تاریخ کتابخوانی
نویسنده: آلبرتو مانگوئل
مترجم: رحیم قاسمیان
ناشر: هرمس
نوبت چاپ: ۱
سال چاپ: ۱۴۰۲
تعداد صفحات: ۵۰۵
شابک: ۹۷۸-۶۰۰۴۵۶۳۵۷۴
تاریخ کتابخوانی
«بخوان که زندگی کنی»، این جمله فلوبر درونمایه اصلی کتاب تاریخ کتابخوانی است.
اغلب اوقات به نوشتن و تولید کتاب در تاریخ زندگی بشر توجه کردهایم اما خواندن و کتابخوانی هم عمری به همان درازا دارد و اهمیتش کمتر نیست، چه بسا بیشتر هم باشد. زیرا همانطور که نویسنده کتاب اشاره میکند همیشه توانایی خواندن انواع واهمهها را در جوامع خلق میکند. بعداز این پیشگفتار که در اهمیت کتابخوانی و خواندن است، بخشی با نام صفحه آخر قرار دارد.
صفحه آخر که با توصیفاتی از صحنههای کتابخوانی چهرههای مختلف (و مشابهتی که در این تصاویر بین همه کتابخوانها است) آغاز میشود، به عادات مشترک یا خصوصیاتی در کتابخوانی اشاره میکند که معنادار است و اینکه در نهایت تاریخچه کتابخوانی واپسین صفحهای دارد که آینده هشداردهنده ری برادبری در آن خودنمایی میکند، رمان معروف فارنهایت 451 که در آن کتابها سوزانده میشوند اما همچنان در ذهن آدمها به بقای خود ادامه میدهند.
اولین فصل کتاب، پردههای کتابخوانی نام دارد که خود به چندین بخش تقسیم شده. در این بخشها از معنا و تاثیر خواندن تا عادتهای کتابخوانی و نمادها و تعابیری که از کلمات و کتاب میشود، بیان شده. در خلال این توضیحات نویسنده تاریخچهای از کتابخوانی و نظرات شخصیتها و یافتههای تاریخی را هم مطرح میکند.
دومین فصل قدرتهای خواننده نام دارد. بخشی که در آن از اولین کاتبان گفته میشود و اینکه خواندن لوحها چه اهمیتی داشت زیرا هرکس که توانایی خواندن آنها را داشت لاجرم به داشتههای گذشته و اکنون دسترسی پیدا میکرد. پس از آن با قدرتها و ویژگیهای دیگری از خوانندگان کتابها آشنا میشویم، اینکه هر متن براساس استعدادها و آرزوی خواننده شرح و بسط مییابد.
این فصل تنوع فراوانی دارد و نکتههای بسیاری را درباره خوانندگان بیان میکند، از تقسیمبندیهایی مثل سن یا جنسیت که روی ماجرای خواندن تاثیر میگذارد تا نحوه برخورد با کتابهایی که ممنوعه به حساب میآیند و حتی تاثیر اختراع عینک روی ماجرای کتابخوانی. در این فصل حتی بخشهایی به مساله حضور نویسنده و مترجم در جایگاه خواننده پرداخته شده.
بخش یادداشتها نیز در پایان کتاب فهرستی از اسامی و کتابهایی که در هر بخش از آنها نام برده شده دراختیارمان قرار میدهد.
کتاب تاریخ کتابخوانی پوستری هم ضمیمه دارد، پوستری که به طور اجمالی مهمترین اتفاقات مرتبط با کتابخوانی را از حدود 4000سال قبل از میلاد مسیح تا سال1996 میلادی نشان میدهد.در سال 1996 آلبرتو مانگوئل چاپ اول این کتاب را منتشر کرده است و به گفته خود پس از انتشارش از کشف جامعهای جهانی از خوانندگان با ماجراهای مشابه و آداب آغاز به کتابخوانی شگفتزده شده است. ترجمه فارسی کتاب از چاپ سال 2014میلادی انجام گرفته.
مانگوئل مترجم و رماننویس آرژانتینی-کانادایی است که در سال 1948 به دنیا آمده. او مدتها مدیر کتابخانه ملی آرژانتین بود و کتابهای متعدد داستانی و غیرداستانی نوشته است. برخی از آثار او عبارتند از فرهنگ لغات مکانهای خیالی، همه مردان دروغگو هستند و چگونه پینوکیو خواندن را یاد گرفت. مانگوئل همچنین جوایز متعددی مثل جایزه انجمن نویسندگان کانادا در سال 1992 و جایزه گوتنبرگ را در سال 2018 دریافت کرده است.
کتاب تاریخ کتابخوانی ضمن اینکه اهمیت و قدرت کتاب خواندن را از جنبههای مختلف نشان میدهد، اطلاعات جالب توجه تاریخی و اجتماعی نیز از منظر کتابخوانی و همچنین درباره چهرههای مختلف ادبی و تاریخی میدهد.
بخشی از کتاب
کار خواندن رابطهای صمیمی و فیزیکی میان کتاب و کتابخوان برقرار میکند که در آن تمام حسهای فرد نقشی ایفا میکنند: چشم کلمات را از صفحه بیرون میکشد، گوش پژواک صدای خواندن را میشنود، دماغ بوی آشنای کاغذ، چسب، مرکب، مقوا یا چرم را میبوید، نوک انگشتان صفحات نرم یا ضخیم کاغذ، شیرازه لطیف یا سخت آن را لمس میکند و حتی وقتی خواننده نوک انگشتان خود را خیس میکند و کتاب را ورق میزند و این کار را تکرار میکند، طعم آن را میچشد (این درست شیوهای است که در کتاب راز گل سرخ، اومبرتو اکو، قاتل، قربانیان خود را به مدد آن به قتل میرساند.)
بسیاری از خوانندگان حاضر نیستند که این حسهای مختلف را با کس دیگری درمیان بگذارند و اگر کتابی را که آرزومند مطالعه آن هستند، دراختیار شخص دیگری ببینند، مراعات قانون مالکیت خصوصی برایشان، همچون وفای به عهد در عاشقی، دشوار خواهد بود. از سوی دیگر، در مواردی، صاحب فیزیکی کتابهایی بودن، مترادف روشنفکر پنداشته شدن هم هست.
بهتدریج احساس میکنیم کتابهایی که متعلق به ما هستند، کتابهاییاند که از محتوای آنها اطلاعات خوبی داریم، گویی تملک کتاب نشانه اطلاع نوددرصدی از مفاد آنهاست؛ حس میکنیم که یک نگاه اجمالی به شیرازه کتابهایی که مال خود میدانیم و فرمانبردارانه به صف در قفسههای کتاب اتاق ما ایستادهاند تا با تورق چند صفحه با ما و فقط با ما سخن بگویند، کافی است اجازه داشته باشیم بگوییم «تمام این کتابها از آن من است»، گویی صرف حضور آن کتابها در اتاق حتی بی آنکه زحمت خواندن مطالب آنها را به خود بدهیم، ما را از خرد اشباع میکند.