سایت معرفی و نقد کتاب وینش
سایت معرفی و نقد کتاب وینش

گشت و گذاری در دنیای فلسفه با چاشنی طنز

گشت و گذاری در دنیای فلسفه با چاشنی طنز


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

 

تهیه این کتاب

دانیل مارتین کلاین مطالعات فلسفی‌اش را یک ورودی مهم برای خروجی آثار کمدی‌اش می‌داند و معتقد است از فلسفه می‌شود به طنز رسید. او با همین رویکرد و نگاه دست به نگارش کتاب «هر بار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند» زده است و در این کتاب سعی کرده نگاهی طنزآمیز به فلسفه داشته باشد. همین رویکرد طنازانه سبب شده که هر کس با هر دانش فلسفی بتواند کتاب او را بخواند و نه تنها دچار ملال و خستگی نشود.

هربار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند

نویسنده: دانیل مارتین کلاین

مترجم: حسین یعقوبی

ناشر: چشمه

نوبت چاپ: ۱۴

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۱۶۲

دانیل مارتین کلاین مطالعات فلسفی‌اش را یک ورودی مهم برای خروجی آثار کمدی‌اش می‌داند و معتقد است از فلسفه می‌شود به طنز رسید. او با همین رویکرد و نگاه دست به نگارش کتاب «هر بار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند» زده است و در این کتاب سعی کرده نگاهی طنزآمیز به فلسفه داشته باشد. همین رویکرد طنازانه سبب شده که هر کس با هر دانش فلسفی بتواند کتاب او را بخواند و نه تنها دچار ملال و خستگی نشود.

هربار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند

نویسنده: دانیل مارتین کلاین

مترجم: حسین یعقوبی

ناشر: چشمه

نوبت چاپ: ۱۴

سال چاپ: ۱۳۹۸

تعداد صفحات: ۱۶۲

 


اولین نفری باشید که به این کتاب امتیاز می‌دهید

 

تهیه این کتاب

گشت و گذاری در دنیای فلسفه با چاشنی طنز

 

«اکثر تئوریسین‌ها و نظریه‌پردازان مقوله‌ی طنز معتقدند که تضاد و تناقض نکته‌ی اصلی و اساسی هر شوخی‌ِ خوبی است. چه چیزی در مورد دلقکی که کفش‌هایی را پوشیده که اندازه پایش نیستند و اصلا شبیه کفش نیستند وجود دارد؟ آن‌ها ناهمخوان هستند. گاهی اوقات فکر می‌کنم که کارکرد عملی مطالعات فلسفی‌ام آماده‌سازی من برای نگارش شوخی‌هایم برای کمدین‌ها بود. فلسفه انباشته از تناقضات دیوانه‌واری است که به عنوان پارادوکس شناخته می‌شوند. بسیاری از جوک‌های با درون‌مایه‌ی فلسفی، آن‌هایی هستند که تا مغز استخوان هیچ‌انگار و پوچ‌گرا هستند.»

 

این‌ها را دانیل مارتین کلاین نویسنده کتاب هر بار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند می‌گوید؛ کسی که از یک‌سو با مطالعه فلسفه در دانشگاه بخشی از زندگی‌اش را به خواندن نظرات و مکنونات فلاسفه و اندیشمندان بزرگ اختصاص داده و از سوی دیگر تجربه نوشتن کمدی‌های تلویزیونی را دارد.

 

و از آن مهم‌تر آنکه مطالعات فلسفی‌اش را ورودی مهم برای خروجی آثار کمدی‌اش می‌داند و معتقد است از فلسفه می‌شود به طنز رسید. کلاین با همین رویکرد و نگاه دست به نگارش کتاب هر بار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند زده است و در این کتاب سعی کرده نگاهی طنزآمیز به فلسفه داشته باشد. همین رویکرد طنازانه سبب شده که هر کس با هر دانش فلسفی بتواند کتاب او را بخواند و نه تنها دچار ملال و خستگی نشود بلکه به وسیله این کتاب به فلسفه علاقمند نیز بشود.

 

هر کدام از بخش‌های کتابِ کلاین با یک جمله قصار از یکی از فلاسفه بزرگ نظیر اپیکور، آریستپیوس، دیوید پیرس، آلبرکامو، ژان‌پل سارتر و…  آغاز می‌شود و در ذیل آن کلاین با زبان ساده‌وخودمانی و گاه بانمک به تحلیل آن جمله و تاثیری که روی زندگی‌اش در برهه‌های مختلف داشته می‌پردازد و گاهی در کمال صراحت اعتراف می‌کند که من هم نفهمیدم چه گفت!

 

 

این مطالب هر چند در بخش‌های مجزا آمده‌اند اما دارای نخ تسبیحی هستند که آنها را در کنار هم  و در قالب یک کتاب واحد قرار می‌دهد. همچنین جز خود نویسنده که کاراکتر ثابت این کتاب است کلاین در بخش‌های مختلفِ آن برای تحلیل‌های فلسفی‌اش از همسرش،  دوستش قدیمی و صمیمی‌اش تامس کتچارات ، سگش اسنوکر و… بهره می‌برد و با ذکر مثال هایی از زندگی‌ِ شخصی‌اش فضای سنگین فلسفه را صمیمی و خودمانی‌تر می‌کند طوری که شما یک نفس می‌توانید کتاب را تا به آخر بخوانید.

 

و البته این را باید مرهون ترجمه خوب و روان حسین یعقوبی نیز دانست چرا که از حُسن اتفاق حسین‌ یعقوبی نیز  سابقه نوشتن طنز در مطبوعات و کتاب‌های طنز پرفروش را دارد و به خوبی توانسته تحلیل‌های کلاین را برای مخاطب فارسی‌زبان ترجمه و منظور او را به درستی منتقل کند. چنانچه کسانی که دستی در ترجمه دارند تصدیق می‌کنند که ترجمه شوخی‌ها، عبارات دوپهلو، ایهام‌ها و ابهام‌های آثار طنز‌آمیز از خطیرترین کارهایی است که یک مترجم می‌تواند انجام دهد.

 

هر بار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند شما را با بسیاری از پرسش‌ها و پاسخ‌های فلسفی‌تان در طول زندگی روبه‌رو می‌کند. پرسش‌هایی مثل «هستی مقدم بر چیستی است؟، هنر زندگی کامجویی در هر لحظه و مکان است؟، مهندسی ژنتیک و نانوتکنولوژی رنج‌های زندگی احساسی را منسوخ خواهد کرد؟، نخستین مرحله اراده آزاد، اعتقاد به اراده آزاد است؟، لذات ذهن حداقل به اندازه لذات جسم مهم هستند؟ و…»

 

 

کلاین از ابتدا تا انتهای کتاب، در کنار غور و تامل در جملات قصار فلاسفه به دنبال معنایی برای زندگی می‌گردد و همین یافتن معنا برای زندگی همان نخ تسبیحی است که مطالب این کتاب را به هم پیوند می‌زند. او در هر برهه‌ای از زندگی‌اش برای رسیدن به این مقصود به آرای یکی از فلاسفه متوسل شده است. و جالب آن است که بدانید مطالب  کتاب هم دقیقا بر اساس تاثیری که این جملات بر سیر زندگی خود او داشته چینش و دسته‌بندی شده‌اند.

 

او گاهی معنای زندگی را در لذت بردن از حال و لحظه، گاه در توسل به خرد، گاه در کامجویی بی‌حد و مرز، گاه در تحمل رنج ‌و ملال، گاه در خطرناک زیستن و… می‌داند. و اما چیزی که نویسنده سر آخر و در بخش پایانی کتاب به آن اعتراف می‌کند این است: «هر بار که معنای زندگی را فهمیدم، عوضش کردند.» این جمله قصار متعلق به راینولد نیبور؛ استاد الهیات و فیلسوف اجتماعی آمریکایی است که توسط کلاین به عنوان اسم کتاب نیز انتخاب شده.

 

کلاین با زیرکی با انتخاب این اسم و این حسن ختام می‌خواسته بگوید که در هر لحظه فلاسفه و اندیشمندان با همدستی رویداها، اتفاقات و اطرافیان‌مان ممکن است معنای زندگی را برای ما تغییر دهند چنانچه خود او بارها در طول زندگی‌اش دچار این تغییر نگرش درباره معنای زندگی شده‌است! کلاین با وجود این اعتراف در هفتاد سالگی و پس از سالها مطالعه فلسفه باز هم کتمان نمی‌کند که هنوز شوق پرسش و پاسخ درباره چگونه زیستن را دارد:

 

«همیشه مجذوب پرسش‌هایی بودم که فلاسفه مطرح می‌کردند، همچنین پاسخ‌هایی که برای این پرسش‌ها پیشنهاد می‌دادند اما همزمان به هر فیلسوفی که گمان می‌کند تمام جواب‌ها را در آستین دارد بدگمانم این توالی را بیشتر دوست دارم پرسش، پاسخ و شک درباره صحت پاسخ… پرسش بعدی لطفا! این کاری است که فیلسوفان حرفه‌ای به صورت تمام وقت انجام می‌دهد.»

 

 

سرآخر جا دارد اشاره کنم قرار گرفتن این کتاب در رده‌بندی طنز توسط ناشر شاید خاطر برخی مخاطبان حوزه طنز را که هدف‌شان از خواندن کتابِ طنز ایجاد حس شادی و نشاط در مخاطب است ارضا نکند. چرا که آنچه ما در این سالها به عنوان طنز و کمدی در مطبوعات، تلویزیون و سایر رسانه‌ها دیده‌ایم هیچ شباهتی با حرف‌های فلسفی کلاین ندارد.

 

هرچند به عقیده من نهایت طنز همین نگاه ابزورد به دنیاست اما  باید اعتراف کنیم که هنوز سیر طنز فارسی نتوانسته آنچنان که باید به این شیوه و سیاق نزدیک شود و هنوز این شکل از طنز (با وجود تلاش طنزنویسانی همچون مترجم کتاب؛ حسین‌ یعقوبی در نزدیک شدن به این نوع طنز در مطبوعات و کتاب‌های تالیفی) برای بسیاری از مخاطبان طنز فارسی ناشناخته و درک‌نشده است. فلذا با این اوصاف بهتر است که این کتاب را همانطور که در پشت جلد آن نیز آمده به عنوان سفری جذاب به جهان فلسفه با چاشنی طنز مطالعه کرد تا یک کتاب طنزآمیز و سراسر خنده‌آور!

 

 

طنز
 

  این مقاله را ۱۵۸ نفر پسندیده اند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *