سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

اشتراک گذاری این مقاله در فیسبوک اشتراک گذاری این مقاله در توئیتر اشتراک گذاری این مقاله در تلگرام اشتراک گذاری این مقاله در واتس اپ اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین اشتراک گذاری این مقاله در لینکدین

کاکائو

نویسنده: ژرژ آمادو


تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند
کاکائو

تاکنون 1 نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند

جوامع  از اقشار مختلف تشکیل شده است که این اقشار به طبقاتی مختلف تقسیم شده  است و زندگی متفاوت را سپری می کنند.اما  عدالت اجتماعی بین شأن وجود ندارد .

امروزه اگر ما به تمام جوامع نگاهی بیندازیم خواهیم دید که افرادی هستند بخاطر بیکاری به کشوری های دیگر مهاجر می‌شوند تا اندکی پولی بدست بیاورند و اما این کارگران هستند که  تحت سیطره تاجران و کارخانه داران کار می‌کنید ،با اندکی معاش ‌که شاید نسبت به زحمات شأن حقوق کمتری را اخذ میکنند .

 

 «ژورژ مادو » نویسنده  اهل برزیل است. که در کتاب کاکائو، زندگی کارگران مزرع کاکائو را در جنوب باهیا بیان می‌کند. آنچه در این  رمان بیان شده،  وضعیت کارگرانی که با زحمت و تلاش کار می‌کنند تا بتواند شکم شأن را از گرسنه نجات بدهند و اینکه درد و رنج های کارگران را بیان می‌دارد .

این اثر داستانی است از ژوزه کوردئریو که رفقایش آنرا سرژپیی صدا می‌زدند. او که هنوز سن پنج سالگی اش را تمام نکرده بود پدرش را از دست داد. پدرش صاحب کارخانه‌ای  بود، که  بعد از مرگش پدرش عمویش سر پرست کارخانه را به عهده گرفت بعد از چند مدت عمویش گفت که  کار خانه ورشکست شده.

سرژپیی  در سن پانزده سالگی مشغول کار در کارخانه‌ای شد که عمویش سرپرست آن بوده است که بعد از مدتی از آنجا اخراج شد و مجبور شد به خاطر  کار از سرزمین قدیمی  (سایوکرسیتواو ) و خانواده خود دور شود  و به مزرعه کاکائو که در باره آن شینده است برود. آنطوری از این مزرعه یاد می‌شد که میتوان  آسود کار کرد و دستمزد زیادی به دست آورد اما این چنین نبود. زمانیکه سرژپیی به مزرعه کاکائو رسید آنطوری که تعریف و تمجید می‌شد نبود‌.

کارگران زیادی آنجا روز تا شام کار می‌کردند در زیر آفتاب گرم سوزان و حتی ارباب ها کارگران را به کرایه می‌گرفتند، در مزرعه  کار زیاد اما دستمزد روزانه ناچیز بود. آنطوری در این رمان بیان شده؛ ارباب که صاحب پول و زمین زیادی بود با کارگران مانند برده رفتار می‌کرد حتی کارگران جای مناسب برای خواب نداشتند و هنگامیکه صبح به کار می‌رفتند از نوشیدنی به نام عرق استفاده می‌کردند تا مبدا در طول روز دچار ضعف و خسته گی شوند. حتی فرزندان ارباب نیز با کارگران‌ رفتار چندان خوبی نداشتند. ولی آنچه این کارگران می‌خواستند پول و ثروت دارایی نبود فقط کمی آسایش و راحتی می‌خواستند.

در قسمتی از این رمان می‌خوانیم: «گرم خانه، ما را یک‌ به یک می‌بلعید. ما در گرمایی جهنمی کار می‌کردیم. حتی جهنم _در تعریف پدر روحانی آلمانی سائوکرسیتوائو- هم نتوانست بدتر از این باشد. مثل دوزخی ها عرق می‌ریختیم و هنگام که از آن جا خارج می‌شدیم؛ شلوار های خیس به تن چسپیده خود را یک راست می‌انداختم توی رودخانه.»

آنچه دیگری که در کتاب کاکائو  از آن یاد شده است؛ قربانی زنان است که مسبب آن ثروتمندان و ارباب ها است.

 

کتاب کاکائو در سال 1933نگاشته شده است.‌ ژورژ مادو  حدود چهل کتاب نوشته است که از رمان های آن فیلم های زیادی ساخته شده و در تلویزیون برزیل نشر شده او برنده جایزه های ادبی معتبر شده است .

 

نویسنده فردینا اکبری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *