کشف روزنههای نور در تاریکی
«شاید تو از تاریکی بترسی، ولی تاریکی از تو نمیترسد. به همین دلیل است که تاریکی همیشه نزدیک تو است. تاریکی همیشه در کنجی پنهان و یا پشت در منتظر است و تقریبا هرشب میتوانی تاریکی را در آسمان ببینی که از بالا به تو خیره شده، همانطور که تو به ستارههای آسمان خیره شدهای.»
تاریکی
نویسنده: لمونی اسنیکت / تصویرگر: جان کلاسن
مترجم: شهرداد میرزایی
ناشر: دیبایه
نوبت چاپ: ۲
سال چاپ: ۱۳۹۷
تعداد صفحات: ۵۰
«شاید تو از تاریکی بترسی، ولی تاریکی از تو نمیترسد. به همین دلیل است که تاریکی همیشه نزدیک تو است. تاریکی همیشه در کنجی پنهان و یا پشت در منتظر است و تقریبا هرشب میتوانی تاریکی را در آسمان ببینی که از بالا به تو خیره شده، همانطور که تو به ستارههای آسمان خیره شدهای.»
تاریکی
نویسنده: لمونی اسنیکت / تصویرگر: جان کلاسن
مترجم: شهرداد میرزایی
ناشر: دیبایه
نوبت چاپ: ۲
سال چاپ: ۱۳۹۷
تعداد صفحات: ۵۰
لازلو از تاریکی میترسد. تاریکی درست در خانهای زندگی میکند که لازلو هم آنجا است. او سعی میکند یواشکی تاریکی را دید بزند؛ چون خیال میکند اگر مزاحم تاریکی نشود، او هم هیچوقت سراغ لازلو را نمیگیرد. اما ماجرا از آن شبی شروع میشود که تاریکی لازلو را صدا میزند و لازلو خودش را برای روبهرو شدن با تاریکی آماده میکند. لازلو و تاریکی در آن شب با هم دیدار میکنند. دیداری که خیلی چیزها را برای لازلو روشن میکند و حتی میتوان گفت منجر به صلح او با تاریکی میشود.
داستان لازلو و تاریکی، بخش بزرگی از زندگی ماست. داستانی که هم در کودکی گرفتارش هستیم و هم در بزرگسالی. داستان تمام مواقعی که «فکر» مواجه شدن با چیزی را ترسناکتر از «واقعیت» وجودیاش میبینیم. داستان آن روزهایی که کودک بودیم و از ترس تاریکی کمتر سراغ کشف جهان کوچکمان میرفتیم. داستان تمام وقتهایی که از غم فرار میکنیم چون نمیخواهیم و میترسیم که آن را به زندگیمان راه دهیم.
داستان تمام روز و شبهایی که از شکست فرار کردهایم چون گمان میکردیم شکست همان چیزی است که قرار است ما را از پا درآورد. اما یک جایی، یک زمانی، وقتی که فکرش را هم نمیکنیم، تاریکی، غم، شکست و سایر چیزهایی که نخواستهایم با آن روبرو شویم، صدایمان میزنند و خودشان را به ما نشان میدهند. بعد از آن است که ما یاد میگیریم سیاهی، بدی، غم، شکست، تاریکی و حتی مرگ در زندگی و کنار ما جریان دارند، نفس میکشند و هستند تا پازل زندگیمان تکمیل شود.
شاید برای همین است که تاریکی صرفا یک کتاب کودک نیست. کتابی است که حتی اگر بزرگسالی آن را دست بگیرد، بعد از پایان داستان به تمام وقتهایی فکر میکند که از درد و رنج گریخته اما یک جایی خسته شده و آنچه را از آن میگریخته، جلوی خود میبیند و بعد از آن یاد میگیرد که چطور با آن زندگی کند.
از طرف دیگر وقتی هم کودک شروع به خواندنش میکند، آنقدر خودش را به شخصیت لازلو نزدیک میبیند که اگر ترسی تا آن موقع درونش بوده، بدون شرم و عذاب آن را میپذیرد. لازلو است که با شخصیت ساده و ترس بدون تشریفاتش به کودک نشان میدهد که نباید ترسش را مخفی کند چرا که ما آدمها حداقل در ترسهایمان باهم مشترک هستیم.
در شناسهی کتاب، موضوع آن «ترس» نوشته شده است؛ اما به نظر من تاریکی ادغامی فلسفی از امید، زندگی، غم، شجاعت، استقلال و ترس است. داستانی همه چیز تمام که لمونی اسنیکت با بیانی دلچسب آن را نوشته و جان کلاسن با سادهترین و در عین حال قشنگترین حالت ممکن آن را برای خواننده به تصویر کشیده است.
لمونی اسنیکت را معمولا همه با مجموعهی ۱۳ جلدی «حوادث ناگوار» که در ایران با نام ماجراهای بچههای بدشانس انتشار شده، میشناسند و در سال ۲۰۱۷ سریالی از همین داستان (A Series of Unfortunate Events) در شبکهی نت فلیکس به نمایش درآمده است. اسنیکت نویسندهای است که هیچ جا نمیشود چیزی دربارهی او یافت به جز کتابهایش. او نویسندهی زبردستی است که با نوشتههایش مخاطب را تا مدتها درگیر خودش میکند و شاید برای همین است که مخاطبانشان از همه قشر سنی هستند.
اسنیکت بارها برنده جوایز گوناگونی شده است و برای کتاب تاریکی هم جایزهی موسسه شارلوت زولوتو را از آن خود کرده است. ماجرای این جایزه از این قرار است که مرکز کتاب کودک دانشگاه ویسکانزین ـ مدیسون (Wisconsin-Madison) این جایزهی سالانه را به افتخار شارلوت زولوتا، ویراستار و نویسندهی برجستهی کتابهای کودک، در سال ۱۹۹۸ بنیان گذاشت. هدف آن تقدیر از نویسندگان کتابهای تصویری است.
همچنین جان کلاسن تصویرگر کانادایی این کتاب توانسته با تصویرگریهای ساده و درعین حال فوقالعادهاش تاثیرگذاری این کتاب را بیشتر کند. کلاسن علاوهبر تصویرگری، نویسندهی چندین کتاب است. یکی از معروفترین کتابهای او که در ایران هم توسط نشر بهنگار چاپ شده است، کتاب «این کلاه من نیست» است. او برای نوشتن و تصویرگری این کتاب، مدال کالدکوت آمریکایی و مدال بریتانیایی کیت گرینوی را در سال ۲۰۱۲ به دست آورده. کلاسن اولین نفری است که برای نوشتن این کتاب، هر دوی این جوایز را نصیب خود کرده است.