یادی دوباره از پرویز دوایی
این مقاله را ۵ نفر پسندیده اند
اگر بخواهی ردی از پرویز دوایی بیابی، باید سراغ او را در دهههای 30، 40 و اوایل 50 در نشریات سپید و سیاه، فردوسی، سینما، تهران مصور و امید ایران بگیری. هنگامی که او با اسم مستعار پیام، نقد فیلم و ترجمه مینوشت. دوایی را باید در دو برههی زمانی بررسی کنی؛ دوره اول تا اوایل دهه پنجاه و دوره دوم بعد از انتشار مجموعه داستان «باغ» در ابتدای دهه 60 به بعد. پرویز دوایی منتقد فیلم، داستاننویس و مترجم ایرانی است که هفت آذر 1314 در تهران متولد شد و از اوایل دهه پنجاه به پراگ رفت و تاکنون در آنجا سکونت دارد. دوایی قبل از انقلاب را بیشتر به عنوان منتقد برجسته فیلم میشناسند. نقدهای او همراه با ترجمههایش در مجلاتی مانند: سپید و سیاه، فردوسی، رودکی، روشنفکر، ستارهی سینما و نگین، به چاپ میرسید و او را صاحبنظر در سینما میدانستند. برخی از ترجمههای دوایی به ترجمه مقالات و کتب سینمایی اختصاص دارد که از آن جمله میتوان به عنایتی چون: سیری در سینمای ژاپن، فن سناریونویسی، فرهنگ واژههای سینمایی، سینما به روایت هیچکاک و ترجمه کتاب سینما به روایت هاوارد هاکس اثر جوزف مک براید که توسط نشر چشمه انتشار یافته است، اشاره کرد. فریدون جیرانی در مقالهای با عنوان «پرویز دوایی که من شناختم» در ماهنامه همشهری 24، 15 مهر 1401 چنین مینویسد: “پرویز دوایی (پیام) آگاهی سیاسی داشت، آگاهی اجتماعی داشت؛ با دانش عمومی، با حافظهای پر از کلمات کنار هم، با ذوقی سرشار از نویسندگی، عاشق سینما بود، درباره سینما خوانده بود؛ فیلم دیده بود و خوب فیلم دیده بود و رسیده بود به شناخت سینمای هنر، سینمای اندیشه، سینمای تعمق و کمکم متنفر شده بود از سینمای متفنن، سینمای دلقک، سینمای غم و خنده و بزن بزن. همه این دانشها و آگاهیها برای تاثیر گذاشتن روی آن نسل لازم بود. ولی کافی نبود. مهم این بود که آنچه خوانده بود، آنچه فهمیده بود، با تفرعن پس نمیداد، با شور و اشتیاق پس میداد. مهم این بود ساده حرف میزد، مخالف پیچیدهگویی بود و نمیتوانست پیچیده حرف بزند که دانا و بزرگ جلوه کند.” همچنین حسن حسینی در همین شماره از ماهنامه همشهری 24 در مقالهای با عنوان کارنامه ستاره سپید و سیاه مینویسد: “پیشتر گفتهام که نقد دوایی بر بیگانه بیا در هفتهنامه سپید و سیاه را باید مانیفیست موج نو دانست. او در این نوشته برای نجات سینمای بومی چشم امید به فیلمسازانی چون مسعود کیمیایی و داوود ملاپور دارد که به تعبیر خودش در جبههای بین تنظیمکنندگان نمایش کاباره (فیلمفارسیسازان) و فیلمسازان متعالی (ابراهیم گلستان و فریدون رهنما) قرار داشته باشند. دوایی برای مراقبت از نهال موج نو، چارهای جز ایفای نقش حامی و راهنمای فیلمسازان جوان نیافت.” در کارنامه دوایی باید به پایهگذاری تشکیل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در کنار سایر شخصیتهای فرهنگی اشاره کرد و در این راستا مدتی در سالهای 50 و 52 دبیری جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان را برعهده داشته است. نسل گذشته دوایی را با نقدهای سینماییاش میشناسد و نسل امروز با داستانهایش. شانزده قصهای که مجموعه باغ را شکل دادهاند، از نوستالژیکترین قصههای تاریخ ادبیات ایران هستند. نویسنده در این داستانها با بازگشت به گذشته، خاطرات کودکی و نوجوانی را با نثری جذاب، ساده و پاکیزه روایت و مخاطب را مسحور میکند. مجموعه داستان باغ توسط نشر نیلوفر به چاپ رسیده است. دوایی حتی در چکسلواکی هم در حوزههای ادبی و هنری این کشور ورود کرد و توانست با بسیاری از شخصیتهای فرهنگی این جامعه رقابت کند. برگردان فارسی رمان تنهایی پرهیاهو از نویسندهی چک بسیار کار درخشانی است که توسط نشر پارس کتاب منتشر شده است. ایستگاه آبشار و بولوار دلهای شکسته نیز از مجموعه قصههایی است که دوایی با استفاده از خاطرات جذاب و تصویرسازیهای ماهرانهاش نوشته. درحالحاضر پرویز دوایی 89 سال دارد. یادی دوباره از پرویز دوایی
پرویز دوایی




