ماجرای اسرارآمیز در استایلز
نویسنده: آگاتا کریستی
مترجم: رویا سعیدی
ناشر: هرمس
نوبت چاپ: ۵
سال چاپ: ۱۳۹۶
تعداد صفحات: ۲۷۵
شابک: ۹۷۸۹۶۴۳۶۳۱۶۹۷
داستان با سفر کاپیتان هستینگز به روستای استایلز، پس از گذراندن دوران نقاهت حاصل از جراحات جنگ آغاز میشود. هستینگز و دوستش، جان کاوندیش، تصادفاً یکدیگر را میبینند و جان، او را برای گذران دوران مرخصی به خانه مادرش دعوت میکند. مادر جان، که زنی ثروتمند و سخاوتمند است، با گشادهرویی از هستینگز استقبال میکند. اوضاع خانواده اما به خاطر ازدواج مادر با آلفرد اینگلثورپ، مردی جوان و عجیب، کمی پیچیده به نظر میرسد.
هستینگز، در حین گشت و گذار در روستا، اتفاقاً هرکول پوآرو را میبیند که اولین ملاقاتشان به چند سال پیش برمیگشت. پوآرو که به خاطر جنگ، از بلژیک به انگلستان پناهنده شده، به لطف خانم اینگلثورپ در خانهای در همان روستا، اقامت دارد. نیمهشبی، حال خانم اینگلثورپ به طرز مشکوکی بد میشود و کمی بعد، میمیرد. موضوع به قتل رسیدن خانم اینگلثورپ به میان میآید؛ همه به آلفرد، که در شب مرگ غایب بوده، مشکوک میشوند. هستینگز پیشنهاد میدهد تا هرچه سریعتر پوآرو وارد ماجرا شود…
ماجرای اسرارآمیز در استایلز، از زبان کاپیتان هستینگز، به شکل گزارش دقیقی از یک پرونده قتل روایت میشود. این پرونده، آغازی بر همکاری پوآرو، هستینگز و البته بازرس جپ است. با جزئیات و تفاسیری که در اوایل داستان از پوآرو میخوانیم، میدانیم که با شخصیتی جذاب، فوقالعاده باهوش و غیرقابل پیشبینی روبهرو هستیم و تا پایانبندی، منتظر پرده برداری او از جنایات مرموز میمانیم.
هستینگز نیز از بدو نقشآفرینی، با طنازی و گاهی سردرگمیهایش از کارهای پوآرو، به یکی از دوستداشتنیترین شخصیتهای آثار کریستی بدل میشود.
این داستان، با بازی دیوید سوشه در نقش هرکول پوآرو، در مجموعه تلویزیونی Agatha Christie’s Poirot پخش شده است.
درباره نویسنده
آگاتا کریستی، نویسنده شهیر انگلیسی، در سپتامبر1890 چشم به جهان گشود. از کودکی به شعر و داستان نویسی علاقهمند بود. مدتی برای تحصیل به پاریس رفت و پس از بازگشت به خانه، نویسندگی را با جدیت ادامه داد. خدمت او در بیمارستانها و داروخانهها طی دوران جنگهای جهانی، به احاطهاش بر خواص سمومی انجامید که اغلب در داستانهایش نقش اساسی بازی میکنند.
سبک خاص و معماگونه نگارش داستانهای کارآگاهی کریستی، به سرعت توجه خوانندگان را جلب کرد و با آفریده شدن شخصیتهایی ویژه، نوشتههایش جذابیتی دوچندان یافت.
ماجرای اسرارآمیز در استایلز، با حضور مجذوبکننده هرکول پوآرو، کارآگاه بلژیکی باهوش، وسواسی، شیکپوش و مغرور، در 1920 منتشر میشود و چاپ آثاری چون قتل در زمین گلف و قتل راجر آکروید، روزبهروز بر دوستداران این کارآگاه میافزاید.
در همان دوران، دشمن پنهان، با شخصیتهای اصلی تامی و تاپنس، عرضه میگردد. در 1926، کریستی در داستان کوتاه باشگاه شبانه سهشنبه، دیگر کارآگاه جذاب داستانهایش را معرفی میکند: جین مارپل.
خانم مارپل، بعداً در قتل در خانه کشیش، در هتل برترام، و جنایت خفته و چند داستان دیگر، نقش ایفا میکند.
پوآرو نیز در داستانهای بینظیری چون قتل در قطار سریعالسیر شرق، شبح مرگ بر فراز نیل، مرگ در میان ابرها، شرارتی زیر آفتاب و نهایتاً پرده ظاهر میشود.
تعطیلات برای قتل، تله موش، و سپس هیچکس نبود و خانهای در شیراز از دیگر آثار این نویسنده هستند.او در 1955، با نمایشنامه شاهدی برای دادگاه، برنده جایزه ادگار و بهترین نمایشنامه خارجی انجمن منتقدان تئاتر نیویورک شد.
کریستی در 12 ژانویه 1976 درگذشت. او در طول فعالیتش، نزدیک به 70 داستان جنایی نوشت. زندگی و رمانها و نمایشنامههای او، به خلق آثار ماندگاری در دنیای سینما و تئاتر منجر شدهاند؛ از جمله فیلمهای قتل در قطار سریعالسیر شرق (1974) به کارگردانی سیدنی لومت و شاهدی برای دادگاه (1957) به کارگردانی بیلی وایلدر؛ همچنین فیلم آگاتا (1979)، که ماجرای مرموز ناپدید شدن 11 روزه کریستی را روایت میکند.
لارا تامپسون با یاری گرفتن از نامهها و یادداشتها و مصاحبه با نزدیکان کریستی، در کتابی با نام آگاتا کریستی، (ترجمه نادر قبلهای، انتشارات روزنه)، سرگذشت این نویسنده را دنبال میکند.
قسمتی از کتاب ماجرای اسرارآمیز در استایلز
وقتی از پستخانه بیرون میآمدم با مرد کوچک اندامی که داشت وارد پستخانه میشد سینه به سینه برخورد کردم. معذرت خواستم و داشتم میگذشتم که فریاد شادی مرد مرا بر جای خود میخکوب کرد. مرد جلو آمد و مرا در آغوش گرفت و بوسید و فریاد کشید:
-دوست من، هستینگز! واقعا خودت هستی؟
من هم فریاد شادی سر دادم و گفتم:
-اقای پوآرو! شما هستید؟ عجب تصادفی…
پوآرو مردی کوچکاندام بود؛ قدش به یک متر و شصت و پنج سانتیمتر هم نمیرسید. ولی وقار خاصی داشت… سبیلی کلفت و بسیار مرتب داشت… به نظر من از گرد و خاک بیش از گلوله میترسید و تحمل کثیفی برایش دشوارتر از تحمل زخم گلوله بود…
نویسنده معرفی: مدیا نورخمامی