خلاصه داستان
کتاب سووشون در تیرماه سال ۱۳۴۸ برای نخستین بار انتشار یافت. داستان کتاب در شیراز و در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد و جریانها و فضاهای اجتماعی سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ را توصیف میکند. حتی به عقیده برخی منتقدین داستان شاید برگرفته از اتفاقات کودتای ۲۸ مرداد هم باشد چنانکه میبینیم یکی از شخصیتهای اصلی داستان ۲۹ مرداد کشته میشود. اسم کتاب سووشون یا سیاووشان برگرفته از یکی از آیینهای سنتی ایرانیان یعنی سوگواری برای مرگ مظلومانه سیاوش، یکی از قهرمانان اسطورهای ایران باستان است. درواقع علت نامگذاری کتاب به علت تشابه سرانجام شخصیت اصلی کتاب با سرگذشت سیاوش است. این کتاب یکی از پرمخاطبترین کتابهای ایرانی است که به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، ژاپنی، ایتالیایی و چینی ترجمهشده است.
یوسف اربابى است آگاه، تحصیلکرده در فرنگ و سرد و گرم روزگار چشیده است. او که همیشه در مقامِ معلم و مراقبِ رعیتش بوده نمیتواند در برابر زور ظالمان شهر و کسانی که میخواهند حق رعیت و روستاییان را بگیرند تاب بیاورد. زری همسر یوسف است و داستان از نگاه او روایت میشود (سوم شخص منتهی به زری). او سه فرزند دارد و یکی هم باردار است. همیشه میترسد که یوسفش را از دست بدهد و آخر همین ترس کار دستش میدهد.
یوسف حاضر نمىشود در انبارهاى غلهاش را بر اجنبى بگشاید آن هم در شرایطى که مردم چند شبانه روز چیزى براى خوردن ندارند. از طرفى خانهاى قشقایى قصد دارند تا از طریق معاملهاى با قواى انگلیس براى به پا خاستن علیه حکومت مرکزى سلاح تدارک ببینند. یوسف و همفکرانش چنین آشوبى را در میانهى این قحطى و آشفتگى صلاح نمىدانند.
زرى که با رویهاى محافظه کارانه از شوهرش مىخواهد جوانب احتیاط را رعایت کند، اندکى بعد از سوى شوهر و پسرش، ترسو خوانده مىشود. این زن که در پى حفظ حریمِ امنِ خانهاش است، از دنیا هیچ نمىخواهد جز آرامش و امنیت. اما ناگزیر است با شوهرش همپا شود، چه آنکه یوسف مسئولیتى بزرگتر از زرى بر شانه دارد و در قبال رعایایش احساس وظیفه مىکند. در انتهای داستان هم زری خودش را از میان آن همه ترس و غصه رها میکند و سعی میکند راه یوسف را ادامه دهد.
درباره نویسنده
سیمین دانشور، در هنگام جنگ جهانی دوم در دانشگاه تهران دانشجو بود. او که در سال ۱۳۲۰ بهعنوان «معاون ادارهٔ تبلیغات خارجی» با رادیو ایران همکاری داشت، بهواسطهٔ شغلش با خبرنگاران جنگی که به ایران آمده بودند، آشنا شد و در جریان اخبار جنگ قرار گرفت. او در سال ۱۳۲۱ به زادگاه خود شیراز سفر کرد؛ در شرایطی که این شهر در اشغال نظامیان انگلیسی بود و در سراسر شهر سربازان هندی، انگلیسی و اسکاتلندی به چشم میخوردند. پدر سیمین دانشور از پزشکان مشهور شیراز بود و سیمین به همراه او در مهمانیهای سطح بالای شهر شرکت میکرد. در این مهمانیها، سیمین از فرصت برای گفتگو با افسران نظامی انگلیسی استفاده میکرد. علاوه بر این، بهواسطه شغل پدر، به محل اتراق ایل قشقایی نیز زیاد رفتوآمد میکردند. او تعزیه سووشون را نیز که عشایر در موقع ییلاق–قشلاق اجرا میکردند، در همان ایام از نزدیک مشاهده کرد. طرح اولیه سووشون و بسیاری از شخصیتهای آن در همان دوران در ذهن نویسنده شکل گرفت؛ هرچند تا مدتها فرصتی برای نگارش آن پیدا نکرد و این طرح به گفتهٔ خودِ نویسنده تا مدتها بر ذهن او سنگینی میکرده است. او دستکم تا سال ۱۳۳۱ که به برای تحصیل در دانشگاه هاروارد به آمریکا رفت، نگارش کتاب را شروع نکرده بود.
سیمین در سال ۱۳۲۹ با جلال آلاحمد، نویسنده و روشنفکر ایرانی ازدواج کرد و چنانکه هوشنگ گلشیری میگوید، تأثیر فکری جلال و آثار او نیز در این نگارش این کتاب مشهود است.
قسمتی از کتاب
زری معصومانه پرسید: شما میگویید من دیوانه نشدهام.
دکتر عبدالله خان گفت: بههیچوجه.
زری باز پرسید: دیوانه هم نمیشوم؟
دکتر عبدالله خان گفت: قول میدهم نشوی.
چشم در چشم زری دوخت و با صدای نوازشگری گفت: اما یک مرض بدخیم داری که علاجش از من ساخته نیست. مرضی است مسری. باید پیش از اینکه مزمن شود ریشه کنش کنی. گاهی هم ارثی است.
زری پرسید: سرطان؟
دکتر گفت: نه جانم، چرا ملتفت نیستی؟ مرض ترس. خیلیها دارند. گفتم که مسری است.
باز دست زری را گرفت و پیامبرانه افزود: من دیگر آفتاب لب بامم اما از این پیرمرد بشنو جانم. در این دنیا، همهچیز دست خود آدم است. حتی عشق، حتی جنون، حتی ترس. آدمیزاد میتواند اگر بخواهد کوهها را جا به جا کند. میتواند آبها را بخشکاند. میتواند چرخوفلک را به هم بریزد. آدمیزاد حکایتی است. میتواند همه جور حکایتی باشد. حکایت شیرین، حکایت تلخ، حکایت زشت…و حکایت پهلوانی…بدن آدمیزاد شکننده است اما هیچ نیرویی در این دنیا به قدرت نیروی روحی او نمیرسد، به شرطی که اراده و وقوف داشته باشد.
نظرات دیگران
حسن میر عابدینی: «سووشون نوشتهی سیمین دانشور آغازگر فصلی تازه در تاریخ داستاننویسی ایران به شمار میآید. دانشور در این داستان پرحرکت و ماجرا، با نثری شاعرانه، دقیق و محکم، تصویری درونی و هنرمندانه از تحولات منطقه فارس در سالهای جنگ دوم جهانی به دست میدهد. شخصیتهای رمان باقدرت مشاهده درخشانی ترسیم شدهاند؛ آنقدر مشخص که هریک روحیه و عملکرد گروه اجتماعی معینی را مجسم میکنند. البته هیچیک از آنان در حد تیپ نمیماند، همهشان فردیتی خاص دارند و بهآسانی از یکدیگر تمیز داده میشوند. فکر اصلی رمان، پرداختن به انسان مبارز است. به همین دلیل، در سراسر داستان شاهد درگیری یوسف –قهرمان رمان- با آدمهای خودفروختهایم. ستیز پرتلاش خانواده او با ریزهکاریهای روانی و عاطفی، بر زمینهای از زندگی مردم یک منطقه در یک دوره خاص تاریخی، گسترده میشود. هرچند یوسف درکشاش بین واقعیت موجود و آرمانْ به شهادت میرسد، اما عامل بیداری دیگران و بهخصوص همسرش زری میشود.
سووشون را رمانی رمزی سیاسی دانستهاند که از دولایه تشکیلشده است. در لایه ظاهری، حوادث رفته بر زری و خانواده اوست در محدوده نیمه اول سال ۱۳۲۲… زری میخواهد در درون کشور ایران کشور خاص خود را از آشوب و مرض و قحطی و مرگ حفظ کند [اما] سرانجام جنگ و دیگر بلاهای آن سالها به خانه او راه مییابند. از همین شرح کوتاه میتوان لایه درونی یا رمزی سووشون را دید، مثلاً مابهازای خانه همه ایران است و مابهازای زری، زن بهطورکلی… و یوسف نماینده یک قشر روشنفکر این مملکت است… و خلاصه آنکه آنچه بر این خانه و خانواده میرود بر همه کشور ما رفته است.»
گیتی صفرزاده: «اگر به داستان نگاه کنیم بیش از همه آفریدن شخصیت زنی را میبینیم که تا پیشازاین با چنین روشنی و قدرتی در داستانهای فارسی ترسیم نشده بود؛ اما اگر بپذیریم که پس از سووشون داستانهایی با محوریت شخصیت زنان نوشته شدند پس چرا هنوز زری این داستان شخصیتی ماندگار است؟ ممکن است پاسخ این سؤال به قدرتی برگردد که در ترسیم شخصیت این زن لحاظ شده، قدرتی که درعینحال که مربوط به یک زن معمولی و محافظهکار ایرانی است که بهتدریج تبدیل به شخصیتی جسور و مبارز میشود، لایهای زیرین هم دارد که حکایت از نگاهی نشانهگرایانه یا حتی آیندهنگرانه دارد. نشانه گرایی داستان در انتخاب عنوان کتاب کاملاً هویداست، سووشون اشارهای است به داستان سیاوش و ماجرای جوانکشی و داغداری مادران و زنان ایرانی که زری هم در میانه داستان به آن اشاره میکند و بهنوعی با تاریخ ما عجین شده و آیندهنگری آن در مسیر پایانی داستان است که نشان میدهد این زنان داغدار هستند که از پوسته محتاط و نگران خود خارج میشوند تا از داغ سیاوشهایشان بگویند و باعث تغییر و تحول شوند. با این حساب شخصیت زری باوجود ترسیم واقعگرایانهای که در داستان شده بیشتر به خاطر وجه نمادینش و بشارتی که از تغییر جایگاه زن ایرانی میدهد، برایمان ماندگار و بهیادماندنی میشود.»
منابع
- نگاهی به شخصیتهای ماندگار داستانهای فارسی، گیتی صفرزاده، سایت www.vinesh.ir
- صدسال داستان نویسی در ایران، حسن میرعابدینی، ۱۳۶۶