کمی شیطنت در دنیای بچهها
چه خواب بدی دیدم، داستان پسری است که یک معجون جادویی میخورد و هرکاری که دلش بخواهد را می تواند انجام بدهد؛ از تنهایی زندگی کردن و مدرسه نرفتن تا نعره کشیدن و تا دیروقت بیدار ماندن. این موضوع برای یک پسربچه هیجانانگیز و وسوسهکننده است اما، در دنیای عجیب او جای یک چیز خیلی خالی است؛ پدر و مادر! این کتاب با نگاه به موضوع اهمیت حضور والدین و ضرورت وجود قوانین و محدودیتها نوشته شده است.
چه خواب بدی دیدم
نویسنده: مرسر مایر
مترجم: هایده کروبی
رده بندی سنی کتاب: 4+
ناشر: نردبان
نوبت چاپ: ۱۴۰۰
سال چاپ: ۵
تعداد صفحات: ۲۴
چه خواب بدی دیدم، داستان پسری است که یک معجون جادویی میخورد و هرکاری که دلش بخواهد را می تواند انجام بدهد؛ از تنهایی زندگی کردن و مدرسه نرفتن تا نعره کشیدن و تا دیروقت بیدار ماندن. این موضوع برای یک پسربچه هیجانانگیز و وسوسهکننده است اما، در دنیای عجیب او جای یک چیز خیلی خالی است؛ پدر و مادر! این کتاب با نگاه به موضوع اهمیت حضور والدین و ضرورت وجود قوانین و محدودیتها نوشته شده است.
چه خواب بدی دیدم
نویسنده: مرسر مایر
مترجم: هایده کروبی
رده بندی سنی کتاب: 4+
ناشر: نردبان
نوبت چاپ: ۱۴۰۰
سال چاپ: ۵
تعداد صفحات: ۲۴
شیطنت در دنیای بچهها
مرسر مایر در این کتاب کم حجم موضوع مهمی را نشانه گرفته است. موقعیتی که هر کودکی از قرار گرفتن در آن لذت میبرد و دلش میخواهد، برای یکبار هم که شده آن را تجربه کند.
شروع داستان سریع و غافلگیرکننده است. چه خواب بدی دیدم با این جملات شروع میشود: خواب دیدم یک معجون جادویی درست کردم. بعد از آن که معجون آماده شد، آن را سرکشیدم. بعد چیزهای عجیب و غریبی پیش آمد…
مایر یک راست میرود سراغ موضوع اصلی و خواننده را به دل داستان پرتاب میکند. با این حساب میتوان آغاز کتاب را هیجانانگیز نامید. اما این آغاز جذاب با یک واقعیت همراه است و آن هم این است که تمام چیزهایی که قرار است بخوانید در خواب اتفاق میافتد و واقعی نیست. شاید مایر با آگاه کردن مخاطب از این مساله آنهم در شروع داستان، قصد داشته تا با توجه به حفظ وقایع عجیب قصه، آن را برای بچهها باورپذیرتر کند.
همچنین مایر با انتخاب یک عنوان هوشمندانه برای کتاب صراحتاً نظر خود را درباره این خواب عجیب عنوان میکند. چه خواب بدی دیدم از دید نویسندهی کتاب قرار نیست خواب خوبی باشد، حتی با وجود تمام کارهای هیجان انگیزی که به همراه دارد.
کریتر که نام شخصیت این کتاب است با خوردن یک معجون جادویی متوجه تغییراتی در ظاهرش می شود، بال در می آورد، دندانها و ناخنهایش تیز میشود و به قول خودش شکل یک هیولا میشود…
موضوع جالبی که مایر قصد دارد با آن رفتارهای بعدی کریتر را توجیه کند شاید همین ظاهر شیطانی است که بلافاصله بعد از خوردن معجون پیدا میکند. انگار که برای انجام کارهای عجیب باید یک هیولا باشی.
کریتر بعد خوردن معجون جادویی میتواند هر کاری که دلش میخواهد و احتمالاً قبلا هم میخواسته انجام بدهد بدون اینکه نگران تذکرات والدینش باشد. مدرسه نرفتن، توی تخت نخوابیدن، شانه نکردن موها و ترساندن آدم ها از جمله کارهاییست که خوشایند هیچ پدر و مادری نیست و کریتر در این داستان تمام این ممنوعیات را تجربه میکند و هر مخاطبی را وسوسه میکند.
اما کریتر تا قبل از خوردن معجون جادویی چه شخصیتی داشته؟ آیا یک پسر سربهزیر و حرفگوشکن بوده یا بچهای بازیگوش و قانونگریز. مایر هیچ اطلاعی در اینباره در اختیار ما قرار نمیدهد به جز تصویر روی جلد کتاب که کریتر متعجب و شاید خجالتی را روبروی تصویر شیطانی خودش در آینه نشان میدهد. مایر اجازه میدهد که مخاطب با همراهی کردن کریتر و تماشای لذت و هیجان او از رفتارهای هنجارشکن با شخصیت پیشین او بیشتر آشنا شود.
کریتر پس از تجربه تمامی این وقایع عجیب و هیجانانگیز خوابش میگیرد اما پدر و مادر خود را برای اینکه قبل خواب نوازشش کنند، پیدا نمیکند. کریتر میترسد و گریهاش میگیرد. او والدینش را میخواهد و دیگر علاقهای به این دنیای فریبنده ندارد. حالا او متوجه شده که بیشتر از هر زمان دیگری به حضور پدر و مادرش نیاز دارد.
مایر با جمع آوری مجموعه رفتارهایی که کودکان دوست دارند انجام بدهند، آنها را با کریتر همراه میکند تا برای لحظاتی هم که شده خود را در آن موقعیت تجسم کنند. و سپس با یک تلنگر ناگهانی تمامی لذتها را با چالش بزرگی روبرو میکند. چالشی که یک سوال بزرگ برای کودک به همراه دارد: آیا دنیای بدون محدودیت به نبودن والدین میارزد؟ جواب هر کودکی به این سوال مشخص است.
استفاده از تصویرسازیهای هیجانانگیز و رنگهای تند در طول داستان در جذب بیشتر مخاطب بسیار موفق عمل میکند.
مرسر مایر تاکنون کتابهای زیادی برای کودکان و نوجوانان نوشته است و شخصیت کریتر یکی از محبوبترین شخصیتهایی است که در کتابهای مایر حضور دارد.
این کتاب با نگاه به موضوع اهمیت وجود قوانین و بازدارندهها نقش تربیتی و بازدارندگی دارد و به ارزش حضور پدر و مادر در کنار کودکان اشاره میکند.