آیا تاریخ 2084 تکرار میشود؟
2084
نویسنده: هادی ورقایی
ناشر: زرین اندیشمند
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۴۰۲
تعداد صفحات: ۱۹۰
شابک: ۹۷۸۶۲۲۸۰۷۸۱۲۰
آیا تاریخ 2084 تکرار میشود؟
پیشبینی آینده: تاریک، روشن یا خاکستری؟ مسئله این است! شاید زمان پیشبینیهای بشارتدهنده یا برحذردارنده تمام شده و زمان این رسیده است که خودمان را با شکل خاکستری دنیا وفق دهیم. چیزی که بعد از این با هر تغییری، چه بزرگ و چه کوچک، تکنولوژیک یا ماهوی، قرار نیست دگرگون شود. لطفا دیگر رویاپردازی نکنید. دنیای اسطورهها و فانتزیهای رنگی دیگر به آخر رسیده است. سفیدیها و سیاهیها مردهاند!
چرا برای پیشبینی آینده ادبیات تولید میشود؟ و آیا این گونه ادبیات در ژانر علمی تخیلی قرار میگیرد؟ ما در کتاب 2084 با رمانی روبرو هستیم که قصد دارد آینده نظام جهانی فعلی را به تصویر بکشد، و سعی میکند ناکارآمدی و دروغین بودن بسیاری از شعارهای دنیای امروز را آشکار کند. توجه ما را از ظاهر مطلب به عمق بیشتری از آن جلب نماید.
هادی ورقایی نویسندهی کتاب، دکتر داروساز است و این اولین رمان اوست که به کوشش نشر زرین اندیشمند چاپ شده. آقای ورقایی در کنار حرفهی داروسازی به دنبال یافتن راهکارها و پاسخهایی برای پرسشهای اکوسیستم سلامت کشور است و در این راستا تحصیلات خود را در رشته MBA نیز توسعه داده تا تبدیل به فردی دارای دید چنددیسیپلینی گردد. مقالات او دربارهی اقتصاد سلامت و بازاریابی سلامت در روزنامهی اقتصاد در دسترس علاقمندان است.
نام رمان 2084 خیلی بیواسطه ما را به یاد رمان معروف جرج اورول 1984 میاندازد و ما را آمادهی روبرو شدن با فضایی تیره و تار و بسته میکند. اما با وجود اینکه آقای ورقایی از کتاب اورول بسیار الهام گرفته، فضای آن به تیرگی کتاب اورول نیست. شاید اورول نهایت تاریکی را در آسمان تیره و ابری انگلستان جستجو می کرد، در حالی که نهایت تاریکی در تهران قرن بیستویکم کمی متفاوتتر و کویریتر است.
به نظر میرسد نویسنده در این رمان گوشه چشمی هم به کتاب دنیای قشنگ نو آلدوس هاکسلی داشته است. اثری که کمتر به کمونیسم پرداخته و بیشتر نحوهی سوگیری تفکرات تکنوکرات و علممحور دنیای آینده را تصویر میکرد.
ماجرای رمان در ایران بعد از جنگ جهانی سوم میگذرد و نظم جهانی ایجادشده را در سال 2084 تشریح میکند. جهانی که به دو بخش دنیای مستقل و دنیای آزاد تقسیم شده و دیوار جدیدی (مثل دیوار برلین) این دو دنیا را از هم جدا میکند. اما تصور مردم دو طرف دیوار از هم چیست؟ آیا اصولا کسی در مورد آن طرف دیوار فکر میکند؟ اصلا چرا باید این کار را بکند؟
در دنیای جدید از جنگ دیگر خبری نیست. دیگر خشم در میان ملتها دیده نمیشود و همه ملتها با توافق در کنار هم زندگی میکنند. پس چرا این کتاب در مورد پادآرمانشهر است؟ اصل آیا این کتاب یک رمان پادآرمانشهری است؟ واقعا نمیتوان گفت. نویسنده تکلیف را روشن نمیکند که آیا این نظام نوین سیاه است یا سفید. احتمالا به نظر نویسنده فضا خاکستری است؛ یک خاکستری متوسط که از سفید تا سیاه بر روی عدد 7 میایستد، یعنی اوضاع خوب نیست ولی بد هم نیست. و این به نظرم به خاطر زندگی زیستهی نویسنده در دوران معاصر است. دیگر در این روزگار کسی دنبال رمانتیسیزم نمیرود.
در ایجاد فضای رمان، ارتباطات، شبکه، متاورس و رباتهای کامپیوتری اثر مهمی دارند و کلا شکل آینده را این مفاهیم، به زعم نویسنده، شکل میدهند. فضا و داستان تنیده در ارزشهای دنیای دیجیتال و رفاه عمومی است و در آن تلاش شده دو گونه خوشبختی برای انسان آینده تصویر شود. خوشبختیهایی که ما همین الان نیز در دسترس داریم و معنی و درک آن برای ما قابل لمس است.
داستان روان و خوشخوان پیش میرود. شما نمیتوانید تا انتهای آن، خط داستانی را پیشبینی کنید و مرتب اتفاقهایی شما را به حیرت و یا به شوق میآورد. اما از منظر یک متخصص شبکه توضیحات کافی و قانعکننده نیست. این مطلب شاید از منظر یک متخصص علوم اجتماعی و سیاسی هم باورپذیر نباشد؛ یک داستان باورپذیر در مورد اصول و چارچوبهای باور ناپذیر، یا یک روایت خوشترکیب در ساختار نه چندان استوار.
اما چرا نویسنده این اثر را خلق کرده است؟ آیا هدفش فاش کردن رازی در مورد آینده بوده؟ آیا میخواسته مانع وقوع فاجعهای در آینده شود؟ یا قصد داشته بشارت فردایی روشن را بدهد؟ آیا به آیندهی ایران، جهان، فلسفه، تکنولوژی و بشر امیدوار است؟ آیا قصد ارائهی راهحلی برای برونرفت بشر را دارد؟ اینها پرسشهایی است که خواننده پس از اتمام کتاب هنوز با آنها دست به گریبان است.
کتاب ظاهری زیبا دارد. متن آن پیراسته است و صفحهآرایی و چاپ خوبی دارد و با لحاظِ اینکه کتاب اول نویسنده است، میتوان نتیجه را قابل قبول دانست. آقای ورقایی که خود سخنران و نویسنده حوزه مارکتینگ و تحلیل بازار است از دانش خود برای اثرگذاری بر اذهان خوانندگان به خوبی استفاده کرده. اگر شما هم کتاب را دیدهاید یا خواندهاید، نظراتتان را برای ما بفرستید.
این مقاله را ۴ نفر پسندیده اند