و اندیشه‌های جدید پیوند دارد.

 

این وضعیت راه را برای سوءاستفاده‌گران باز می‌کند. کشیش دن جوزپه ولا نماینده‌ی این گروه است. کسی که وجدان، قدرت قضاوت و توانایی تمایز درست و غلط را در زندگی کنار گذاشته و قرار است به انگیزه‌ی به دست آوردن تیول و ریاست صومعه و رسیدن به زندگی مرفه دست به ابتکار بزند. اما او چگونه می‌تواند بدون هرگونه موهبت اشرافی از خود به امنیت مجلل یک اشرافی دست یابد؟ پاسخ جعل تاریخ است. او برای دربار و اشراف تاریخ جعل می‌کند تا نسب جعلی برای بارون‌ها فراهم کند و تسلط آن‌ها را بر سیسیل توجیه کند تا حقوق تاریخی اشراف و دربار، دستخوش امواج طوفان‌ رسیده به دروازه‌ی شهر نشود.

 

در جناح انقلابی، حقوق‌دان و وکیلی قرار دارد به نام فرانچسکو دی بلاذی که ولتر، روسو، دیدرو، مونتنی و دالامبر خوانده، مسحور دایرةالمعارف فرانسه است و برای رسیدن به آرمان برابری و عدالت میان انسان‌ها تنها یک راه می‌شناسد: برانداختن نظم فعلی و جایگزین کردن حکومتی از جنس جمهوری با انقلابی ژاکوبنی. او تقدس امتیازات اشراف را رد می‌کند و معتقد است آن‌ها دیگر پایه و اساسی ندارند. این شخصیت‌ها، نماینده‌ی این دو گرایش فکری هستند که در جریان انقلاب فرانسه و متأثر از آن در ناپل رودرروی یکدیگر قرار گرفته‌اند.

 

 

داستان طوفان در مرداب

 

نایب‌السلطنه‌ی پالرمو، کاراچولو، مقررات جدیدی وضع کرده که برای اشراف ناخوشایند است. او سال‌ها در پاریس زندگی کرده و متأثر از اندیشمندان و نظریه‌پردازان آن زمان چون روسو، دیدرو و دالامبر است و با آن‌ها نیز در زمان اقامت در فرانسه بحث کرده بود. او با افکاری اصلاح‌طلبانه و از مرکز انقلاب و نوخواهی به جایی آمده است که به‌تعبیر کتاب در شنزار سنت‌ها فرورفته و هیچ‌گونه میلی به نو شدن ندارد.

 

یکی از کارهای مهم او یا به‌قول نویسنده ولتربازی‌های او، برانداختن انگیزیسیون و کاهش منابع درآمد کلیسا است. او امتیازها و قوانین دست‌و‌پاگیر زیادی را لغو کرد و حکومتی بر پایه‌ی اندیشه‌های نو بنا گذاشت؛ اما این اساس ضمانتی نداشت و با یک هوس شاهانه یا یک امضا یا حتی یک هم‌آغوشی از بین می‌رفت. اصلاحاتی که در نهایت هم از اشراف و دربار شکست خورد.

 

هم‌زمان با این اصلاحات، فردی به نام دن جوزپه ولا پروژه‌ی جعل یک کتاب تاریخی را آغاز کرده است. او در این پروژه دو کتاب می‌سازد: یکی مجمع سیسیل و دیگری شورای مصر. کتابی که با عنوان مجمع سیسیل جعل کرد درواقع زندگی‌نامه‌ی پیامبر اسلام و تاریخچه‌ی جنگ‌ها و سرگذشت یارانش به زبان عربی است. این نسخه‌ی خطی در کتابخانه‌ی صومعه‌ی سن مارتینو قرار داشت و تاریخ آن به قرن دهم می‌رسید؛ یعنی زمانی که سیسیل بخشی از خلافت مسلمانان بود. ولا با انگیزه‌های پیش‌گفته، تمام متن کتاب را در هم می‌ریزد.

 

او برای این منظور دست به ابتکار می‌زند، خط تازه‌ای شکل می‌دهد و آن را خط سیسیلی-مغربی می‌خواند. در نهایت، آنچه به دست آمد تبدیل‌شدن کتاب عربی زندگی پیامبر اسلام به تاریخچه‌ای از سیسیل یا دقیق‌تر، تاریخ نظامی و کشوری سیسیل در دوران سلطه‌ی مغربی‌ها طی دو قرن است و آن را با نام مجمع سیسیل به دربار و اشراف معرفی می‌کند.

 

مهم‌ترین جعل دن جوزپه ولا که اکنون کشیش ولا نامیده می‌شود، جعل کتابی با نام شورای مصر است که کاملاً ابتکار خودش به شمار می‌رود. به دستور کاراچولوی نایب‌السلطنه، طرح ممنوعیت حقوق و امتیازات فئودالی آغاز شده بود و از اینجا کار بعدی کشیش آغاز می‌شود. او می‌خواست نظریات حقوقی فئودالی را از طریق تاریخ نابود کند. این نظریه‌ها، در طول قرن‌ها امتیازهای فئودالی را در سیسیل نگه داشته بود.

 

در حالی که این مجموعه‌های حقوقی امکان دفاع به اشراف می‌داد، نایب‌السلطنه به فکر اصلاحات بود و شاه هم دارایی‌های بیشتر می‌خواست. کشیش جاعل هم می‌توانست کتابی بسازد که همه‌ی امتیازات را از اشراف پس بگیرد و به دربار بدهد. دن جوزپه کتابی سرهم می‌کند که مربوط به سیسیل در دوره‌ی شاهان نرماندی است. این دوره، بی‌طرفانه و از زبان اعراب نقل می‌شود و عنوان کتاب شورای مصر؛ تاریخ مناسبات سیاسی سیسیل در زمان فرمانروایی مغربیان از ۸۲۷ تا ۱۰۷۲ میلادی است.

 

کشیش ولا با جعل دو کتاب به خواسته‌اش رسید؛ اما زمانی که شعله‌های انقلاب فرانسه به درون دروازه‌های سیسیل می‌رسید، دربار که احساس خطر کرده بود بار دیگر در مورد امتیازهای اشراف بازنگری کرد و ولا نیز به‌دلیل وجود شائبه‌ی جعل تحت تعقیب قرار گرفت.

 

آن سوی داستان، فرانچسکو دی بلاذی نماینده‌ی انقلابی‌ها، فکر برپایی یک جمهوری سیسیلی را در سر می‌پروراند که باید به‌صورت قهری و با براندازی نظم کهنه و با الگو از انقلاب فرانسه و امید حمایت آن‌ها ایجاد می‌شد. در حالی که اسم فرانسه نیز مایه‌ی شکست بود؛ زیرا برای مردم پالرمو یادآور گرسنگی، شکنجه و رنج‌های بی‌شمار بود. در همه‌جا ژاکوبن‌ها را نفرین می‌کردند. به‌همین دلیل، او تکیه‌ی خود را بر مردم روستایی قرار داد؛ زیرا  شوراندن روستاییان از طریق طرح ظلم و ستم رفته به آن‌ها را شرط اساسی موفقیت ابتدایی انقلاب می‌دانست؛ اما سنت‌های مستقر و وابستگی حتی اقشار پایین جامعه به آن چیزی نبود که او را در کار خود به موفقیت برساند.

 

 

درباره کتاب طوفان در مرداب

 

طوفان در مرداب روایت سنت‌های متصلب و سنت‌گرایانی است که به وضع موجود خو کرده‌اند و در برابر هرگونه تغییر مقاومت می‌کنند. کسانی که با دور شدن از فضایل اخلاقی‌ای که بر دیگران برتری‌شان می‌داد راه هرگونه اصلاح در عین حرمت نهادن به سنت‌ها را بستند و شرایط را برای افکار مخرب و رادیکال فراهم کردند و نیز روایت همه‌ی انقلابی‌هایی که علل مسائل و نابهنجاری‌های واقعی جامعه را ساده‌سازی کردند و برای حلش پاسخی واژگون دادند. واژگونی نهادهای سیاسی، اجتماعی و مذهبی که درواقع نگهدارنده‌های هر جامعه هستند و با از بین‌رفتنشان تنها نظام‌های اندیشه‌ی خشونت‌گرا و سلطه‌جو مستقر می‌شوند.

 

دی بلاذی به‌عنوان نماینده‌ی ژاکوبن‌های انقلابی، جامعه‌ی ناپل، نهادها و سنت‌های آن را جعلی می‌خواند؛ یعنی تمام دستاوردهای مادی و معنوی آن . او عقیده داشت میان هیچ دو آدمی تفاوتی نیست و تعبیرهای مال من و مال تو را شنیع می‌دانست.

 

از آن مهم‌تر، در این کتاب تاریخ محملی برای جعل و فریب و وارونگی حقیقت معرفی شده و گویی تنها پشتوانه‌ی یک جامعه‌ی جعلی است. البته که نویسنده نمی‌گوید اگر چنین است، پس واقعیت چیست و کجا باید پیدایش کرد؟ وقتی واقعیتی وجود ندارد، تنها راه این است که آن را برساخت. اما واقعیت با کدام مبنا برساخته می‌شود؟ احتمالاً آمال نظریه‌پردازانش. با کدام ابزار؟ بهترینش: انقلاب.  چنان‌که تجربه‌های بشر نشان می‌دهد و نیز از آنجا که برخلاف نظر قدما، شاید جریان تاریخ، جریان پیشرفت نباشد، همواره و در هر زمانی می‌توان از چنین بادهایی طوفان‌ها درو کرد.

 

کتاب طوفان در مرداب ترجمه‌ی خوبی دارد، برای افکار سانتی‌مانتال درباره‌ی اندیشه‌ی برابری، عدالت و آزادی مفید است و این مخاطبان را از آنچه بر شخصیت‌هایش رفت دچار تأثر و افسوس خواهد کرد.

 

 

بخشی از کتاب طوفان در مرداب

 

«امروزه هر قلم‌به‌دستی به خودش اجازه می‌دهد درباره امور مملکت، نظام قضایی، حقوق شاهان و البته حقوق مردم اظهارنظر کند به‌همین خاطر است که من از کسانی مثل شما خوشم می‌آید که به تحقیق درباره گذشته‌ها می‌پردازند و زمان حال را با خیال راحت و آسوده می‌گذرانند بدون اینکه خودشان را مجبور بدانند که نظم دنیا را به هم بزنند.»

 

 

 

نویسنده معرفی: حدیث اورک
طوفان در مرداب
نوشته های شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *